خودتان بهتر میدانید، این روزها همهچیز سیاسی است حتّی سیاسی ننوشتن هم سیاسی است و گفتمانِ مسلطِ سابق بنا دارد خودش را در تمام ابعاد بازتثبیت کرده و ایدههایِ بوگندویش را بهِمان حقنه کند. از همینرو، بنا دارم کمی دربارهٔ فیلم تجربیِ دریایی که میاندیشد (به هلندی: De zee die denk) اثر خرت دو خرف بحث کنم.
ادامه مطلب ...
چرا مسئولین سمت، معاونین خودشون رو انتخاب نکرده اند. حداقل یه پست فراخوان معاون بزارین.
انتقاد جدی به مسئول اساسنامه که به جای او من دارم تذکر میدم. خود مسئول اساسنامه هم جز این مسئولین است با وجود این که دو بار حضوری به جناب خانی گفتم که پست فراخوان رو بزارید، نمیدونم چرا هنوز اقدامی نکردن.
در ادامه مطلب خلاصه ای از فصل اول کتاب اکران اندیشه نوشته پیام یزادانجو رو میارم در پست های بعد فصول دیگه بررسی میشه . فصل اول به والتر بنیامیامین اختصاص داره:
والتر بنیامینفیلسوف، مترجم، نویسنده و زیباییشناس مارکسیست آلمانی-یهودی و از اعضای مکتب فرانکفورت بود. وی یکی از منتقدین فرهنگی، دانشمندان ادبی، و ژورنالیستهای اجتماعی نیمه اول قرن بیستم آلمان بود و با اندیشههای خود حتی تا به امروز نیز در عرصههای مختلف علوم انسانی واجد تاثیر بوده است. وی از منقدان امپریالیسم در غرب بود و به مبارزه با سرمایهداری پرداخت. بنیامین به نقد ابزارها و نمودهای سرمایهداری میپرداخت و آنها موجب بروز تحولاتی خاص و غالباً منفی در پروسهٔ تحولات اجتماع میدانست.
محسن آزرم : نقدهای سینمایی اسلاوُی ژیژک موافق و مخالف کم ندارد؛ موافقانی که بر این باورند نگاهِ تازهی او به فیلمها، جانِ تازهای به نقدِ فیلم بخشیده است و مخالفانی که میگویند نوشتههای سینمایی ژیژک ربطی به نقدِ فیلم ندارند. دعوا و جدل، انگار، دربارهی نظریه است؛ اینکه نظریههای علومِ انسانی را چهقدر میشود واردِ نقدِ فیلم کرد گفتوگو با مازیار اسلامی که دنیای ژیژک و زمینههای نقدنویسیاش را خوب میشناسد، فرصتِ خوبیست برای آشنایی بیشتر با فیلسوف/ روانکاو/ منتقدی که ظاهراً در ایران هم موافق و مخالف کم ندارد.
سلام به همه .اوقاتتون خوش .
وبلاگ رو که چرخ زدم متوجه شدم مسئول سیستم نداریم ..یاللعجب دبیر رسیدگی کنید ! سیستم ویروس داره باس بهش رسیدگی بشه . دقیقا یه ماه و هفت روز از ترم تابستون گذشته ها .باس مسئول تعیین شه به داد سیستم برسه خب . مسئول اساسنامه تذکر بدید لطفا پیگیری کنید.
در ظاهر افراد به نقد تمایل دارند ولی وقتی تیغ تند نقد با آن ها برخورد کرده به شدت عصبی میشوند و از کوره در رفته اند و جبهه گرفته و به پرخاشگری میپردازند
گزیده ای از متن کتاب لذت نقد مسعود فراستی
نقد دیالوگ است. نقد،
برخورد چهره به چهره با اثر است. نقد، بخشی از فرایند دیدن است. نقد، نگاه کردن را
به دیدن ارتقا می دهد و به دریافت کردن. نقد، انتقال اشتیاق و دانش خود به دیگران
است. نقد، لبه ی تیز و حساس تجربه ی احساسی ما را تیز تر می کند و مشاهده و شناخت
ما را غنی می سازد.
نقد، بر خلاف فیلم که ذاتش با خیال، با احساسات و عواطف عجین
است و با لذت ناخودآگاه؛ با عقل، منطق و استدلال عجین است و با لذت هم خودآگاه و
هم ناخودآگاه. نقد از تنش، کشمکش و گفت و گوی مدام این دو عنصر دلی و عقلی، شکل می
گیرد. نقد، تیغ دل و عقل است . . .
اثر هنری، با یاری نقد، قابل خواندن و درک شدن می شود. هر نقد و
تحلیلی از اثر هنری، هر تئوری هنر، می بایستی به ما یاری کند تا هر اثر را آنچنان
که هست ببینیم و بفهمیم. نقد به ما یاری می دهد تا ببینیم که در اثر هنری چه
چیزهایی هست. چه چیزهایی هست که نباید باشد. چه چیزهایی نیست که می تواند باشد . . .
منتقد – و نقد- چوب لای چرخ نیست؛ چرخ اضافی است و کمکی. یک چرخ
دنده است. ممکن است حتی چوب لای چرخ شود، اما نه برای ایست دائمی، که برای حرکت
بعدی . . .
نقد به ما می آموزد که چطور می توان سرگرم شد و از هنر لذت برد،
چراکه در سینما، هنر عمدتاً از پس سرگرمی می آید . . .
نقد هم پنجره است و هم آینه. پنجره ای به روی فیلم و آینه ی دید
منتقد نسبت به خود، نسبت به فیلم، و به فیلمساز . . .
با هنر – و با نقد- باید لذت برد، و به این دنیا، ارزش زندگی
کردن، و تحمل کردن بخشید
منبع :http://www.farasati.blogsky.com/
پالین کیل از مشهورترین و بانفوذترین منتقدین تاریخ سینماست. او متولد نوزدهم ژوئن سال ۱۹۱۹ کالیفرنیا . کودکی و نوجوانی اش را با پدرش در مزرعه ای گذراند که او هم عاشق سینما بود. فارغ التحصیل کالیفرنیا که در برکلی فلسفه خواند، ساختن چند فیلم کوتاه و نوشتن نمایشنامه و به راه انداختن کانون فیلم، از عمده فعالیت های ابتدایی او بودند. اولین نقد بلندش در سال ۱۹۵۳ برای فیلم لایم لایت و برای «سانفرانسیسکو مگزین» بود. اما شروع فعالیت های نقد نویسی او به ابتدای دهه ۶۰ بر می گردد. در سال ۱۹۶۵ کتاب در سینما از دستش دادم را نوشت که خیلی مورد توجه قرار گرفت. با نقل مکانش به نشریه ی بسیار مشهور و معتبر «نیویورکر» در سال ۱۹۶۸ برگ زرینی از دوران طلایی نقدنویسی را در مغرب زمین ورق زد. دورانی که با مخالفت او با برخی فیلم های روشنفکرانه ی اروپایی که مورد توجه منتقدان نیویورکی بود، آغاز شد. دفاع جانانه اش از فیلم مملو از خشونت بانی و کلاید از او چهره ای سرکش و عصیان گر در بین منتقدین ساخت. از جمله عناصر مهم در نثر نقدنویسی او به نوشته هایی که مملو از کلمات کوچه بازاری و پرخاش گرانه بود برمی گردد. او بجز «نیویورکر» در «فیلم کوارتلی»، «مادموازل» ، «نیوریپابلیک» و «مک کالز» هم مطلب می نوشت.
ادامه مطلب ...
سلام . به عنوان عضوی از نهاد تصمیم گیری تعدادی نقد به مسئولین سمت ها دارم:
1) مسئول آرشیو ،حق رای ، سیستم و اساسنامه معاون ندارن و ترم در حال اتمامه . لطفا تکلیف این سمت ها رو برای ترم بعد روشن کنید که خودتون مسئول میمونید یا فردی برای مسئولیت در نظر بگیرید.
به مسئول آرشیو و سیستم ( آقای یوسفی فر) نقد شدید وارده چون با وجود تذکرات و نقد های قبلی حتی پاسخ گو هم نبودند.
مسئول حق رای (خانم سیفی) خوشبختانه نتایج رای گیری و حق رای دارها رو با وجود اینکه به کانون سر نمی زنن ( یا من ندیدمشون) زود اعلام میکنن اما برای انتخاب معاونت کوتاهی کردید تا به حال.
مسئول اساسنامه (آقای زرگر) هم مثل اینکه پیگیر بودند اما فردی پیدا نشده برای این سمت . اما بهرحال تکلیف این سمت برای تابستون باید مشخص بشه.
2) نقد بعدی به دبیره (آقای طغیانی) . طبق این پست که آخرین پست برای پیگیری نمایندگی پردیس عباسپوره چون هیچ کامنتی براش نوشته نشده و هیچ پستی هم مربوط به این موضوع در وبلاگ گذاشته نشده بنظر میاد که اصلا پیگیری انجام نشده و این دفعه اولی نیست که این درخواست تو وبلاگ مطرح شده.لطفا پاسخ گو درخواست این دوستان باشید و کانونی ها رو هم در جریان بذارید.
3) نقد به تعدادی از درب بازکن ها. دوستان درب بازکنی هستن که فکر میکنم از بعد عید اکثر اوقات بدون اطلاع قبلی اصلا در تایمشون در کانون حضور نداشتن. البته تعدادی از این موارد رو دیدم و تعدادی رو هم با حدس و گمان ، فکر میکنم نیومدند برای همین در این مورد اسمی نمیبرم اما خواهش میکنم مسئول پذیر باشید و اگر من درست میگم و واقعا این دسته از دوستان کم کاری کردن اگر وقت یا حوصله انجام اون رو ندارید لطفا یا مسئولیتی رو قبول نکنید یا اگر قبول میکنید درست انجام بدید.
موفق باشید.
سلام
روز معارفه کارشناسی ارشد مطلع شدیم که کانون های هنری میز داشتن و کانون موسیقی هم حضور داشته. به خانم حیدری اطلاع دادم و موضوع رو پیگیر شدم ازشون که بر اساس صحبت های دبیر مشخص شد که آقای حیدری از این موضوع مطلع بودن ولی خانم حیدری رو با خبر نکردن.
خانم حیدری بر اساس رای گیری انجام شده مدیر پروژه معارفه شدن و تمام اختیارات این پروژه با الزام به مشورت به ایشون واگذار شد؛ به نظر میاد وقتی آقای حیدری از معارفه ارشد مطلع شدن منطقا باید به مدیر معارفه اطلاع میدادن . وقتی ایشون این کار رو نکردن، اینطور به نظر میاد که در مورد حضور یا عدم حضور کانون در معارفه ی ارشد، تصمیم گیری کردن.
ضمن توضیحاتی که داده شد در مورد کم کاری آقای حیدری بقیه دوستان توجه داشته باشن که تصمیمات رو بر عهده مدیر اجرایی بگذارن.
البته انتظار میرفت دبیر هم اقدامی، تذکری و کاری در این زمینه میکردن.ممنون
صورتجلسه نیست و مهلت قانونی گذشته.
اعضایی مثل من که دستشون از جلسه کوتاهه، تنها مسیر اطلاع پیدا کردنشون از چنین اتفاقات مهمی، صورتجلسه اس.
به ویژه وقتی در چنین شرایط مهمی هستیم، رعایت مهلت قانونی انتشار این صورت جلسات، اهمیت بیشتری داره.
شکور
مجدداً متذکر میشم که مسئولینی که معاون خودشون رو تعیین نکردن، اقدام کنن.
و مجدداً عرض میکنم که آیا کسی علاوه بر خانم اسدی، نیست که خودش رو در حدی به امور کانون و البته منطق و سایر معیار های لازم مسلط بدونه که خودش رو برای سمت معاونت اساسنامه پیشنهاد بده؟
شکور - مسئول اساسنامه
در دومین اساسنامه ی کانون (تقریباً سال 89)، با توجه به تجربیاتی که از دوران پیش از آن و دوره ی نبود نهاد تصمیم گیری داشتیم، اصل را در انجام هر کاری (هرکاری...!!!) بر رای گیری گذاشته بودیم. این امر باعث اختلال در کارها و کندی عملکرد اعضا میشد بنابراین ادامه مطلب ...
متن زیر قسمتی از نوشته محمد وحدانی به نام فصلی در تحقق امر محال میباشد . این مقاله قبلا در نشریه 24 و همچنین فیلمخانه منتشر شده بود .قضاوت با خودتان که فیلم را دیده اید .
سلام
1- در مورد همکاری کانون فیلم با امور فرهنگی در مورد همایش اعتیاد با آقای قزلسفلو صحبت کردم گفتن که مشخصا می خوان مجید ارشادی براشون این کارو انجام بده.حلا مجید قراره بیاد و تو وبلاگ پروژه رو بگه و بعد تیمش رو هم جمع کنه
2-خانم برخورداری در حال همکاری با انجمن علمی مشاوره هستند برای اکران مستند ژستهای اجتماعی در هفته اینده.
جزییات رو ایشالا خودشون میان میگن.
ادامه مطلب ...
بابا این امیر حیدری کجاست؟
نه عینیتش هست...
نه گوشی رو جواب میده...
نه تو وبلاگ میاد...
نه وظایف مسئولیتش رو انجام میده...
اصلاً کم کم دارم نگران میشم! این چه مرگش شده؟
از امیر حیدری یه ذهنیت مونده که هر روز داره کمرنگ تر میشه!!!
شکورم
دبیر اعضای کانون را در این ایام طلایی مدیریت نمی کنه. برای چی باید مدیریت کنه؟ برای اینکه بتونیم یه شروع قوی داشته باشیم.
آیا اولین اکران ما از الان معلوم شده؟ بعید می دونم
آیا تالاری رزرو شده؟ عمراً
آیا فیلمی ارائه شده؟ فکر نمیکنم
ما در صورتی می تونیم یه شروع رویایی داشته باشیم که فرصت ها رو از دست ندیم.
من که نمیبینم کسی به این مسئله توجه داشته باشه.
خودم فرصت کنم، «بر لبه ی فردا» رو آماده می کنم و طرحش رو میدم برای رزرو کردن تالار. ولی آیا این کار رو من باید تو این وضعیت شلوغ زندگی و تدوین دلقک و کوران امتحانام انجام بدم یا بقیه ی اعضا که تو دوران استراحت بعد از پایان امتحاناتشون هستن؟
دبیر قبول نداره ولی من معتقدم که اتفاقاً این ایام، ایامیه که دبیر باید بدجور بچه ها رو مرتب کنه برای نیمه ی دوم بازی.
ما نیمه ی اول رو خوب بازی نکردیم و مربی هم بین دو نیمه بچه ها رو برای نیمه ی دوم آماده نمیکنه.
شانس بیاریم به پنالتی بکشه چون با این همه فعالیتی که می بینم گروه های دیگه دارن انجام میدن، تو این ایام پر حرارت جشنواره ی فجر، کانون «فیلم» کمترین اکران «فیلم» رو بین تشکل ها خواهد داشت!
به نظر من عدم دید سیستماتیک در کانون، به شدت احساس میشه.
شکور
۱-نقد به علی عبدی وارده که نمیبینیمش تقریبا و با توجه به این که مسئول کامپیوتر هست
باس چند وقت یکبار حداقل برا سیستم هم شده کانون بیاد،نکته دوم این که علی جان به من
گفتی ایمیل های جدید رو اضافه کردی اما تعداد ادرس های ایمیل همچنان 365 تاست،جریان چیه؟
نکته بعدی این که حاجی معاون داری ؟!
2- البته که از این موضوع حدود 50 روز میگذره و دیگه اعلام فعالیت خسته نباشید بی فایدس
اما باس نقد رو به خانم باقری هم به خاطر مدیریت عجیب و غریب و پروژه خسته نباشید و
هم عدم اعلام فعالین این پروژه وارد کنم.
ادامه مطلب ...
*ایمیل این دوستان موجود است. ادامه مطلب ...
تا دو روز سنجاق است.
سلام،بچه های انجمن دانشکده برق قصد اجرای برنامه نقد فیلم داخل دانشکدشون
رو دارن،وقتی طرحشون رو نوشتن و از طریق دانشکده خودشون اقدام کردن
باهاشون مخالفت شده به دلیل موازی کاری با کانون فیلم.حالا از ما درخواست کمک
دارن که مشترک این کار انجام شه.به این صورت که یکی از اعضای کانون مدیر اجرایی
بشه و طرحی رو برای امور فرهنگی بنویسه و باقی کارها رو خود بچه های انجمن انجام میدن.
از اعضای کانون هم دعوت کردن به حضور در برنامشون.اگر کسی از اعضا
تمایلی به اینکه نماینده کانون
در این کار بشه و کارهای اولیه رو انجام بده اعلام کنه.
و همچنین اگر کسی مخالفتی داره سریع اعلام کنه.
همین چند ساعت پیش فیلم رو دیدم و شاید قسمتی یا تمام صحبت های پایین از روی اشتباه در «اولین تماشا» یا از علاقه ای که به میرکریمی و پرستویی دارم ناشی شده باشه. اما:
باز هم میرکریمی به من ثابت کرد که از اینکه فیلم رو در خدمت توصیف یک رفتار انسانی به خطر نقد شدن بکشونه، نمی ترسه.
بعید بود امروز بدون پرستویی بتونه (و بتونم) بزرگی و خستگی میرکریمی و یونس، رو منتقل کنه (و درک کنم)
«دربند» شهبازی، «بیگانه»ی توکلی، و حالا «امروز» میرکریمی، فیلم هایی نیستن که مردم غرق شده در نامردی درک کنن.
سانتاگ، در « علیه تفسیر»، وظیفه منتقد را قطع رابطه با محتوا می داند تا « بتواند خود اثر را تماشا» کند. به عقیده او: « کار نقد باید این باشد که روشن کند آنچه که هست چگونه است یا حتی این است آنچه که هست، نه اینکه نشان دهد این چه می خواهد بگوید.»
ادامه مطلب ...