ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شکورم
جلسه ی شنبه
(ببخشید که به محاوره مینوسیم... اگه بخوام غیر محاوره بنویسم معلوم نیست چند ساعت باید سر نوشتن گزارش جلسه بمونم)
بعد از صحبت هایی درمورد فیلم های فجر که منجر به خورد و خاک شیر شدن اعصاب پسر جوون کانون شد، فربد سعی کرد که شونه های امید زیبا رو بماله بلکه بتونه جلوی حرفای قاهری که درمقابل طلاق کشی نادر و سیمین از یه حبه قند تعریف میکرد دووم بیاره
القصه
یه سری تصمیم تصویب شد
موندیم که اول از همه چه فیلمی از فجرو برا امسال نمایش بدیم
صفایی اصرار داره که جدایی رو قبل از عید نشون بدیم چون مث که اکران نوروزی داره
از طرفی طبق پیشنهادی که دبیر داده بود و از ظواهر امر اینطور پیداس که کسی هم مخالفتی نداره، برای یه موضوع خاص(که از خودم بپرسید) باید یه فیلم خاص نمایش بدیم که گزینه های این طرح فرزند صبح بود و 1359
تنها کسی که میدونم فرزند صبح رو دیده دبیره
ولی من و امیدو بازم دبیر 1359 رو دیدیم
از اخبار پیداس که فرزند صبح گند زده به اونهمه عقبه ای که برای خودش به وجود آورده بود
ولی من و امید صفایی معتقدیم که 1359 واقعا چیزای جالبی هم داره ازجمله بازی پرستویی
تقوی و خانم محمدنزاد هم بین این دو فیلم 1359 رو انتخاب کردن
خانم سلیمیان و فربد رو یادم نیس چی گفتن ولی یادمه که بالاخره 1359 تصویب شد
اما نظر من این بود که ما برای رسیدن به هدفی که از نمایش 1359 داریم، باید این فیلم رو اول ترم نشون بدیم
از طرفی آدمکش رو هم داریم
امید هم که میخواد جدایی رو قبل از نوروز نمایش بده
پس ما مجبوریم هفته اول اسفند 1359 ، هفته دوم آدم کش و هفته ی سوم هم جدایی رو نمایش بدیم چون هفته چهارم بعیده کسی بمونه تو دانشگاه
از طرفی خیلی بعیده که ما بتونیم سه اکران کشوری تو یه ماه داشته باشیم
و ازطرف دیگه هم خیلی خیلی بعیده که تالار ابوریحان رو برای سه اکران تو یه ماه به ما بدن
امید میگه که آدمکش پروزه ی بسیار کم زحمتیه و ما باید نگران اون دوتای دیگه باشیم که منم قبول کردم چون اصلا یکی از دلایل موافقتم هم همین بود
ولی برای دلیل دوم گفت که بذار امتحان کنیم، شایدم شد
تقوی این وسط حرف یه ماه پیشو تکرار کرد که : واقعا آدمکش رو اکران بکنیم؟
من گفتم که بابا ما که رای رو گرفتیم و این پروسه به جریان افتاده، دیگه میخواید چه کنیم
فربد داشت سعی میکرد بحث هارو تحلیل بکنه
امید صفایی گفت که آدمکش یه وقت کوپن ما رو نسوزونه ها، جدایی و آفریقا خیلی مهمن
در ادامه خانم محمد نزاد هم روی این موضوع تاکید داشت
خانم سلیمیان هم فکر کنم موافق این مطلب بود
ولی من یه جمله گفتم: چرا وقت رای گیری این قید رو وارد نمیکنید؟
منشی کانون استدلال کاملا شفاف، عملی ، محکم و درعین حال ساده ای رو مطرح کردن که: خوب الان متوجه شدیم!
واقعا هم راست میگن
یعنی واقعا وقتی ما یه تصمیم میگریم و یه نکته ی مهم رو ازقلم انداختیم، آیا چون اون تصمیم رو گرفتیم دیگه حق بازگشت و اصلاح رو نداریم؟
من در مقابل یه سوال پرسیدم: خوب تو این وضعیت باید چه کرد؟
خود من باید بگم که اگه ما یه معامله انجام داده بودیم، دیگه حق بازگشت نداشتیم ولی وقتی تصمیم رو خودمون گرفتیم، آیا بازم حق بازگشت نداریم و اگه داریم تحت چه شرایطی؟
به طور مثال اگه ما تو یه جلسه ی دوازده نفره یه تصمیم گرفتیم و بعد دو هفته 6نفر متوجه شدن که یه نکته ی مهم رو ازقلم انداخته بودن میتونن بیان و به تصمیمی که دوازده نفر توش مشارکت داشتن، قید جدیدی وارد کنن؟
این سوال مهمیه
و حالا که اساسنامه نداریم، حداقل به صورت سیستم کامن لاو بریتانیایی تحت قالب قسمتی از رویه ی عملی کانون پاسخی براش پیدا کنیم و برای ادامه ی حیات کانون همیشه ازش استفاده کنیم
به هر حال من برای پیگیری تالار آدمکش با خانم برزگر تماس گرفتم
فربد همچنان درحال تحلیل مسائل بود
امید صفایی زیبا و خانم قاهری درحال جدل
تقوی در حال تکمیل ده درصد باقیمناده فیلمنامه اش تو ذهنش
خانم منشی در حال منشی گری
و خانم سلیمیان در حال بررسی برنامه ی فجر که خبری رو برزگر بهم داد
اینکه اکران آدمکش و فیلم آسمان آبی که پروزه ی خود امورفرهنگی هستش افتاده تو دو روز پشت سر هم و دکتر سمنون موافق این نیست و یکی از این دو پروژه باس حذف بشه و هنوتصمیمش رو نگرفته
من از فرصت استفاده کردم و از خانم برزگر پرسیدم که به نظرش امکان سه اکران ابوریحان تو اسفند هست که گفتن خیلی بعیده
تالار ابوریحان سرش شلوغه
ولی برای یکی دیگه شاید بشه یه کاری کرد
به هر حال تصمیم بر این شد که برای اون موضوع خاص 1359 آغاز بشه کارش
اگه شد برای جدایی هم تلاش کنیم
درمورد آدمکش واقعا فقط به سوالی که مفصل نوشتمش رسیدیم و دیگه حرفی نشد و به نظر من چون تصمیم گیری انجام شده و هنوز این اعتراضات جسته گریخته به جایی نرسیده ، پروژه ی آدمکش هم به قوت خودش باقیه
اما به نظر من باس 1359 توهفته ی اول اسفند نمایش داده بشه که متاسفانه حدود 8نفر از بچه های کانون مشهد خواهند بود
امید صفایی زیبا مسئولیت انجام این کارو با سه نفر دیگه پذیرفت
ولی اون سه نفر کی باشن خوبه؟ فربد هنوز در حال تحلیل بود و تقوی تو فکر اون ده درصد
امیدوارم که صفایی موفق باشه
درضمن اگه جدایی بیفته برای سال بعد، امید مسئولیتش رو قبول نمیکنه
ولی کلا آفریقا رو دوست داشت که سال بعد نمایش بدیم
راستی یه عضو جدید هم بهمون اضافه شده به نام «فینی زاده» از دانشکده ی علوم تربیتی که تو جلسه هم بودن. سومین عضو خوابگاهی ما که اگه بیشتر بشیم احتمالا من تو خوابگاه یه شاخه از کانون رو راه بندازم
در انتها تقوی درمورد ساخت فیلم ها صحبت کرد
متاسفانه یکم برنامه ریزی برای ساخت فیلم ها به هم خورده
خود من یکم سرم شلوغه
البت تقوی از ده درصد کذا خلاص شده (یعنی کلا صورت مسئله رو پاک کرده)
قاهری که کلا منتظره سرش خلوت بشه
صفایی میگه میخواد تو تعطیلات بسازه
محیط و مشهدی هم که مفقودالاثر هستن
از همینجا برای مشهدی که کنکور ارشد داره آرزوی موفقیت میکنیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
حاضرین:
فینی زاده
شکوری
صفایی
محمد نزاد
تقوی
فربد خندان
سلیمیان
قاهری
غایبین:
وفایی
مشهدی
عطار
محیط
بشیری
نعیمی
زین العابدینی
خیلی غایبین(به نظر صرف بنده):
مردیها
فرامرزی
دوستان غایب یادشون نره که یکی از دو معیار نهاد تصمیم گیری حضور تو جلساته ها
شکورم
امید صفایی زیبای قشنگ، لطف کرد و منو و خانم محمد نزاد رو برد سینمافلسطین (میدونید که چجوری!!!!) و ما اونجا فیلمهای نیکی کریمی و سامان سالور رو دیدیم
فیلم کریمی یه تراژدی تمام با یکم مجهولات حقوقی بود
بازی نقش های فرعی و حتی سیاهی لشگر ها فوق العاده فوق العاده طبیعی و مستند و معرکه بود
کل فیلم، البته با اون عدم توقعی که قبل از ورود به سالن داشتم، خوب بود.
و اما «سیزده59»
در یه بیان ساده:
نجات سرباز رایان + علی محیط + goodbye lenin + اخراجی های2 + پرویز پرستویی – سامان سالور = 1359
بازی های خوب حتی از مهران احمدی
بازی شاهکار پرستویی
شروع خیره کننده با جلوه های ویژه ی جدید(که مطمئنم علی محیط با دیدنش ذوق زده میشه)
صدا گذاری های جالب
ولی متاسفانه خراب کردن فیلمنامه ی goodbye lenin
نزدیک شدن به رو بودن اخراجی ها
بازی افتضاح بازیگر زن
دیالوگ های غم انگیز
گریم های متاسفانه اغراق شده
موسیقی به شدت ابتدایی
صدای گریه خیلی می اومد توسالن
ولی چه فایده
دوستانی که این فیلم رو میبینن حتما به یه پلان توجه کنن
تو سکانس پایانی
پلان یکی مونده به آخر
وقتی پرویز پرستویی داره جلوی نسل سومی ها رد میشه، نگاهی به صابر ابر و دخترش می اندازه، به روبروش نگاه میکنه و به مسیرش ادامه میده
به میمیک صورت پرویز مخصوصا حرکت لب هاش دقت کنید