به معاونت محترم حاق رای
از اونجایی که مشارکت در وبلاگ یکی از ملاک های حق رای در تابستان است
حق رای در هر هفته به صورت زیر محاسبه میشود، حداقل:
دو پست در هفته و یا
یک پست و پنج کامنت در هفته و یا
ده کامنت در هفته.
تصویر زیر متعلق به چه فیلمی است ؟ 1953
در بازی تکمیل سکانس نوید شرکت کنید
پاسخ بازی حافظه های قبل در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...
فیلد یکی از بزرگ ترین نظریه پردازان سینما در زمینه فیلمنامه نویسی بود و کتاب های مهم و ارزشمندی را درباره نگارش فیلمنامه نوشت که چند تا از آنها همچون «چگونه فیلمنامه بنویسیم»، «راهنمای فیلمنامه نویس» و «راهگشای فیلمنامه نویسی» به فارسی برگردانده و بارها تجدیدچاپ شده است.او الگویی را برای فیلمنامه نویسی طراحی کرد که هنوز هم طرفداران زیادی دارد و بسیاری از فیلمنامه نویسان در سراسر جهان از آن تبعیت می کنند.
ادامه مطلب ...
» نام: رفتار اجتماعی – Manners in Public
» سال انتشار: ۲۰۱۴
» کارگردان: Han J Park
» کشور تولید کننده: کره جنوبی
» زمان: ۸ دقیقه
خلاصه داستان: رفتار اجتماعی (به انگلیسی: Manners in Public) نام پویانمایی کوتاه محصول کشور کره جنوبی میباشد که به کارگردانی هان جی پارک (به انگلیسی: Han J Park) ساخته شده و در سال ۲۰۱۴ عرضه شده است. این انیمیشن کوتاه، رفتارها و اتفاقاتی که امکان دارد در مترو پیش آید را به تصویر میکشد.
تصویر زیر مربوط به چه فیلمی است ؟ 1996
پاسخ بازی حافظه های قبل در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...
برای چالشی تر کردن بازی حافظه ها ، من سال تولید فیلم مربوطه رو به عنوان راهنمایی اضافه میکنم
تصویر زیر متعلق به چه فیلمی است ؟ 1974
در بخشی از مصاحبه برگمان خواندم که
"مصاحبه گر : ظاهراً همین دیدگاه را در مورد آثار آنتونیونی دارید.
برگمان
: حقیقت این است که هرگز کارهای آنتونیونی را چندان دوست نداشتهام؛ او دو
شاهکار دارد که به کلی با کارهای دیگرش فرق دارند؛ و شما لازم نیست که خود
را بیخود درگیر سایر فیلمهایش کنید. اولی «آگراندیسمان»، که شخصا آن را
چندین بار دیده ام. و دیگری «شب». «فریاد» را روی نوار ویدئو دارم. خدای من
چه فیلم ملالآوری است! آنقدر خسته کننده است که مات میشوید."
ترغیب شدم فیلم را ببینیم. فیلمی که برگمان آن را بهترین اثر آنتونیونی میداند. فیلم را به زحمت تمام کردم و باید عرض کنم این فیلم هم به شدت ملال آور است. هفت هشت نقد بند بالا بر این اثر خواندم. سراسر تحسین این شاهکار. نقد هایی مالیخولیایی و گمشده در تعاریف هنری. تفسیر های عجیب و غریبی که مرغ پخته توی زود پز خنده اش میگیرد . اما خیالتان را راحت کنم فیلم ابتر است . فیلم تکلیف هیچ چیز را مشخص نمیکند و به این روش در سینماگری افتخار هم میکند. نیم خط قصه دارد که آن هم تعطیل است دل خوش کرده است به لحظه . تنها سکانس قابل اعتنا همان سکانس آخر بازی تنیس با توپ خیالی است.
این اولین قسمت از مجموعه ی بازی حافظه هاست.
تصویر زیر متعلق به چه فیلمی است ؟
زمان پاسخ تا ارسال پست بعدی بازی حافظه ها
نگاهی به دو عکس که به فاصله ۱۰۰ سال از هم گرفته شدهاند. اولین
عکس، چاپ شده با کاغذ آلبومین از دو مرد جوانی است که چارلز نیگر از
پیشگامان بزرگ عکاسی در قرن نوزدهم گرفته و عکس دوم اثری قدیمی با سوژهٔ دو
پسر بچه است که توسط برتهاردی یکی از دوستداشتنیترین فتوژورنالیستهای
قرن بیستم ثبت شده است. عکس نخست که در اوایل دهه ۱۸۵۰ ثبت شده کاملا
منحصربفرد بوده و کمتر به نمایش در آمده است. اما عکس دوم در مجله پیکچرپست
در سال ۱۹۸۴ زمانی تیراژ آن مجله به بیش از یک میلیون نسخه می رسید منتشر
شد. علی رغم مخاطبان مختلف و محتوای تفاوتشان هر دو تصویر صمیمیت قابل
توجهی با خود به همراه داشته و از همدردی عمیقی بین عکاس و سوژه پرده بر
میدارند.
ادامه مطلب ...
وقتی که من دست به کار نوشتن یک مقاله در مورد عکاسی از مردها شدم، اصلا به ذهنم خطور نکرد که این موضوع در واقع چقدر وسیع است. درحالیکه می توان چیزهای زیادی در مورد عکاسی از آقایان نوشت، از نورپردازی گرفته تا ژست ها، پس پردازش و غیره، به نظر می رسد که عدم تعادل شدیدی در میزان مطالب اختصاص داده شده تنها به عکاسی از آقایان، در مقایسه با خانم ها، وجود دارد.
اما این پایان ماجرا نبود و عجیبترین اتفاق زمانی رخ داد که جسد تماشاگر یادشده و ماموری که مسئول انتقال او به سردخانه بود، هر دو بر اثر حادثهای نامعلوم ناپدید شدند. هنوز هیچگونه توضیح منطقی در ارتباط با حادثه اخیر از سوی مقامات پلیس ارایه نشده و به عقیده بعضی تحلیلگران هندی پای قدرتهای ماورایی در میان بوده است.
فیلم ترسناک «احضار ارواح ۲» به کارگردانی جیمز ون و با حضور پاتریک ویلسن و ورا فارمیگا در سینماهای سراسر دنیا به نمایش درآمده است. بخش اول این فرنچایز سینمایی در سال ۲۰۱۳ روی پرده رفت و با استقبال گسترده تماشاگران روبهرو شد؛ تا جایی که به عقیده بعضی منتقدان این فیلم بعد از «جنگیر»، بهترین اثر سینمایی در ژانر وحشت به شمار میرود.
شاید بهترین فضا برای یک آهنگساز را داستانهایی از جنس سانست بولوار در اختیار بگذارند؛ فضایی که در آن میشود چندین و چند حس قوی انسانی را جستوجو کرد و برای آنها موسیقی نوشت. ترس، وحشت، عشق، حقارت، افول، شیدایی و... احساساتی که بهخوبی به آهنگساز این امکان را میدهند که بتواند صحنه را با موسیقیهایش بیاراید. حالا در سانست بولوار وقتی حرف از افول یک ستاره است، ساخت موسیقی از یک جهت راحتتر و از یک طرف سختتر است چرا که وقتی پای چنین احساسات انسانیای مطرح میشود و داستان روی سقوط آزاد یک ستاره - حالا میخواهد در سینما یا در ورزش یا هر جای دیگری باشد - میچرخد کار آهنگساز سخت است. دلیل اصلیاش هم این است که همهی احساسات یک ستارهی رو به افول یا زوالیافته را میشناسند و میتوانند تصور کنند که او در حال رنج کشیدن است و از سویی ممکن است برای بازگشت به روزهای طلاییاش دست به هر کاری بزند. کم نبودهاند فیلمهایی که درباره این ستارگان ساخته شدهاند و اتفاقاً خوب که توجه کنید اگر آن فیلم، فیلم موفقی از آب درآمده باشد حتماً موسیقیاش هم محبوب شده است. نمونهاش همین سنتوری خودمان که قطعات موسیقیاش یکجورهایی از خود فیلم هم معروفتر شدند. موسیقی سانست بولوار هم از همین دسته است. موسیقی تحسینشدهای که هنوز شنیده میشود و برای آهنگسازش، فرانتس وکسمن جایزهی اسکار سال ۱۹۵۰ را به ارمغان آورد؛ آهنگسازی که بیش از نیم قرن پیش از دنیا رفت و همچنان قطعات موسیقی فیلمش مثل ربکا، پنجره عقبی یا عروس فرانکنشتاین شنیده میشوند.
"دلیجان" به عبارتی "پدرجد" تمامی وسترنهای تاریخ سینما محسوب میشود. تا پیش از ساخت آن، به فیلمهای وسترن بهعنوان محصولات تجاری و پولساز نگاه میشد و منتقدین آنها را ازنظر هنری چندان جدی نمیگرفتند. جان فورد هم شهرت و اعتبار نسبی خود را نه بهواسطه وسترنهای پرشمارش، بلکه از صدقهسر معدود آثار درام خود به دست آورده بود. لیکن "دلیجان" آنچنان فیلم خوشساخت و کاملی بود که فراتر از تحسین منتقدان، هم جایگاه هنری فورد را بهعنوان یک هنرمند مؤلف در انتهای دهه سی میلادی مستحکمتر نمود، هم جان وین را به ستاره نوظهور هالیوود تبدیل کرد و مهمتر از همه، وسترن را بهعنوان یک ژانر قابلاعتنا و برجسته هنری تثبیت کرد (معروف است که اورسن ولز برای ساخت "همشهری کین"، چهلوپنج بار به تماشای دلیجان نشست). سیل فیلمهای وسترن در سه دهه بعدی که با حضور بزرگترین ستارهها و توسط برجستهترین فیلمسازان هالیوودی ساخته میشدند، حاکی از جریان سازی این اثر ماندگار تاریخ سینماست. بدین ترتیب شاید بتوان هر فیلم وسترنی را وامدار و الگو گرفته دلیجان دانست. اما شباهتهای فراوان و کمسابقه تازهترین اثر تارانتینو با دلیجان، فراتر از ادای دین، یک ارجاع بزرگ و هدفمند است که کارکرد محتوایی تعیینکنندهای در مضمون مورداشاره نهایی اثر دارد. اما این شباهتها – و البته تفاوتها – در چیست؟
انجمن فیلم امریکا (the motion picture association of america) یا به اختصار (MPAA) یک سازمان مستقل است که بر اساس موضوع فیلم؛ حرف های گفته شده در فیلم؛ برهنگی؛ صحنه های جنسی و صحنه های استفاده از مواد؛ فیلم ها را مشاهده می کنند و درجه بندی آنها را برای نمایش در سینماها تعیین می کنند. کمپانی های فیلمسازی الزامی برای قرار دادن فیلم هایشان در MPAA برای درجه بندی؛ ندارند اما این امر به شکل سخت گیرانه ای توصیه شده است.
با آن میمیک عجیب و غریب و منحصر به فرد، با آن لحن طناز و بازی درخشان، والتر ماتائوی بزرگ را باید یکی از بهترین های تمام ادوار دانست. بازیگری که هم بیلی وایلدر او را بپسندد و هم دان سیگل او را به عنوان نقش اول فیلم خود انتخاب کند، قطعا نمی تواند آدمی عادی باشد با استعدادی معمولی. او هم چون زوج هنری خود جک لمون، با شروع جنگ جهانی دوم در ارتش آمریکا به خدمت پرداخت. محل خدمت او نیروی هوایی بود و سمت اش بی سیم چی. بعد از اتمام جنگ وارد کارگاه های بازیگری نیواسکول شد و زیر نظر اروین پیسکاتور کارگردان آلمانی قرار گرفت. مثل اکثر بازیگران آن دوران او هم کارش را با تئاتر و استندآپ کمدی آغاز کرد. ستاره اقبال والتر ماتائو در دهه 50 درخشیدن گرفت. جایی که توانست در نقش یک مربی ورزش در فیلم «میستر پیپرز»(1952) حاضر شود. البته آن زمان از اسم لئونارد الیوت استفاده کرد. در سال 1955 در مقابل برت لنکستر در فیلم «اهل کنتاکی» حضوری موفق داشت. در عین حال برایش مهم نبود که همزمان با سینما در سریال های تلویزیونی هم حاضر شود. مثلا در «ساعت یازدهم» و «دکتر کیلدر» به ایفای نقش پرداخت که هر دو نقش به یاد ماندنی بودند.
ادامه مطلب ...