وقتی تماشاچی کانون بودم/خاطرات

اولین روزای ترم یک که کانون رو پیدا نمی کردم ، تماشاچی کانون بودم. یه حبه قند اولین اکرانی بود که حضور داشتم. فیلمی رو که با گوشی دوستم گرفتم از مراسم رو اینجا میزارم. تا ببینیم و خاطره بازی کنیم.

اکران و نقد بررسی یه حبه قند ، دوشنبه 9 آبان 1390

دکترین: لزوم توجه خاص به پروژه هایی که کانون را متعهد میکند / قابل توجه نهاد تصمیم گیری

بعضی از پروژه ها هستن که به شکلی یه سری از فعالیت های کانون رو به آینده محول میکنن. در تصویب این گونه پروژه ها باید دقت بیشتری رخ بده. به ویژه زمانی که کانون نسبت به مخاطبینش در آینده متعهد بشه.

تا به حال من دو تا مصداق ویژه از این وضعیت رو دیده ام:

  ادامه مطلب ...

از حال ما اگر پرسی........

سلام

من برگشتم به وبلاگ

همیشه می خونم همه چیو و از فعالیت ها  و نظراتتون استفاده می کنم

نشانه هایی خوبی می بینم

جوونای غیور کانون تازگی ها بنده نوازی می کنن و پست می نویسند و درخواست جلسه می نمایند

به فال نیک می گیرم این اتفاق میمون را

در ضمن بابت نبودن مجددم در جلسه بسی شرمسارم

خداوکیلی روز قبلش مجموعا 11 ساعت توی صف "جدایی نادر از سیمین " و "یک حبه قند" ایستاده بودم و طی یک عملیات انتحاری به مدت نامعلومی بیهوش شدم و وقتی حیات یافتم که کار از کار گذشته بود 

البت می دونم همتون دیگه یه پا شیر شرزه اید برای محافظت از کانون و پایه پیشرفت کانون 

اخبار از اطراف و اکناف می رسد که محمدنژاد نامی در کانون می بالد و امور جاریه را  به نیکی رتق و فتق می نماید و  چون او در کانون باشد دلمان از جهات متعددی آرام است چرا که بانویی ایست سخت جهد

دست مریزادمان را در قالب نظری در یکی از پست ها به حضورشان رسانیدیم لذا از اطاله کلام می پرهیزیم

پدر شریف کانون هم که از ارادات ما با خبرند 

همچنان چون والدی دلسوز افاضه لطف می کنند و آتش اجاق کانون را گرم نگه می دارند

ایشان که علی رغم کهولت سن با دلی برنا جوانان را به راه راست هدایت می کنند و همواره بر کوشش و جوانمردی و پرهیز از سستی و کاهلی تاکید می نمایند

خداوند روحشان را غریق رحمت نماید

دیگران نیز مثل همیشه با انگیزه و غیرتمندند خدا را شکر

از فیلم های جشنواره که حقیر دیده ام اگر بپرسید گویمتان که اقبالمان چون همیشه نحسی داشت و گروه 2 که سراسر پر بود از مهملات رنگارنگ بر طالعمان افتاد

البته شایسته است که بگوییم با مرارتها ی بسیار توانستیم 4 فیلم دیگر هم ببینیم که بحمدالله بسی رضایت رفت

فیلم هایی که حتی لیاقت فحاشی هم نداشتند:

آسمان هشتم-مرگ کسب و کار من است

فیلم هایی که حین دیدنشان تا پاسی از شب حتی در بستر از به سخن آوردن هیچ گونه ناسزایی ولو ناشایست دریغ ننمودیم:

1359-فرزند صبح

فیلم هایی که معمولی و آبرومند بودند:

آلزایمر-راه آبی ابریشم-چمدان-گزارش یک جشن-ورود اقایان ممنوع

محشرهای محترم جشنواره که به احترامشان می بایست تمام قد ایستاد:

جدایی نادر از سیمین-یک حبه قند

دلمان هنوز پیش اقا یوسف است که سعادت دیدارش را نداشتیم

القصه از میان این فیلم ها یک حبه قند برای اکران دانشگاهی بی نظیر و عالیست،یعنی بود!

چرا که  آن هنگام که  ما بیهوش بودیم  سراسیمه و عجولانه تصمیمتان را در غیابمان خیلی زود حتی قبل از اتمام جشنواره برای اکران بزرگ گرفته اید 

حرفی نیست

از میان این روزها روزی هم با نسیم عزیز برایمان خاطره شد پر از ناکامی که البته فرحت بسیار حاصل گشت 

و به غیر از چند نفری روی هیچ کدامتان را چند صباحیست ندیدیم و دلتنگ کانون و کانونیانیم

مشروح اخبار (گزارش جلسه شنبه)

شکورم



جلسه ی شنبه

(ببخشید که به محاوره مینوسیم... اگه بخوام غیر محاوره بنویسم معلوم نیست چند ساعت باید سر نوشتن گزارش جلسه بمونم)

بعد از صحبت هایی درمورد فیلم های فجر که منجر به خورد و خاک شیر شدن اعصاب پسر جوون کانون شد، فربد سعی کرد که شونه های امید زیبا رو بماله بلکه بتونه جلوی حرفای قاهری که درمقابل طلاق کشی نادر و سیمین از یه حبه قند تعریف میکرد دووم بیاره

القصه

یه سری تصمیم تصویب شد

موندیم که اول از همه چه فیلمی از فجرو برا امسال نمایش بدیم

صفایی اصرار داره که جدایی رو قبل از عید نشون بدیم چون مث که اکران نوروزی داره

از طرفی طبق پیشنهادی که دبیر داده بود و از ظواهر امر اینطور پیداس که کسی هم مخالفتی نداره، برای یه موضوع خاص(که از خودم بپرسید) باید یه فیلم خاص نمایش بدیم که گزینه های این طرح فرزند صبح بود و 1359

تنها کسی که میدونم فرزند صبح رو دیده دبیره

ولی من و امیدو بازم دبیر 1359 رو دیدیم

از اخبار پیداس که فرزند صبح گند زده به اونهمه عقبه ای که برای خودش به وجود آورده بود

ولی من و امید صفایی معتقدیم که 1359 واقعا چیزای جالبی هم داره ازجمله بازی پرستویی

تقوی و خانم محمدنزاد هم بین این دو فیلم 1359 رو انتخاب کردن

خانم سلیمیان و فربد رو یادم نیس چی گفتن ولی یادمه که بالاخره 1359 تصویب شد

اما نظر من این بود که ما برای رسیدن به هدفی که از نمایش 1359 داریم، باید این فیلم رو اول ترم نشون بدیم

از طرفی آدمکش رو هم داریم

امید هم که میخواد جدایی رو قبل از نوروز نمایش بده

پس ما مجبوریم هفته اول اسفند 1359 ، هفته دوم آدم کش و هفته ی سوم هم جدایی رو نمایش بدیم چون هفته چهارم بعیده کسی بمونه تو دانشگاه

از طرفی خیلی بعیده که ما بتونیم سه اکران کشوری تو یه ماه داشته باشیم

و ازطرف دیگه هم خیلی خیلی بعیده که تالار ابوریحان رو برای سه اکران تو یه ماه به ما بدن

امید میگه که آدمکش پروزه ی بسیار کم زحمتیه و ما باید نگران اون دوتای دیگه باشیم که منم قبول کردم چون اصلا یکی از دلایل موافقتم هم همین بود

ولی برای دلیل دوم گفت که بذار امتحان کنیم، شایدم شد

تقوی این وسط حرف یه ماه پیشو تکرار کرد که : واقعا آدمکش رو اکران بکنیم؟

من گفتم که بابا ما که رای رو گرفتیم و این پروسه به جریان افتاده، دیگه میخواید چه کنیم

فربد داشت سعی میکرد بحث هارو تحلیل بکنه

امید صفایی گفت که آدمکش یه وقت کوپن ما رو نسوزونه ها، جدایی و آفریقا خیلی مهمن

در ادامه خانم محمد نزاد هم روی این موضوع تاکید داشت

خانم سلیمیان هم فکر کنم موافق این مطلب بود

ولی من یه جمله گفتم: چرا وقت رای گیری این قید رو وارد نمیکنید؟

منشی کانون استدلال کاملا شفاف، عملی ، محکم و درعین حال ساده ای رو مطرح کردن که: خوب الان متوجه شدیم!

واقعا هم راست میگن

یعنی واقعا وقتی ما یه تصمیم میگریم و یه نکته ی مهم رو ازقلم انداختیم، آیا چون اون تصمیم رو گرفتیم دیگه حق بازگشت و اصلاح رو نداریم؟

من در مقابل یه سوال پرسیدم: خوب تو این وضعیت باید چه کرد؟

خود من باید بگم که اگه ما یه معامله انجام داده بودیم، دیگه حق بازگشت نداشتیم ولی وقتی تصمیم رو خودمون گرفتیم، آیا بازم حق بازگشت نداریم و اگه داریم تحت چه شرایطی؟

به طور مثال اگه ما تو یه جلسه ی دوازده نفره یه تصمیم گرفتیم و بعد دو هفته 6نفر متوجه شدن که یه نکته ی مهم رو ازقلم انداخته بودن میتونن بیان و به تصمیمی که دوازده نفر توش مشارکت داشتن، قید جدیدی وارد کنن؟

این سوال مهمیه

و حالا که اساسنامه نداریم، حداقل به صورت سیستم کامن لاو بریتانیایی تحت قالب قسمتی از رویه ی عملی کانون پاسخی براش پیدا کنیم و برای ادامه ی حیات کانون همیشه ازش استفاده کنیم

به هر حال من برای پیگیری تالار آدمکش با خانم برزگر تماس گرفتم

فربد همچنان درحال تحلیل مسائل بود

امید صفایی زیبا و خانم قاهری درحال جدل

تقوی در حال تکمیل ده درصد باقیمناده فیلمنامه اش تو ذهنش

خانم منشی در حال منشی گری

و خانم سلیمیان در حال بررسی برنامه ی فجر که خبری رو برزگر بهم داد

اینکه اکران آدمکش و فیلم آسمان آبی که پروزه ی خود امورفرهنگی هستش افتاده تو دو روز پشت سر هم و دکتر سمنون موافق این نیست و یکی از این دو پروژه باس حذف بشه و هنوتصمیمش رو نگرفته

من از فرصت استفاده کردم و از خانم برزگر پرسیدم که به نظرش امکان سه اکران ابوریحان تو اسفند هست که گفتن خیلی بعیده

تالار ابوریحان سرش شلوغه

ولی برای یکی دیگه شاید بشه یه کاری کرد

به هر حال تصمیم بر این شد که برای اون موضوع خاص 1359 آغاز بشه کارش

اگه شد برای جدایی هم تلاش کنیم

درمورد آدمکش واقعا فقط به سوالی که مفصل نوشتمش رسیدیم و دیگه حرفی نشد و به نظر من چون تصمیم گیری انجام شده و هنوز این اعتراضات جسته گریخته به جایی نرسیده ، پروژه ی آدمکش هم به قوت خودش باقیه

اما به نظر من باس 1359 توهفته ی اول اسفند نمایش داده بشه که متاسفانه حدود 8نفر از بچه های کانون مشهد خواهند بود

امید صفایی زیبا مسئولیت انجام این کارو با سه نفر دیگه پذیرفت

ولی اون سه نفر کی باشن خوبه؟ فربد هنوز در حال تحلیل بود و تقوی تو فکر اون ده درصد

امیدوارم که صفایی موفق باشه

درضمن اگه جدایی بیفته برای سال بعد، امید مسئولیتش رو قبول نمیکنه

ولی کلا آفریقا رو دوست داشت که سال بعد نمایش بدیم

راستی یه عضو جدید هم بهمون اضافه شده به نام «فینی زاده» از دانشکده ی علوم تربیتی که تو جلسه هم بودن. سومین عضو خوابگاهی ما که اگه بیشتر بشیم احتمالا من تو خوابگاه یه شاخه از کانون رو راه بندازم

در انتها تقوی درمورد ساخت فیلم ها صحبت کرد

متاسفانه یکم برنامه ریزی برای ساخت فیلم ها به هم خورده

خود من یکم سرم شلوغه

البت تقوی از ده درصد کذا خلاص شده (یعنی کلا صورت مسئله رو پاک کرده)

قاهری که کلا منتظره سرش خلوت بشه

صفایی میگه میخواد تو تعطیلات بسازه

محیط و مشهدی هم که مفقودالاثر هستن

از همینجا برای مشهدی که کنکور ارشد داره آرزوی موفقیت میکنیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

 

حاضرین:

فینی زاده

شکوری

صفایی

محمد نزاد

تقوی

فربد خندان

سلیمیان

قاهری

 

غایبین:

وفایی

مشهدی

عطار

محیط

بشیری

نعیمی

زین العابدینی

 

خیلی غایبین(به نظر صرف بنده):

مردیها

فرامرزی

 

دوستان غایب یادشون نره که یکی از دو معیار نهاد تصمیم گیری حضور تو جلساته ها


جشنواره

سلام 

با نزدیک شدن به جشنواره فجر و اینکه احتمالا بچه ها فیلمهارو میبینن یه سری از فیلمای خوب رو اعلام میکنیم که از دست ندید.....کلآ تو ایام جشنواره گزارشاتی اختصاصی از جشنواره بذاریم تو وبلاگ  و بچه ها نظراتشون رو در مورد فیلما بنویسن 

بد نیست (اونایی که موافقن بگن)

دیروز اسامی ۳۲ فیلم بخش مسابقه ایران اعلام شد که چندتا از فیلمای احتمالا درست و حسابی از این قرارند: 

سیزده۵۹/سامان سالور/با بازی پرویز پرستویی با یه گریم عجیب 

جدایی نادر از سیمین/اصغر فرهادی/که تو جشنواره برلین هم امسال رفته 

آسمان محبوب/داریوش مهرجویی/با بازی مانی حقیقی و لیلا حاتمی 

خیابان های آرام/کمال تبریزی/فیلمنامه کامبوزیا پرتوی(مرده دوست داشتنیه کانون فیلم)  

گزارش یک جشن/ابراهیم حاتمی کیا

آقا یوسف/دکتر علی رفیعی 

جرم/ مسعود کیمیایی/دوبله ی چنگیز جلیلوند به جای حامد بهداد باید جالب باشه 

یه حبه قند/رضا میرکریمی 

ورود آقایان ممنوع/رامبد جوان(که خودم دوسش دارم)/نکته ی قابل توجه بازی مانی حقیقی در این فیلمه کمدیه

اینجا بدون من/بهرام توکلی/که پارسال فیلمه فوق العاده ی پرسه در مه رو داشت  

این فیلمهارو از دست ندین 

البته فیلم کیانوش عیاری(خانه پدری)و فیلم علیرضا امینی(انتهای خیابان هشتم)و فیلم رسول صدر عاملی توقیف شدند 

همچنین فیلم اسب حیوان نجیبی است کاهانی در بخش مسابقه نیست که خوده کاهانی بدجور قاطی کرده بود...در بخش نوعی نکاه نشون میدن که یه بخش عجیب و مسخرست که امسال گذاشتن(اینم فیلمه خوبیه) 

 

پسر ارشد کانون