دوستان! مهندس تقوی باسمنج قول داد که تا امشب پوستر رو به من میرسونه...
همگی برای شنبه آماده باشین
یکی دو نفر که تجربه ی رفتن به معماری رو دارن با من هماهنگ باشن
شنبه صبح علی الطلوع پرینت میکنیم
همگی ساعت یازده و نیم تا دوازده و نیم شنبه بیاین برای گرفتن پوستر
دانشگاه را کاغذ دیواری میکنیم
شکور
نزدیک به ساعت 9 شب تماسی با من گرفته شد که از ناراحتی پست زیر رو برای وبلاگ نوشتم:
یکی از کسایی که سر یه حبه قند واقعا مرام گذاشت برامون، آقای ملک نیا ، آپاراتچیمون بودن که نه تنها چند بار وقتی که آقای هاکوب داشتن تعمیر آپارات رو انجام میدادن اومدن سر زدن، بلکه حتی دوتا بوبین هم از یکی کرایه کردن و کار ما رو راه انداختن
مرد بسیار خوش اخلاق و خوب...حتی خودشون با ماشین خودشون اومدن بوبین ها رو بردن
از روز اکران دارم حرص و جوش این رو میخورم که پولشون پرداخت بشه
متاسفانه با اینکه من تاحالا چندین بار از امور فرهنگی خواهش کردم که سریعتر با ایشون تماس بگیرن، نکنه که یه وقت از این بدقول تر بشیم، امشب یهو با تماسی از آقای ملک نیا مواجه شدم که فقط یه جمله از ایشون، عرق شرم بر پیشونی من جاری کرد:
«میگن آدم خرش که از پل گذشت دیگه تمومه!!!»
و من مفهوم این رو میدونستم...
هنوز تماسی گرفته نشده...صرفا یه تماس با ایشون میتونست جلوی این احساس بد رو در من بگیره...
آیا از امامان ما نبودن که میگفتن حتی نذارید عرق کارگر خشک بشه و سریعا تصویه حساب کنید؟
شکور شرمگین به خاطر کم کاری امور فرهنگی
ولی داستان به اینجا ختم نشد
من به آقای ملک نیا گفتم که فردا صبح تماس میگیرم و صب با استرس و ناراحتی پاشدم اومدم امور فرهنگی و ناراحتیم رو با خانم برزگر مطرح کردم
نکته ی مهمی که وجود داره اینه که نه تنها خانم برزگر انتقاد من به این تاخیر رو پذیرفتن بلکه به درخواست من، با آقای ملک نیا تماس گرفتن و علاوه بر تلاش بر مبری کردن من و کانون فیلم از این تاخیر، به ایشون گفتن که همه ی مسئولیت این مشکل بر دوش امور فرهنگی یا فراموشکاری خودشون بوده
ایشون شماره حساب آقای ملک نیا رو گرفتن و گفتن که ایشالا همین امروز واریز میشه...
حرکت خانم برزگر به شدت زیبا بود طوری که به خودشون هم گفتم که توقع این ری اکشن مثبت رو نداشتم...
آفرین...
شکور قسمتی از ناراحتی اش مرتفع شده...
از قبل قرار گذاشته بودم که اواخر آبان ماه فیلم های کانون رو نمایش بدم
میخواستم بلافاصله بعد از اومدن از قم شروع کنم که دیدم رسیدیم به محرم
ازونجایی که تازه وارد طنزه میذارمش برای بعد محرم
شکورم
قدیمی دوستان سلام...... سعی میکنم خلاصه بگم تا کسی از خوندنش خسته نشه... اگه خاطرتون باشه همیشه این موضوع که اعضای کانون پیشنهادات و ایده هاشون رو قبل از اعلام در جلسات حضوری در وبلاگ مطرح کنند مورد نظر قدیمی های کانون بالاخص آقای شکوری بوده ولی از بین دوستانی که این کارو انجام دادند تنها چند نفر قبل از اعلام در جلسات حضوری پیشنهادات خودشونو در وبلاگ مطرح کردند از جمله آقای دلیاری و آقای موسوی..... به همین خاطر من پیشنهاد میکنم که این موضوع ( یعنی درج الزامیِ پیشنهادات و ایده ها در وبلاگ قبل از مطرح شدن در جلسات حضوری ) حتما و حتما به صورت یک اصل کاملا و کاملا قانونی و اساسنامه ای و غیر قابل سرپیچی مطرح بشه ...... فواید این طرح از نظر من این موارده:
1.مهم ترین فایده نظم پیدا کردن جلسات حضوری بر اساس موضوعات از قبل تعیین شده ست... به این صورت که افرادی که ایده دارند موظف هستند پیشنهادات خودشونو از زمان ارائه ی پست صورت جلسه ی آخرین جلسه ی رسمی کانونی تا 6 روز بعد،یعنی یک روز قبل از جلسه ی هفته آینده در قسمت نظرات همون پست مطرح کنند تا بچه ها در موردش نظر بدن... این حرکت باعث میشه از طذفی مخاطبین و اعلام حضور بچه ها در وبلاگ بیش تر بشه (چون تا اونجایی که من یادمه چه بچه های قدیمی و چه بچه های جدید که ما باشیم بیش تر در مواردی نظر میذاریم در وبلاگ که موضوع مهمی مثل همین ایده ها و پیشنهادات مطرح شده باشه....( البته بجز من..........) فک میکنم در این صورت انتقاد خیلی از بچه ها در مورد دلیل عدم اعلام حضورشون در وبلاگ که همون بی اهمیت بودن برخی پست هاست رو از بین ببره....
2.از نظر من در طول این 2 ماه مفیدترین جلسات که بازدهی بالایی داشتند همین 2 جلسه ی اخیر بوده چون موضوعات از قبل توسط مدیر جلسه چه از طریق وبلاگ چه قبل از شروع صحبت ها در جلسات کنونی مطرح شده در نتیجه 1.مدیر جلسه امکان زمان بندی بهتری داشته
2.پراکندگی موضوع پیش نیومه و ذهن همه ی اعضا حداقل در حد اطلاع از موضوع صحبت ها از قبل آماده بوده که این حتی باعث تصمیم گیری بهتر و راحت تر اعضا شده... در آخر که مسئله به نظرم خیلی مهم میشه اولویت بندی نظرات هست که من فک میکنم اگر بر طبق زمان ارائه ی ایده و نظر افراد انجام بشه خیییییلی بهتر خواهد بود که فک کنم اگر مسئول وبلاگ زحمت اولویت بندی اون رو بر عهده بگیرن و روز قبل از جلسه موضوعات مورد بحث رو در یک پست مجزا وارد کنند همه از موضوعات مورد صحبت در آینده مطلع بشند و حتی در موردش فکر کنند ***نکته مهم: ایده ها و نظرات بایستی از طرف تک تک اعضا ( چه قدیمی ترین و چه جدید ترین ) در پست صورت جلسه ی گذشته مطرح بشه تا در مورد اولویت نبدی طرح موضوعات انصاف رعایت بشه... بچه ها نمونه ی موفق این قانئن میتونه از نظر من حرکت آقای دلیاری هست شما فک کنید اگه ایشون پیشنهادشونو رو در وبلاگ مطرح نمی کردند واقعا این مسئله در طول نیم ساعت و یا حد اکثر 1 جلسه تصویب میشد؟؟؟؟؟؟ پس اگه مخالفید مطرح کنید تا تو وبلاگ بحث کنیم که اگه تایید شد از نظر همه من تو جلسه ی هفته ی آینده دوباره مطرح کنم تا در مورد اساسنامه ای یا قانونی شدن این موضوع رای گیری بشه......
وای چقد حرف زدم... جهانی پور
من شکورم، خانمی از دانشکده ی حقوق که هنوز عضو ما نشده گزارش تفصیلی دقیقی نوشتن که حیف بود فقط تو قسمت نظرات بمونه:
الان از فرصت استفاده می کنم و گزارش امروز رفتنم به این جشنواره رو می نویسم!که دیگه هیچ شکی توی وثوق! اطلاعات نباشه
من
امروز خودم رفتم دانشگاه آزاد واحد جنوب!این جشنواره توی سوله ی دانشکده
فنی شون برگزار میشه! یه جای مسقف ولی بی دیوار!یعنی از بارون در امان
هستین ولی از باد نه!پس نباید انتظار یه سالن فوق العاده رو داشته
باشین!باید قبول کنین همه چی دانشجوییه!ولی خب نباید از حق گذشت که در سطح
دانشجویی( با علم به سختی گرفتن مجوز و اداره کردن و هماهنگ کردن کارها)
همه چیز خوب و قابل قبول بود (و این رو هرکسی که یه کار اجرایی کوچیک توی
دانشگاه کرده باشه بخوبی میتونه بفهمه).در ضمن من خودم به چشم خودم دیدم
همه نمایش ها رایگانه!تاخیر توی ساعت پخش برنامه ها هم کم و بیش وجود داشت
که خب فکر کنم برای هیچ کدوم مون چیز غیر عادی نباشه(متاسفانه)
برگه ی اعلام ساعت نمایش ها هم جلومه!براتون دقیقشو می نویسم!
اول
اینکه گرچه اعلام کردن جشنواره از 28 تا 3 آذره!اما در اصل 28 افتتاحیه
بوده.و 29 و 30 و 1 آذر نمایش ها برگزار میشدن(و میشن)!توی برنامه ای که
دستمه چهارشنبه(2 آذر) خالیه و 5 شنبه اختتامیه است و اهدای جوایز!(اینکه
خب چرا 4شنبه اختتامیه نیست رو نفهمیدم!)
همونطور که از اسم جشنواره
معلومه همه نمایش ها مونولوگ هستن!برای خود من خیلی جدید بود و خاص!یه سری
از نمایش ها برای بخش رقابتی هستن(داوری بر عهده ی تماشاچی هاست.بعد از
پایان هر نمایش به نمایش رای میدن و روز اخر بر اساس این رای ها رتبه ها
معلوم میشه).یه سری از نمایش ها مهمان هستن.و جالب اینه که حتی از شهرستان
ها هم نمایش داشتن.(لاهیجان و کاشان و...)
نمایش هایی که سه شنبه برگزار میشن به این ترتیبه:
10:30 تا 11: در باب مضرات سیگار/نمایشنامه ی:چخوف/کارگردان:مهرشاد اشرفی
11-11:30:ده دقیقه/ن:حمیدرضا نعیمی/ک:نصر الدین خاتمی
11:30-12:نامه ی سرباز/ن و ک: امیررضا جلالی
12-12:30:در مضار توتون/ن:چخوف/ک:امین چادگانی
13:30 تا 14:شانزده قطعه سنگ/ساموئل بکت.ک:افشین قاسمی
(روز سه شنبه بین ساعت 14 تا 16 اسم هیچ نمایشی نوشته نشده و فقط نوشتن "شعر و ادب" حالا دیگه منظورشون چیه من نمیدونم!)
16-16:30:نکبت(البته ناخواناست.زیاد مطمئن نیستم اسمش همین باشه)/ن و ک: کهبد تاراج
خب امیدوارم خیلی دیر نشده باشه و اگه علاقه دارین به دیدن این نمایش ها و وقتتون خالیه سه شنبه(اول آذر)رو از دست ندین
*
من
خودم امروز(دوشنبه) از ساعت 11 تا 16:30 شش تا نمایش دیدم.(یکی از نمایش
ها نوشته ی محمد چرمشیر بود(ناتمام)/یکی از آلن بنت(نامه نویس)که موضوع
جدیدی داشت.نمایش "دردسر" از سعید محبی."نه من" نوشته ساموئل بکت(بازیگر
این نمایش خیلی خوب از پس اون حس پوچ گرایی نمایشنامه های بکت براومده
بود)وپانی(امیر رضا متین نیا) و شنا در آتش(نوشته ی رضا صابری)
در کل
باید بگم بنظرم این جشنواره خیلی فرادانشگاهی و حرفه ای نبود.ولی برای
نخستین دوره ی یه جشنواره که همه برگزار کننده هاش دانشجو هستن شروع خوب و
قدم بزرگی بود.آهنگ و طرحواره!ی مخصوص برای جشنوارشون تهیه دیده
بودن.اسپانسر داشتن.در حد وسعشون از تماشاچی ها بین دو تا نمایش پذیرایی
میکردن(با چایی!). نمایش ها رایگان بودن. از گروه های شهرستانی دعوت کرده
بودن.خب همه ی اینها نقطه های مثبتیه که نمیشه نادیدش گرفت.در عین حال
ممکنه باب طبع کسانی که توقعات بالاتری دارن نباشه.مثلا محل اجرا.طرز قرار
گرفتن صندلی ها.حتی سن !همشون قابل ایراد گرفتن هستن...
معذرت از این همه پرحرفی.فقط خواستم اطلاع رسانی دقیق کرده باشم و تجربم هم با شما به اشتراک گذاشته باشم
خوب جلسه راس ساعت 12(به ساعت من) شروع شد...به علت اینکه برای این جلسه صحبت های بچه ها و خودم رو اولویت بندی کرده بودم، برای مدیر جلسه شدن، کاندید شدم و دوستان لطف کردن و به من رای دادن
ابتدا 13 مورد رو به ترتیب اولویت مطرح کردم که برای بحث تو جلسه گفته بشه که ترکیب میشد از حرفای من و دلیاری و فرامرزی و کاظم از دانشکده برق
ولی به علت محدودیت زمانی از این 13 موضوع، 7 موضوع با اولویت بالاتر، مطرح شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- درمورد تعیین روز جلسات که در جلسه ی پیشین به خاطر محدودیت زمانی مث اینکه نشده بود به تصویب برسه، رای گیری شد و پیشنهاد سابق من به رای اکثریت رسید به این صورت که:
الف- چنانچه وقتی نوبت به روز دوشنبه برای جلسه هست، ولی آن روز تعطیل میشود، جلسه خود به خود به روز سه شنبه خواهد افتاد (و برعکس)
ب- برای تعیین اینکه جلسه ی بعدی روز دوشنبه خواهد بود یا روز سه شنبه باید دوشنبه یا سه شنبه بودن جلسه ی قبلی رو ببینیم...حتی اگه جلسه ی هفته ی پیش روزی غیر دوشنبه و سه شنبه باشه
ج- بحثی به عنوان بدل از دوشنبه یا سه شنبه نداشته باشیم، یعنی اگرم روزی به غیر دوشنبه و سه شنبه برای جلسه انتخاب شد، به عنوان بدلی برای این دو نباشه و باید اگه آخرین بار دوشنبه بوده، دفعه ی بعدش بشه سه شنبه
مثال: این هفته دوشنبه جلسه بود
مثلا هفته ی دیگه سه شنبه تعطیله، جلسه خود به خود باز میفته دوشنبه و برگزار میشه و تو همون جلسه قرار میشه که هفته ی بعدش چهارشنبه باشه
بعد از جلسه ی چهارشنبه، برای تعیین روز جلسه نگاه میکنیم به آخرین جلسه ای که در روز سه شنبه یا دوشنبه برگزار شده که ببینیم دوشنبه برگزار شده یا سه شنبه که تو این مثال، آخرین جلسه ی دوشنبه یا سه شنبه، دوشنبه بوده، پس هفته ی بعد از هفته ای که چلسه چهارشنبه برگزار شده، جلسه روز سه شنبه خواهد بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2- دلیاری طرحی که تو وبلاگ مطرح کرده بود رو شفاف کرد
دلیاری میخواد که از 6 کارگردان مختلف، برای هر کدوم یه سری فیلم نمایش بده و اول میخواد از فیلم اودیسه ی کوبریک شروع کنه
سعیش هم بر اینه که فراستی رو دعوت کنه که بعد از هر فیلم درمورد اون فیلم صحبت کنه
به کلیت مسئله و فیلم ادیسه رای داده شد...
پیشنهاداتی شد که بعد از فیلم فراستی روی سن باشه یا تو کلاس باشه و این مسائل
از طرفی اشکان پیشنهاد داد که فراستی بیاد تحت قالب یه کلاس با ما حرف بزنه که با توضیحات من مبنی بر زیاد بودن کلاس و کم بودن اکران عمومی، پیشنهادش رو پس گرفت
علی محیط بحثی کرد راجع به نحوه ی ارائه ی فیلم ها به امور فرهنگی که قرار شد بسته به میزان زمانی که میگیره و این مسائل ببینیم فیلم ها رو بدون تغییر بدیم یا با تغییر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
3- بحث تشکیل شورای عمومی رو من مطرح کردم
همونطور که تو جلسه هم گفتم، من دنبال تفکیک عضو کانون با دیگرون بودم که از وبلاگ بهتر، معیاری پیدا نکردم
با اعتراض امید و نقد عمو عطار و خانم باباگلی پیشهاد رو به این صورت به تصویب رسوندم:
الف- هر کس دو سال متمادی فعالیت بارز و مستمر در کانون فیلم داشته باشد، عضو دائم کانون فیلم است مگر خود از این عضویت چشم پوشی کند...این قاعده عطف به ماسبق می گردد
ب- هر کس حق رای دارد، عضو کانون فیلم است [1]
ج- هر کس سه هفته ی متمادی و مستمر، هفته ای یک نظر در وبلاگ بگذارد، عضو کانون فیلم میگردد، و چنانچه سه هفته ی متمادی در وبلاگ حضور[2] نیابد، عضویت خویش را از دست خواهد داد و برای به دست آوردن مجدد عوضیت خویش ، مکلف به سه نظر در سه هفته ی متمادی است...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4- دبیر:
من این رو مطرح کردم که با توجه به احساس نیاز به دبیر، شروع کنیم به انتخابش
قرار شد که ایشالا هر کس که میتونه به این موضوع کمک کنه، آستین بالا بزنه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
5- باز بودن در کانکس
این مسئله رو قرار بود آقا کاظم مطرح کنه که گفته بود جلسه رو هم میاد که نیومد...
من خودم مطرح کردم و گفتم که هر کس که میتونه کمک کنه، بیاد برنامه ی درباز کن ها رو در بیاره
الان روی تخته وایت برد کانون، یه جدول کشیده شده، من و اشکان روزهای حضور خودمون رو نوشتیم
این افراد هم تکمیل کنن:
مردیها
محیط
محمد نزاد
فرامرزی
صفایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
6- مدیر اجرایی کلاس تحلیل روانشناسی
به پیشنهاد من و استقبال اسد اکبری، و با تصویب جمع، من هم یکی از دو مدیر اجرایی این کلاس شدم تا به اکبری کمک کنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
7- جلسه با امور فرهنگی
فرامرزی توضیح داد که طی صحبت هایی که با خانم برزگر داشته، کانون باید یه جلسه داشته باشه با امور فرهنگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من از خانم جهانی پور میخوام که اگه ممکنه لطف کنن و لیست افراد حاضر تو جلسه رو تو قسمت نظرات وارد کنن
هر کس که میبینه چیزی از قلم افتاده تذکر بده
شکورم
[1] دوستان توجه داشته باشن که با این قاعده ای که گذاشتیم، چنانچه کسی دو سال فعالیت مستمر نداشته باشه، و حق رای خودش رو هم برای مدتی از دست بده، درصورتی که معیار وبلاگ رونداشته باشه، تو اون مدتی که حق رای نداری، از عضویت کانون خارج میشه ها...نگی نگفتی
[2] توجه داشته باشید که من این رو حضور گذاشتم چون پست به طریق اولی باعث عضویت میشه ...
امروز من طی تماسی که با امور فرهنگی و خانم برزگری داشتم و میخاستم درمورد کلاس عکاسی صحبت کنم یه بحث های جالبی پیش اومد که واسه خود من این بحث ها شیرینه.
این بحث ها باعث شد ضرورت برگزاری یه جلسه با امورفرهنگی رو جهت هماهنگی ها و اطلاع رسانی های بهتر قطعی بدونم.
خود خانم برزگری هم میگفتن امور فرهنگی تمایل زیادی به برگزاری جلسه داره.
لحن ایشون که خیلی خوب بود
ماهم که بچه های خوبی بودیم
ایشالا که تنبیه بدنی ای در کار نیست.
دوستان، با توجه به سوتفاهمی که در متنی که گذاشتم پیش اومد میخواستم چند نکته رو روشن کنم...من با توجه به اینکه در چند و چون کل ماجرای تمام این کلاس ها قرار داشتم، به هیچ وجه منکر زحمات مدیران اجرایی کلاس ها نمیشم، بلکه چه بهتر بود که سایر بچه های کانون بهشون بیشتر کمک میکردن از جمله خودم...دلیل اصلی بی نظمی و بی برنامگی های این کلاس ها درواقع استاد هاشون بودن که البته بازهم به نوعی تقصیر ماست که این استاد ها رو انتخاب کرده ایم چون واقعا مسخره است که آقای رضویان وسط کلاسی که با ما قرارداد دارن، ول کنن و برن و بعد از یه سال دوباره بخوان کلاس های عقب افتاده شون رو تشکیل بدن، واقعا مسخره است که آقای شیروانی در یکی از جلسات کلاس تابستان نیان و وقتی زنگ میزنیم بگن میخواستن که بچه ها رو تنبیه کنن چون جلسه ی قبلش غیبت در کلاس زیاد بوده
من خودم به شخصه بارها شاهد بودم که بچه های این کلاس ها (غیرکانونی ها) چقد به این بی نظمی ها شکایت میکردن درحالیکه دو کلاس اخیر کانون تاتر در تابستان و همین پاییز به خاطر استادش (آقای علیزاد) کاملا منظم و بی وقفه ادامه دارد ولی کلاس های خود کانون فیلم ...
و در آخر اگر ادبیات متنم تند بود، و باعث سوتفاهم شد، عذرخواهی میکنم
به نظر من باید یه فکر کلی در مورد نحوه ی انتخاب اساتید در کلاس ها بذاریم...
یک ذره ظرفیت نقد پذیریمون رو بالاتر ببریم از جمله خودم
سعید پشت مشهدی
این خاطره شاید به معنای واقعی، کانونی نباشه، ولی خاطره ایه که 7-8تا از بچه های کانون توش بودن و همین امروز اتفاق افتاد
خانم مژده بشیری، عضو قدیمی و فعال و خوب کانون، یه یه ماهی هست که به خاطر مشکلاتی که برای کمرشون پیش اومده، نه تنها نتونستن به کانون سر بزنن بلکه حتی فکر کنم که مجبور به حذف ترم شدن
دیروز ایشون عمل جراحی داشتن که ایشالا فردا مرخص میشن
یه سری از بچه های کانون تصمیم گرفتیم که با هم بریم عیادت
سری اول از بچه ها من بودم و فرامرزی و فینی زاده و خانم شاهتوری و از اعضای قدیم، امین نوری و دوستش، آقای کوشا
طبق روال معمول با شوخی و خنده داشتیم میرفتیم سمت بیمارستان (خوب میدونستیم که عمل خوب بوده و مشکلی خداروشکر پیش نیومده)
تو آسانسور علاوه بر ما یه آقای مسنی هم بود که بی توجه به حرفای ما منتظر رسیدن به مقصدش بود
تو آسانسور با شوخی و خنده سر طبقه و بخشی که باید میرفتیم بحث شده بود
امین میگفت بخش شش، طبقه نه
فینی میگفت نه بابا طبقه نه بخش سه قسمت قلب
شاهتوری میگفت مگه بخش شش طبقه ی سه نبود؟
من میگفتم باس بریم بخش کودکان
فرامرزی میگفت که بابا بخش شش نه، بخش شُش
من گفتم آخرشم میریم پشت بوم میبینیم که یه آلونک درست کردن سردرش هم نوشتن: محل نگهداری خانم بشیری
یهو اون آقا یه نگاهی کرد به ما و از آسانسور پیاده شد
ما هم همراش پیاده شدیم
همگی درحال چک و چونه زدن داشتیم تابلوی روبرومون رو نگاه میکردیم که بالاخره محل بستری شدن خانم بشیری رو رصد کنیم که یهو اون آقا برگشت گفت: بفرمایید از این طرفه!!!
همگی ساکت شدیم
ادامه داد که: بفرمایید...من پدرشم...
.
.
.
مث میت سفید شدیم...
شکور
خانم جهانی پور کل پست های وبلاگ رو از اول خوندن و من رو مجبور کردن که نزدیک به سیصد نظر از ایشون رو وارد تاریخچه ی کانون کنم
ایشون علت این حرکتشون رو تو آخرین نظرشون تو پست «بوی بد بحران» وارد کردن که گفتم حیفه که پست نشه: (درضمن، شکورم)
و حالا رسیدم به آخرین پست شهریور ماه.....
سلام......این سلام به همه ی
بچه هاییه که مثل خودم تازه واردِ کانون شدن و سلامیه به بچه هایی که یه
روزی مثل من تصمیم میگیرن تاریخ وبلاگو ورق بزنن.چه بچه های جدید الان و چه
بچه های جدید آینده........
به قول یه استاد بزرگ تاریخ:
"اگه هیتلر
یه سَری به تاریخ میزد و سر نوشت ناپلئون رو میخوند شاید هیچ وقت تو جنگ
شکست نمیخورد و هیچ وقت سربازاش مثل سربازای ناپلئون تو سرمای روسیه فعل
یخیتُ رو صرف نمیکردن........."
غرض از گفتن این حرف این بود که بگم:
دوستانی
که شاید تو دلتون بخندین بگین این دختره دیوانه ست بیکاره داره این وبلاگو
سوراخ میکنه... نه به خدا منم مثل شما واسه این دانشگاه زحمت کشیدم تقریبا
و با کلی امید اومدم اینجا.........
ولی میدونید همین استاد تاریخ چی میگه؟؟؟؟؟میگه اگه میخوای بتونی واسه آینده ی یه چیزی خیلی خوب تصمیم بگیری برو سراغ تاریخش.....
اگه میخوای یه سری اشتباهات بزرگ دوباره تکرار نشه برو سراغ تاریخ....
من میخوام واسه کانون تصمیمات خوب و بزرگ بگیرم والبته کم خطا....
اصلا
میدونستید تو خیلی از کشورا دانش آموزا هر کدومشون باید و باید به طور
تخصصی تاریخ یه کشوری رو یاد بگیرن؟؟؟اصلا تاریخ واسه اونا خیییییییلی مهم
تره از شیمی و ریاضی و فیزیک و این چیزاست!!!!!!
چون اینجوری دیگه نیازی نیست راه رفته رو دوباره طی کنن....
من
تا این لحظه میتونم اعتراف کنم که کانون فیلم خیلی واسم اهمیت داره انقدر
که رفتم تاریخشو ورق زدم تا عمیقا خودمو کانونی بدونم تا حداقل دورادور
بتونم حس کنم زحمتایی که واسه این کانون کشیده شده....
میتونم یه سری از فایده های این حرکتو بنویسم:
1.الان من میدونم باسمنج کیه....
2.من میدونم که میشه آقا زین ال رو یه فرد ظریف صدا نازک و به قول آقا شکور قشنگ و کوچولو فرض کرد
3.جُدا
از شوخی من میدونم که چه پیری درومده از بچه ها سر اکران آفریقا من میدونم
که تهمینه سلیمیان سر یه اکران تو کانون لیز میخوره و راهی بیمارستان
میشه.....من میدونم که واسه همین نگاتیوایی که الان نقش پرده رو تو کانون
ایفا میکنن خانوم وفایی بیش تر از 10 تا سینمارو گشتن......من میدونم که
فرامرزی پیر شد سر کلاسای عکاسی....
من میدونم که آقا فینی سر ضامن دار
چقد زحمت کشید شاید به قول آقا شکور بیشتر از همه.......و مهم تر از همه
میتونم به جرات بگم من الان بچه های قدیمی رو بیشتر از همتون میشناسم
خیییییییییییلی بیشتر از همه تون.....حداقل من الان تقریبا میدونم دارم
دوشنبه ها و سه شنبه ها در کنار چه آدمایی با چه تفکرات سینمایی و غیره و
ذلک میشینم و بحث میکنم...
ببینید بچه ها من میتونم بگم که من خاطرات
عاطفی و روانی بچه های کانونو مطالعه کردم تا یه روز به خودم اجازه ندم با
رفتارم توهین کنم به تمام عواطف این ملت....تا یه روز همینجوری رامو نکشم
برم از کانون...... اصلا من این تاریخو خوندم که ببینم این کانون فیلم ارزش
موندن داره؟؟؟؟؟ شاید آقا شکوری به خاطر علاقه ی زیادی که به کانون دارن
این همه از کانون تعریف میکنن!!!!!ولی نه.....کانون انقدر بزرگه که اصلا
شکوری و امثال شکوری نمیتونن تعریفش کنن...
بچه ها به خدا انقدر ذهنم پرِ حرفه در مورد کانون که نمیتونم جمله بندی کنم نمیتونم پیوسته حرف بزنم......فقط میتونم بگم که
حلوای تن تنانی تا نخوری ندانی.......
برید بخونید تاریخ یک ساله ی کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی رو.
آقا شکور ببخشید این مدت خیییییییییلی اذیت کردم شرمنده
دوستان علاوه بر یک عکس سه در چهار باحال، با رعایت شئون اسلامی و اخلاقی، اطلاعات زیر رو هم تکمیل کنن و بذارن تو سیستم کانون، فولدر «اطلاعات اعضای کانون برای وبلاگ»
نام و نام خانوادگی
سال تولد (اصلاحیه به موجب تذکر خانم جمالی: تاریخ تولد با ماه و روز)
سال ورود به دانشگاه
مقطع و رشته تحصیلی
سال ورود به کانون فیلم
شهر محل سکونت
شکور...مسئول وبلاگ
کلاس تحلیل روانشناسی به خاطر محدودیت هایی که استاد دارن، بالاجبار
5شنبه ها صبح
برگزار خواهد شد
دوستانی که تمایل به شرکت دارن برنامه شون رو تنظیم کنن
شکور
پیرو بحث ارتقاء وبلاگ، صفحه ی اعضای امسال تکمیل میگردد
دوستان علاوه بر یک عکس سه در چهار باحال، با رعایت شئون اسلامی و اخلاقی، اطلاعات زیر رو هم تکمیل کنن و بذارن تو سیستم کانون، فولدر «اطلاعات اعضای کانون برای وبلاگ»
شکور...مسئول وبلاگ
یک استثنائی هست نسبت به این اصل که ازونجایی که تحت یه اصل کلی میخواستم مطرح کنم، به خاطر همین تو اون پست نذاشتم...
یک اصلی رو میخوام بذاریم به نظرم که: هرگونه مسائل مالی نسبتا بزرگ و سنگین نیاز به رای نهاد تصمیم گیری دارد و از حیطه ی اختیارات مسئولین سمت ها یا مدیر پروژه یا دبیر خارج است
این شامل پروژه های شخصی هم میشه یعنی کسی نمیتونه پروژه ای که نیاز به بحث های مالی سنگین داره رو بدون رای گیری و این مسائل شروع به اجراش کنه پس قطعا اکران های کشوری و ساخت فیلم نیاز به رای نهاد تصمیم گیری داره...
البت درمورد ساخت فیلمی که فرد از طرف کانون نیازی به ساپرت مالی نداره، به نظرم شامل همون پروژه های شخصی میشه...
شکورم...
1- صبح علی الطلوع رفتم پیش خانم برزگر و به خواست اسد اکبری، طرح کلاس روانشناسی فیلم رو دادم
2- با دکتر کاظمی درمورد موسیقی ضامن دار جلسه کوتاهی داشتم
3- اشکان یکی از مسئولین کانکس شد
4- برای جشنواره سوره یه هماهنگی کردم و با 6 تا از بچه ها رفتیم سینما فلسطین که اونجا بقیه هم ملحق شدن...
شکورم
به مدیر اجرایی اکران یه حبه قند انتقاد دارم
دو سه تا کار مونده از این پروژه
یعنی پروژه هنوز تموم نشده
ولی نیستیدا
حتی تو وبلاگ!!!
من انتقاد دارم
البت ممکنه من اشتباه کنم و کاراهای الان ربطی به یه حبه قند نداشته باشه که به نظر خودم کاملا مربوطه
بحث هدایا...چراغ قوه...آپارات...مالی...فیلم مراسم
البت ممکنه که آپارا مربوط نباشه دیگه ولی بقیه اش به نظرم مربوطه
شکور منتقد
این روزا یه چیزی کمه
یه چیزی نیست
یه چیزی گم شده
فکر کنم این حسم به خاطر کمتر حاضر شدن مهندس امیر حسین تقوی باسمنجه
چه کسی بود صدا زد باسمنج
...
شکورم
تاریخ ارسال | شنبه 28 آبان ماه سال 1390 ساعت 22:53 |
ارسال کننده | دلناز طلاکوب <delnazt@gmail.com> |
عنوان نامه | تاتر پلیس |
متن نامه | دیدن تاتر پلیس را به همه ی دوستان اهل سینما تاتر پیشنهاد میکنم شنبه تا چهار شنبه این هفته ساعت 15 تالار مولوی لطفا از این گروه جوان حمایت کنید ممنون (نویسنده : اسلاومر مروژک کارگردان:شایان افکاری) |
برای اولین بار در وبلاگ،عدد تعداد پست های یک ماه، سه رقمی شد!!!!
به نظر من اگه اینطور نمیشد منطقی نبود چون ما هم اعضای بیشتری داریم هم تاکیدمون بر وبلاگ همش داره بیشتر میشه
شکور...مسئول وبلاگ
چهار روز پیش موسوی یه پست گذاشته بود برای جشنواره ی سوره
دیروزم من یه پست گذاشتم که امروز جمع شیم
رفتیم سینما فلسطین
امروز من بودم و فرامرزی و حسین فلاح و موسوی و سلیمیان و محمد نژاد و امید صفایی و عطار و شاهتوری و موسوی و مجید ارشادی و قربانی اهل خیر و اشکان و جهانی پور ...
سیزده نفر!!!!!!!!!!!!!!
یه سری فیلم کوتاه دیدیم
البت یکیش فوق العاده بود به نام «منها»
یه جمع گرم
یه جمع باحال
خیلی خوب بود
شکورم
سرم شلوغ بود
یادم نیست چرا فقط میدونم که باس تو کانکس می موندم
به شدت هم نگران بودم برای اینکه شب رو چجوری باس شکمم رو پر کنم
فلاح داشت میرفت خوابگاه، کارت غذام رو دادم که برای من هم غذا بگیره
از قضا شب یه غذای توپی به تورمون خورد و اصلا نرفتم پی کارت و غذایی که قرار بود حسین فلاح برام بگیره
فردا داشتم میرفتم به سمت دانشگاه
حسین فلاح زنگ زد بهم گفت کجایی
گفتم دارم میرسم به دانشکده حقوق، کارتم رو میخوام
گفت منتظرتم
رسیدم بهش...کارتم رو داد، تشکر کردم و میخواستم برم که دست کرد تو کیفش و یه بسته سالاد الویه درآورد بهم داد و گفت:
بیا اینم شامت!!!!!!!!!!
من نمیدونم اگه غذای دیشب مثلا قیمه بود، آش هم داشت، با دکتر کاظمی هم در حال صحبت بودم، بهو فلاح میخواست کاری که بهش سپرده بودم رو انجام بده، چه نقطه ی پر رنگ تری تو خاطرات کانونی ایجاد میشد
شکور
اسد اکبری ازم خواست که بگم این کلاس با تدرس استاد ارسیا تقوا در شرف آغاز به کاره
امیر حسین تقوی در حال طراحی پوستره که برای چسبوندنش نیاز به کمک هست...حواستون باشه
استاد: دکتر ارسیا تقوا
روانپزشک
دانشیار دانشگاه علوم پزشک ارتش
معاون درمان و آموزش بیمارستان ۵۰۵ ارتش
همکار مجله فیلم و مسئول صفحه ی قاعده بازی در مجله فیلم در سال های ۸۵و۸۶
سرفصل های کلاس:
- چگونگی تاثیر فیلم بر ما دلیل تفاوت تاثیری که فیلم بر افراد متفاوت میگذارد
- دلیل تفاوت تاثیر فیلم های ژانر های مختلف
- دیدگاه عامه نسبت به سینما
- بررسی روانشناسی شخصت های فیلم ها
- برداشت های روانکاوانه از فیلم
- چگونگی ایجاد پدیده های اجتماعی به وسیله ی فیلم
- چگونگی تاثیر دیدگاه عموم بر مضمون فیلم های سینمایی
شکورم
پیرو پیشنهادی که موسوی برای جشنواره ی فیلم کوتاه سوره داد من احتمالا دوس دارم که فردا با هم بریم
مطمئنم که اگه از دستش بدم ، حسرت خواهم خورد
به همه هم پیشنهاد میدم برای تقویت ذوق هنریشون این جشنواره رو از دست ندن
موسوی پیشنهاد میکنه سانس های 4تا6 و 6 تا 8 رو بریم
این قضیه برا یکشنبه و دوشنبه هم ادامه خواهد داشت
هر کی پایه اس بسم ا...
شکور