دو دلیجان؛ روبه‌روی هم - فورد و تارانتینو


"دلیجان" به عبارتی "پدرجد" تمامی وسترن‌های تاریخ سینما محسوب می‌شود. تا پیش از ساخت آن، به فیلم‌های وسترن به‌عنوان محصولات تجاری و پول‌ساز نگاه می‌شد و منتقدین آن‌ها را ازنظر هنری چندان جدی نمی‌گرفتند. جان فورد هم شهرت و اعتبار نسبی خود را نه به‌واسطه وسترن‌های پرشمارش، بلکه از صدقه‌سر معدود آثار درام خود به دست آورده بود. لیکن "دلیجان" آن‌چنان فیلم خوش‌ساخت و کاملی بود که فراتر از تحسین منتقدان، هم جایگاه هنری فورد را به‌عنوان یک هنرمند مؤلف در انتهای دهه سی میلادی مستحکم‌تر نمود، هم جان وین را به ستاره نوظهور هالیوود تبدیل کرد و مهم‌تر از همه، وسترن را به‌عنوان یک ژانر قابل‌اعتنا و برجسته هنری تثبیت کرد (معروف است که اورسن ولز برای ساخت "همشهری کین"، چهل‌وپنج بار به تماشای دلیجان نشست). سیل فیلم‌های وسترن در سه دهه بعدی که با حضور بزرگ‌ترین ستاره‌ها و توسط برجسته‌ترین فیلم‌سازان هالیوودی ساخته می‌شدند، حاکی از جریان سازی این اثر ماندگار تاریخ سینماست. بدین ترتیب شاید بتوان هر فیلم وسترنی را وامدار و الگو گرفته دلیجان دانست. اما شباهت‌های فراوان و کم‌سابقه تازه‌ترین اثر تارانتینو با دلیجان، فراتر از ادای دین، یک ارجاع بزرگ و هدفمند است که کارکرد محتوایی تعیین‌کننده‌ای در مضمون مورداشاره نهایی اثر دارد. اما این شباهت‌ها – و البته تفاوت‌ها – در چیست؟

  ادامه مطلب ...

لیبرتی والانس : وقتی نبوغ بصری کاپیتان با انسجام روایی داستانش توامان می شوند !



برای من باید اسمش را (مورد عجیب جان فورد) گذاشت
سینماگری که هیچ گاه نتوانسته ام احساسات و نگرشم را در مورد تالیفات وی در یک جبهه ی مشخص سازماندهی کنم !
این امر می توان آمیزه ای از عناصر ذیل باشد  :
 
ادامه مطلب ...