من برای ضامن دار رفته بودم پیش خانوم برزگر که درمورد معارفه هم سوال پرسیدم
زمان معارفه ۶ و۷ مهر یعنی چهارشنبه و ۵شنبه ی هفته ی دیگه اس
ما هم یه غرفه در حدود ۲ در ۳ داریم
مکان غرفه ها لابی بالای تالار ابوریحانه
دوستان امکانات مورد نیاز رو باید هرچه سریعتر برای تهیه شدن اعلام کنید
همجنین توجه داشته باشید که تا زمانی که این قضیه به سمع و نظر تقوی که در جلسه ی نقد ضامن دار حضور نداشت؛ نرسه؛ این پروژه یه حرکت شخصی از طرف فینی زاده است ولی با تایید تقوی میشه یه حرکت کاملا کانونی چون بقیه در جلسه یا بهش رای دادن یا اجازه ی رای گیری بدون حضور خودشون رو داده بودن الا تقوی
شکورم
سلام
تو روز اول کارگاه «کلام و دیالوگ در سینما» مشکلاتی ایجاد شد که باعث لغو کارگاه برای دو روز بعدیش شد...
دوستان خارج از وبلاگ درمورد مشکلات صحبت کنیم
وفایی
به نظر من اهمیت سمت مدیر اجرایی در عمل از دبیر هم بیشتر میشه
هرچند سمت دبیر ذاتا خیلی مهم تره ولی در عمل ازونجایی که وظایف سمت دبیری خیلی خیلی عمیق و خاصن، این مدیر اجراییه که به وظایف و حقوقش میپردازه و این عملش محسوس تر از دبیره...
مدیر اجرایی وظایفی داره و حقوقی
از جمله وظایفش اینه که اونچه کانون تصویب کرده رو تو اون پروژه ی خاص اجرایی کنه
از طرفی رویه های سابق کانون رو هم تو اجرای پروژه ی خاص عملیاتی کنه
هر کاری که انجام میده به کانون گزارش بده (که خداروشکر در حال حاضر راهکار وبلاگ این رو عملیاتی کرده)
پارو ازمیزان اختیاراتی که بهش داده شده فراتر نذاره
فقط و فقط کاراش در حیطه ی پروژه ی خاصی که بهش محول شده باشه و یهو احساس نکنه که مدیریت اجرایی فلان پروژه بودن حق تصمیم گیری برای کانون رو براش ایجاد کرده
اعضای کانون رو برای اجرای اون پروژه هماهنگ کنه
با دبیر برای هماهنگی بین پروژه های دیگه، هماهنگ باشه
و...
ولی مدیر اجرایی حقوقی هم داره از جمله اینکه
حق داره بدون هماهنگی، برای اون پروژه ی خاص با مدیریت امورفرهنگی در تعامل قرار بگیره...که البته حداقل اگه موضوع حساس بود، این عمل با هماهنگی دبیر رخ بده
حق داره که توقع داشته باشه بچه هایی که قراره تو اون پروژه کمک کنن، با اون هماهنگ باشن نه کس دیگه
و یه حق خاص و مهم که البته نباس باعث سواستفاده بشه اینه که :
در مواقع خاص و حساس که نیاز به یه تصمیم گیری خاص هست که منطقا اون تصمیم با نهاد تصمیم گیری کانونه، چنانچه امکان رای گیری فوری وجود نداره و همچنین از قبل رویه ای برای اجرایی شدن تو این مواقع از عرف یا تصمیم گیری کانون به وجود نیومده، به صلاحدید خودش، و صرفا در راستای صلاح کانون، عمل کنه...البته در این مواقع مدیر اجرایی باید بتونه این حالت خاص و نبود اون دو امکان یعنی نبود امکان گرفتن رای نهاد تصمیم گیری و نبود رویه ی سابق رو اثبات کنه
شاید بشه این رو با نهاد «دفاع مشروع» در حقوق جزا مقایسه کرد
هیچ کس حق نداره به صورت مستقل و بدون استفاده از سیستم قانونی، دست به احقاق حق بزنه ولی در مواقع خاصی این اتفاق میفته
به طور مثال یکی میاد دست شما رو قطع میکنه
شما حق ندارید که برید دست اون رو برای قصاص دستتون قطع کنید بلکه اول باید شکایت کنید تا موضوع بررسی بشه و بعدش مشروعیت قصاص رو به دست بیارید
ولی در مواقعی حق دارید به کسی که میخواد به شما صدمه وارد کنه، صدمه وارد کنید به طور مثال مهاجم به شما حمله کرده و شما به کلانتری!!دسترسی ندارید... در این حالت اگه بخواید منتظر بمونید تا یه مرجع قانونی به شما کمک کنه، خوب صدمه خواهید دید، پس در این حالت که بهش میگن اکراه یا اضطرار یا اجبار، چاره ای ندارید جز دفاع از خودتون که حتی میتونه منجر به مرگ مهاجم بشه... به این دفاع میگن، دفاع مشروع...
تو این حالت شما باید بتونید اثبات کنید که راهی برای جلوگیری از صدمه ای که میخواست به شما وارد بشه بدون صدمه وارد کردن به مهاجم نداشتید...راهی هم برای دسترسی به موقع به نهادهای مشروعیت بخش هم نداشتید...
مدیر اجرایی هم باید اثبات کنه که هم موقعیت خیلی خطری بوده و هم فرصت گرفتن رای کانون نبوده و هم از قبل درمورد این موضوع تصمیمی گرفته نشده...
شکور
محمد فرامرزی ملقب به ممد فوکوس (با اسم مجعول ممد زوم بک) ساعت دو نصف شب از من خواست که تو وبلاگ این مطلب رو بنویسم:
«دوستان موافقت بفرمایید با اجرای یه نمایشگاه عکس از آثار دانشجوهای کلاس عکاسی ای که ممد خودش مدیر اجراییش بود
همچنین موافقت کنید که تو همین نمایشگاه؛ ثبت نام سطح دوم کلاس عکاسی رو شروع کنیم.»
دوستان سرجمع ممد فوکوس پیشنهاد ادامه ی کلاس عکاسی ای که خودش برگزار کرده رو داره.
ممد همچنین گفت که اگه خلاف کلاس گذشته؛ همه ی زحمت ها به دوشش نیفته؛ حاضره که مدیریت اجراییش رو بپذیره .
ازونجاییکه نمیخواد دیر بشه ممد میگه زودتر درموردش تصمیم بگیریم و بهش اطلاع بدیم.
دوستان به نظر من در اولین جلسه ی رسمی کانون که به نظرم در اولین دوشنبه ی مهر ماه برگزار میشه درمورد این پیشنهاد تصمیم بگیریم
هان؟
شکور مخبر
سلام
کلاس پوریا برای بچه های کانون کاملا رایگانه و اگه دوس داشتید خوشحال می شم فردا ببینمتون...
ساختمان شهدا-طبقه ۵-کلاس ۵۰۷
ساعت ۳ تا ۷
الهه وفایی
تو عنوان بندی ضامن دار اغلب بچه ها یه سمت دارن ولی واقعا کاری که برای فیلم کردن تو قالب اون سمت میگنجه؟!!! البته که نه...
الان نشستم دارم عکسی که بچه های گروه بهم هدیه دادن رو نگاه میکنم
علاوه بر نوستالژی ای که داره خفم میکنه، برام یه سری سوال پیش اومده
اگه خانم سلیمیان برای سکانس قبرستون، امامزاده رو پیشنهاد نمیکرد چی میشد؟ اینهمه راه چادر مسافرتی خونوادگیشون رو آورد و خودش هم بدون هیچ منتی برگردوند... اگه نبود چی میشد؟ اگه تصویرهای پشت صحنه ای که گرفته بود، نبود، سکانس خواب چی میشد؟ اینهمه تلاش و همدلی و فعالیت بدون یه کلمه حرف حتی نمازی و شفیعی که با کلی گروه های دیگه کار کرده بودن رو متعجب کرد...
اگه خانم بشیری نبود، اینهمه چاقو از کجا گیر می آوردیم؟ آریا باید با چه آکساسوآری بازی میکرد؟ بنده خدا خانم بشیری برای خرید طلا ها با خانم محمد نزاد کلی مغازه رو گشتن... ایشون حتی به فکر خرج و مخارج فیلم هم بود و من و فینی زاده رو مجبور کرد که تجهیزات فیلمبرداری رو با اتوبوس ببریم دانشگاه... اگه اینقد مهربونی نبود... اگه اینقد رفاقت نبود... اگه اینقد همدلی نبود...اگه خانم بشیری، نبود...، چه اتفاقی میفتاد؟
اگه آریا بدون اینکه من رو بشناسه، قبول نمیکرد که نقش چاقو فروش رو بازی کنه، چقد فیلم از چیزی که الان هست، کمتر میشد؟ اگه اینهمه بدون اینکه کسی بالاسرش باشه، تمرین نمیکرد، اون سکانس چه بلایی سرش می اومد؟
اگه خانم قاهری نبود، این نوستالژی ای که الان گرفتارشم چجوری ماندگار میشد؟ بدون هیچ ادعایی ماشینش رو هم در اختیارمون قرار داد... کسی که من از تولید تاتر آخرش در شگفتم، فقط تو ضامن دار، عکاس بود... حتی اسمش رو هم تو تیتراژ فراموش کرده بودم!!!! ببین دیگه چقد ایشون معرکه س که کله ی من رو نکنده... من جاش بودم حتما بدجور شاکی میشدم... اگه فروتنی و روحیه ی خانم قاهری نبود چی میشد؟
برام سواله که اگه امید صفایی که خودش در حال فیلمسازیه، تو این فیلم از عطار کتک نمیخورد من باید چی کار میکردم؟ اینکه در کنار کلی نکته ی کارگردانی، صرفا یه بازیگر باشه... اینکه ماشین باباش رو بیاره برای فیلم و کلی کار رو جلو بندازه، چجوری با یه اسم ساده تو عنوان بندی، قابل جمعه؟ اگه اینهمه تو خوابگاه تمرین نمیکرد، سکانس پایانی قرار بود چقد طول بکشه؟ اصلا ساخته میشد؟ چقد باید یکی رفاقت کنه که حتی بره خودش دنبال خریدن لباساش و این حرفا...
از اول شروع فیلم گفتم که منشی صحنه باس تو همه ی فیلمبرداری باشه...و ایشون همیشه بودن... اگه با این ناهماهنگی ها و تغییر دکوپاژها خانم محمدنژاد اینقده صبور نبود، چه بلایی سر چیدمان پلان ها می اومد؟ اینهمه توجه خانم محمدنژاد به تولید فیلم بود که حتی بدون توجه من، اینهمه به گرفتن پلان دختربچه اصرار داشت که متاسفانه با ناشی گری خود من حیف شد...
اگه محمد مهدی رسولی که خودش یه کارگردان قابله، قبل فیلمبرداری ای که باید براش از قم خارج میشد، خودش رو به من نمیرسوند، الان صدای پلان فینی زاده چطور بود؟
بعید میدونم کسی تو کانون به خلاقیت تقوی بزرگ شک داشته باشه... کسی که اینقد هنرمنده کلی راه رو کوبید اومد با خانم بشیری یه پلان ساده بازی کرد و رفت!!! واقعا تو ارگان هایی که فیلم میسازن میشه همچین توقعی رو از رفقا داشت؟
زین ال بزرگ از اول قرار بود صدابردار باشه... اگه نمیپذیرفت که بازیگر باشه، چی میشد؟ اصلا مگه میشه تصورش رو کرد؟ بزرگترین گره داستان بدون صدای زین ال مگه میشد که به وجود بیاد؟ کسی که تا ظهر مث خرس میخوابه چطور اینقد صب به زحمت خودش رو به گروه میرسوند؟ اگه اینقده رفیق نبود، کمر ضامن دار شکسته بود...
سید وحید نمازی خیلی قبل تر از اینکه حتی من وارد کانون فیلم بشم، فیلم ساخته... اگه با اینهمه تجربه، با اینهمه تجربه، با اینهمه تجربه، تو این فیلم صدابرداری و نورپردازی نمیکرد، چه بلایی سر راش ها می اومد؟ جالبه که من اصلا به فکر نور نبودم... اگه اصرار خود سید نبود مخصوصا تو سکانس طلبکار، اصلا صورت بازیگرا دیده نمیشد... سید حتی کلاس شاگردهاش رو تعطیل میکرد و از ساوه خودش رو میرسوند به گروه... حتی برای تولید، یه جاهایی هم از جیبش خرج کرد...اصلا نمیدونم برای کمک به من چقد پول از جیبش رفته... مث تازه وارد یکی دوتا پلان حیاتی رو تصویر برداری کرد... اگه نبود، فیلم چقد سوراخ سمبه داشت؟
اسم خانم وفایی تو فیلم فقط به عنوان یکی از فیلمنامه نویس هاس... ولی اگه ایشون لوکیش طلافروشی رو هماهنگ نمیکرد الان فیلم یه سکانس نداشت... اگه ایشون به همراه خانم سلیمیان با کلی مصیبت که برام تعریف کردن وقتی ما داشتیم فیلمبرداری میکردیم، نمیرفتن سراغ امامزاده، یک سکانس دیگه هم وجود نداشت... ایشون حتی با من کلی از تهران رو گشتن و کلی خونه هماهنگ کردیم برای تصویر برداری که متاسفانه صاحباشون یهو توزرد از آب درومدن... اگه خانم وفایی فقط میخواستن تو فیلمنامه باشن، اگه رفیق نبودن، چه بلایی سر فیلم می اومد؟ اصلا چیزی ازش میموند؟
محمد فینی زاده خودش هم نمیدونه چقد برای این فیلم مهمه... خود من معتقدم که فینی زاده و شفیعی مهمترین ها بودن... هیچ کس نمیدونه فینی زاده برای این فیلم چه کرده... مدیریت تولید نه عنوانیه که کسی واقعا بفهمدش نه لذت هنری داره ولی در عین حال اگه توسط یه نفر انجام نشه، فیلم اصلا به فیلمبرداری نمیرسه... محمد چقد با من برای لوکیشن تو خیابونای تهرون گشت... چقد بدون من دنبال مجوز ها دوید... چقد دنبال خرید و هماهنگی و این حرفا بود...وقتی ما داشتیم لذت فیلمبرداری رو میبردیم، دنبال غذا و پروژکتور و وسایل بود... کارایی که واقعا اعصاب خورد کنه... کارایی که واقعا اگه من میخواستم همشو انجام بدم دیگه هیچ رمقی برای تصویربرداری باقی نمی موند...هیچ کس نمیدونه ساخت ضامن دار چقد به محمد فینی زاده که تازه ترین عضو کانون فیلم بودش وابسته س... فینی حتی تو تابستون از کاشان اومد تو گرمای جهنمی قم، کابشن پوشید و بازی کرد...
واقعا مشهدی خیلی لطف کرد که اینهمه راه رو... اینهمه راه رو اومد و با اینکه خودش قرار بود یه ماه دیگه کارگردان بشه، برای فیلم شد یه مسافر تاکسی...
اگه بچه هایی مث رسول صاحبدل و بهروز بهمنی و آریا گلستانی بدون اینکه من رو بشناسن، اینقد رفاقت نمیکردن و خودشون تمرین نمیکردن، فیلمبرداری چقد طول میکشید؟ اگه رسول صاحبدل دیالوگ هاش رو اینقد خوب حفظ نمیکرد ما تو اون قهوه خونه ی شلوغ چیکار باید میکردیم؟
اگه مادربزرگم، نوه اش رو اینقد دوست نداشت که اینقد دیالوگ های فارسی رو وقت ظرف شستن تمرین کنه، شروع فیلم چطوری میشد؟ بنده خدا با جمله ی آخر خیلی مشکل داشت و همش میخواست ترکی بگه... دیگه من رو «رسول» صدا میکرد از بس تمرین کرده بود...
اگه محمد سپهری و معصومه شکری، کار و بارشون رو تعطیل نمیکردن، خوشگل ترین سکانس فیلم الان چی بود؟
اگه خانم عقیلی میخواست با من مث یه مشتری برخورد کنه، چه اتفاقی می افتاد؟ ایشون حتی با اینکه من فقط برای روز آخر میخواستمشون، روزای دیگه هم اومدن و برای روزای دیگه هیچ دستمزدی نگرفتن... اهمیت خانم عقیلی از ضربه ای که به خاطر سهل انگاری من به سکانس آریا خورده، معلومه...
اگه غیاث الدین علیزاده اینقد مهربونی نمیکرد و با اینکه درگیر کلاس های ارشد و نتایج دکتراش بود، اینقد با عطار و امید کار نمیکرد، الان انتهای فیلم هندی هندی بود
اگه عطار ناز میکرد، از یزد نمی اومد، فقط میخواست بازیگر باشه، چی میشد؟ اگه میخواست اذیت کنه، چه بلایی سر من می اومد؟ اینهمه راه رو کوبید و در بدترین شرایط تو خوابگاه زندگی کرد، اینهمه خودش روی کارای خودش دقت کرد، حتی اغلب لباساش رو هم خودش آورد و حتی تو خرید چاقو اینهمه وسواس به خرج داد...، اگه سیگار نمیکشید چی میشد؟ اگه عطار میخواست فقط بازیگر باشه، چی میشد؟
محمد شفیعی قسمتی از کارگردانی این فیلمه... تو اغلب کار ها از جمله کارگردانی، تصویربرداری، بازیگری، صدابرداری، تمرین زد و خورد تلاش کرد ولی فقط اسم اصلیش تو بازیگردانی اومده... از ده روز قبل فیلمبرداری آمد و با من و محمد فینی شروع کرد... من و فینی و شفیعی از همه بیشتر تو این کار درگیر بودیم... اگه شفیعی ضامن دار رو فیلم خودش نمیدونست چی میشد؟ اگه ذره ای، ذره ای فکر میکرد که داره برای من کار میکنه، و میخواست تحت قالب سمت بازیگردانی فقط انجام وظیفه کنه، اصلا این فیلم تولید نمیشد... چجوری میشه گفت که شفیعی فقط بازیگردان و دستیار کارگردان این فیلمه؟ اگه وقتی لوکیشن ها کنسل میشد، راه و چاره جلوی کار نمیذاشت، باس چه کار میکردم؟ اینهمه فروتنی و خاکی بودن شفیعی از زمون دانشجوییش تو دانشگاهمون سر کارای تاتر وجود داره... کلا اگه شفیعی نبود، تازه وارد و ضامن دار قطعا وجود نداشتن...
من حافظه ی بسیار ضعیفی دارم... اندازه ی یه مگس... و اینهمه تلاش بچه ها یادمه... اگه حافظه ام قوی بود این متن قرار بود چقد ادامه پیدا کنه؟
عکسی که جلومه فقط نوستالژی نیست...
وقتی اینها رو یادم میاد، مطمئن میشم که اگه ضامن دار یه «فیلم» باشه، من اون رو نساختم...ما اون رو ساختیم...
شکور... یکی از اعضای «ضامن دار»
1- اکـــــــــــران ضامن دار، انجام شد
با دنگ و فنگ فراوان و استرس ناشی از عدم هماهنگی دانشکده ی برق با امور فرهنگی، فیلم بدون فوکوس لازم و رنگ بندی عجیب پروژکتور کلاس 116 دانشکده ی برق با همراهی اسپیکر های خانم برزگری، نمایش داده شد...
به جز بهروز بهمنی و امیرحسین تقوی، محمد سپهری و معصومه شکری، همه ی عوامل فیلم حاضر بودن.
علاوه بر عوامل، دوستان دیگری چه از اعضای کانون و چه خارج کانون حضور داشتن و نمایش هرچند با مشکلاتی، به صورت نسبتا مطلوب، انجام شد.
2- نزدیک به یک ساعت، بررسی فیلم و پیشنهاد های دوستان برای بهتر شدن تدوین صرف شد که امیدوارم با نکات بیان شده، تدوین مجدد، به همراه موسیقی ساخت سید وحید نمازی، بهتر از نتیجه ی مورد مشاهده، بشه.
3- متاسفانه به خاطر غیبت امیرحسین تقوی، و عدم اعلامش برای «امکان رای گیری بدون حضورش»، نشد که تصمیم گیری قطعی انجام بشه و فقط درمورد یه موضوع خاص که تبلیغات کانون تو جلسه ی معارفه ی دانشجوهای جدید دانشگاه بود، همچینین نقش فینی زاده تو این مسئله، یه تصمیم گیری غیر قطعی انجام شد که ایشالا امیرحسین تقوی هم باهاش مشکل نداشته باشه تا قطعی بشه... مگه اینکه این موضوع به صورت یه مسئله ی خاص از طرف فینی انجام بشه
متاسفانه خانوم نعیمی در آخرین لحظات تماس گرفتن و گفتن که نمیرسن ولی با تصمیم گیری بدون حضورشون مشکلی ندارن...
فرامرزی هم از قبل این رو اعلام کرده بود.
تقوی در آخرین لحظات گفت که نمیتونه برسه... ولی درمورد تصمیم گیری بدون حضورش چیزی نگفت...
4- خانم وفایی گفتن که مث اینکه به خاطر عدم مشارکت دانشکده ی پزشکی، دیگه یه حبه قند کنسله... امیدوارم که خانوم نعیمی بتونه با راهکاری، تالار ابوریحان رو اوکی کنه یا اینکه بتونه دانشگاه رو قانع کنه که تالار امام خمینی پزشکی رو برای این نمایش، کرایه کنن
5- علی محیط و سعید پشت مشهدی ترجیح دادن به خاطر کیفیت پایین تصویر ویدئوپروژکتور، فیلم تاریکی درخشان رو یه روز دیگه اکران کنن
تعداد افراد جلسه نزدیک به 25 نفر میشدن
جلسه ی بسیار گرم و لذت بخشی بود
باید از محمدمهدی رسولی، رسول صاحبدل، محمد شفیعی، سید وحید نمازی و محمد فینی زاده که به ترتیب از قم، تبریز، اصفهان، ساوه و کاشان برای شرکت تو این جلسه اومده بودن، تشکر خاص کرد...
شکور
سلام دوستان فیلم من هم بعد از کش و قوس های فراوان بالاخره تموم شده و تا الان هم به غیر از عوامل فیلم و تقوی کسی دیگری اون رو ندیده ایشالا چهارشنبه بعد از دیدن فیلم ضامن دار فیلم من رو هم ببینید و بگید واقعا ترسناک شده یا نه ؟
پشت مشهدی مخوف
امروز جلسه دهم کلاس فیلمنامه نویسی به پایان رسید و کلاس تقریبآ تا دو ماه دیگر برگزار نمیشود که خانم محمدنژاد اطلاع رسانی کردن اما میخواستم چند نکته رو در مورد این کلاس بگم که گفتنش رو لازم میدونستم:
خدارو شکر ما در کانون تجربه ی برگزاری کلاس زیاد داشتیم و خود من به شخصه در تمامی این کلاسها شرکت کردم و فکر کنم چهار کلاس رو مدیر اجرایی بودم و این کلاس فیلمنامه نویسی به نظرم به شدت کلاس خوبی بود و چیزهای زیادی یاد گرفتیم و نکته ی بسیار مهم استاد دوست داشتنی آقای حسین مهکام بود،ایشون واقعآ و به شدت فردی با اخلاق و فروتن و به طور کلی منشی داشتن که در بین افراد سینمایی خیلی خیلی کم دیدم ،در بین افرادی که تو این سالها باهاشون سر و کار داشتیم تو کانون که همگی از افراد برجسته ی سینمای ایران بودن حسین مهکام واقعآ از نظر منش و رفتار فوق العاده بود و در کنار این اخلاق واقعآ استاد خوبی هم بود و فکر میکنم تمام بچه هایی که در این کلاس شرکت کردن واقعآ خوشحال و راضی هستن که تو این کلاس شرکت کردن....
این اولین باری هست که در مورد یکی از اساتیدمون مطلب نوشتم...
امید صفایی
چهارشنبه ساعت یک دور هم جمع میشیم
۱- با تمامی اعضای نهاد تصمیم گیری تماس گرفتم و مسائل رو مطرح کردم به غیر خانوم مردیها که خانم وفایی مطلعشون کردن و خانم سلیمیان که خانم محمد نزاد توجیهشون نمودن
۲- برای عوامل شهرستانی خوابگاه رو اوکی کردم
۳- برای کلاس ۱۰۷ دانشکده ی برق با کمک خانوم محمد نزاد اقدام کردم که متاسفانه مث اینکه مسئولش نبود ولی خانم برزگر گفتن که روش حساب کنید
دوستان بیاید روز چهارشنبه همه دور هم باشیم
تا الان حدود بیست نفر نزدیک به قطعی خواهند بود
علاوه بر نمایش سومین فیلم تولیدی کانون فیلم (یعنی بعد از تازه وارد و ریجکت)؛ میتونیم یه جلسه ی خیلی خیلی مطلوب داشته باشیم و اگه همگی اعضای نهاد تصمیم گیری تشریف بیارن یا اینکه اجازه بدن؛ میتونیم درمورد خیلی از کارها صحبت کنیم
من مطابق سین برنامه؛ روز چهارشنبه رو اداره میکنم
پس دوستان تاخیر نکنن چون مطابق برنامه ی اعلام شده؛ اولین برنامه؛ نمایش ضامن دار خواهد بود...
چهارشنبه
ساعت یک
کلاس ۱۰۷ دانشکده ی برق
دانشگاه شهید بهشتی
شکور منظم
۲ تا کار داره انجام می شه که می خواستم دوستان رو در جریان قرار بدم.
پیگیری کارگاه نقد با امیر پوریا:
دکتر و خانم برزگر اوکی دادن برای برگزاری
با امیر پوریا صحبت شده و قراره که فردا عصر بیاد کانون برای صحبت های نهایی
پوستر در دست طراحیه
*دوستانی که علاقه مند هستند روز جلسه با پوریا حضور داشته باشن؛فردا؛طرفای ساعت ۶ کانون باشن...
پیگیری اکران یک حبه قند:
با خانم آزاد(مسئول کانون های فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی) صحبت شد و قرار شد ایشون تا آخر وقت اداری امروز نظر مدیرشون رو برای همکاری و اکران فیلم در تالار امام خمینی پزشکی به ما اعلام کنن.
نسیم هم با آقای علم الهدی(مسئول پخش یک حبه قند) درباره مسائل مالی؛دعوت از میهمانان و تاکید بر این موضوع که ما اولین گروهی باشیم که این فیلم رو اکران می کنه و هم چنین چند روز قبل از اکران عمومی این جلسه برگزار بشه؛صحبت کرد.
با خانم برزگری برای نامه ای که دکتر کاظمی در صورت قول مساعدت پزشکی باید بزنه هماهنگی شد.
سایر پیگیری ها متعاقبا اعلام می شه
اگر کسی هم دوس داشت توی این ۲ تا طرح کمکی بکنه با من یا نسیم تماس بگیره
چهارشنبه می بینمتون...
الهه وفایی
سلام
دوستان کانونی عزیز خواستم اطلاع بدم فردا جلسه آخر کلاس فیلمنامه حسین مهکام هست... به دلیل اینکه جناب مهکام برای مدتی مسافرتن در نتیچه ۲ جلسه ی اضافه شده به کلاس در اواخر مهر ماه برگزار خواهد شد.
ممنون از همه بچه هایی که تو برگزاری این کلاس خوب کمک کردن
الهام محمد نژاد
من شکوریم و میخوام مسئولیت خطیر انجام یه روز کاری بخصوص برای کانون رو برعهده بگیرم یعنی میخوام مسئولیت های یه پروژه رو برعهده بگیرم و مدیر اجراییش بشم و چنانچه با کارهای کانون در تعارض نباشه مورد تصویب خود به خودیه...
سین پیشنهادی من برای برنامه ی این روز بخصوص اینه:
۱- اکران ضامن دار
۲- نقد و بررسی درون گروهی ضامن دار
۳- اگه مشهدی بخواد، اکران تاریکی درخشان
۴- اگه مشهدی بخواد، نقد و بررسی درون گروهی تاریکی درخشان
۵- تحلیل نظرات مربوط به برنامه های سال بعد که اگه بتونم با تماس و پیامک به همه ی بجه های نهاد تصمیم گیری کانون، مشروعیت «جلسه شدن» رو براش به دست بیارم فوق العاده میشه
۶- آسیب شناسی کانون فیلم
۷- بحث خاص درمورد تلاش فینی زاده برای تبلیغات در روز ثبت نام ورودی های جدید یا روز معارفه
دوستان به نظرم این جلسه قبل از شروع سال تحصیلی خیلی خیلی مفید و لازمه
پیوست:
اعضای نهاد تصمیم گیری تا پایان آخرین روز سال تحصیلی به نظر من:
زین العابدینی
فربد خندان
صفایی
محمدنژاد
سلیمیان
تقوی
شکوری
وفایی
محیط
مردیها
فرامرزی
فینی زاده
مشهدی
بشیری
نعیمی
شما میتونید به همه چیز این طرح اعتراض داشته باشید... اعتراض کنید تا بحث کنیم
فقط هرچه زودتر..
به هر حال اگه با بقیه ی طرح مخالف باشید، احتمال قوی، خود اکران ضامن دار تو چهارشنبه قطعی خواهد بود...
علت انتخاب روز چهارشنبه، حضور شهرستانی ها بخصوص شفیعی هست
در ۲حالت این گرد هم اومدن میتونه تبدیل به جلسه بشه و در ادامه بشه تصمیم گیری قطعی انجام بشه:
۱- تمام اعضای نهاد تصمیم گیری حاضر باشن
۲- چنانچه تمام اعضای نهاد تصمیم گیری حاضر نباشن؛ غایبین اجازه ی تشکیل جلسه و تصمیم گیری قطعی رو به کانون و سایر اعضا بدن
از طرفی توجه داشته باشید که حضور تمام اعضای کانون فیلم که هیچ حتی خارج از کانون هم تو این روز بلامانعه البت اگه صحبت های خاصی تو جلسه داشتیم؛ غیرکانونی ها متاسفانه نمیتونن حاضر باشن
شکور
الان ساعت یک و سیزده دقیقه ی بامداده و آدم برفی شبکه ی 11 تموم شد
باس بنویسم که:
داوود میرباقری
داریوش ارجمند
پرویز پرستویی
آخرشم:
بیا... تیغم بزن...میدونم سیاکاریه...ولی سیبیلمو بهم برگردون
شکور
سلام.
هماهنگی ها و وسایل مورد نیاز برای این طرح و پیبشنهاد چیه؟
منظورم روز ثبت نام دانشجویان جدید. من خودم مسئولیتشو قبول می کنم ولی برای
هماهنگی با امور فرهنگی و تهیه بروشور به کمک نیاز دارم و حتی نمی دونم از کجا باید
شروع کنم!
هر کی می تونه بهم کمک کنه٬ بگه. ممنون
محمد فینی زاده
سلام
امروز من و امیرحسین تقوی باسمنج و خانم محمدنژاد بعد از کلاس فیلمنامه یه سر رفتیم امور فرهنگی که قرار شد امیرحسین و خانم محمدنژاد تا فردا گزارش کلاسها رو بدن تا خانم برزگر زودتر بتونن برای هزینه ی کلاسها اقدام کنن و اینکه گویا برق کانون هم درست شد بالاخره بعد از چند ماه .....
خانم برزگر هم سراغ برنامه های کانون رو گرفتن که امیرحسین گفت سعی میکنیم تا هفته ی بعد یه سری برنامه بدیم که به نظرم بازهم این برنامه ها قطعی نیست و پیشنهادی هست و امکان حذف هرکدوم وجود داره اما علی الحساب به نظرم یه جلسه بذاریم و دور هم جمع بشیم و همه ی بچه ها بیان که یه صحبتهایی قبل از شروع ترم جدید باهم داشته باشیم...
یه جورایی این مطلب گزارش کار امروز بود که رفتیم فرهنگی تا جایی که یادم اومد نوشتم...
برای اون جلسه مون هم روز پیشنهاد بدین...
کلا هم ما منتظر ضامن دار هستیم
هیجا نمیریم همینجا هستیم.....
امید صفایی
نسخه ی کامل فیلم؛ با موسیقی انتخابی تموم شده
من خودم دوس دارم که فیلم رو با هم ببینیم و نکات ضعف فیلم رو بهم بگید تا تو تدوین اصلاح کنم
اگه شما هم این پیشنهاد رو میپذیرید؛ یه روز رو اینجا پیشنهاد بدید تا فیلم رو تو یه کلاس ببینیم و در موردش صحبت کنیم
شکور
نسخه ی زیر بیست دقیقه ایه ضامن دار به جشنواره ی نماز همدان ارسال شد
از شرایط خاص این جشنواره مدت زمان زیر بیست دقیقه برای فیلم های کوتاه بود که به این منظور فیلم با مدت ۱۹دقیقه و ۳۰ ثانیه ای به جشنواره ارسال شد
شکور
برنامه های پیشنهادی کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی در سال تحصیلی 90-
91
1)معرفی فعالیت های فرهنگی کانون فیلم و عکس برای ورودی های جدید
2)فراخوان ها:
االف)تهیه آرشیو آثار فرهنگی و هنری دانشجویان دانشگاه(فیلم و عکس)
ب)مسابقه عکس
*فرهنگ حجاب و عفاف در دانشگاه
*معضلات دانشگاه از دید دانشجویان
*فرهنگ عاشورایی از دید دانشجویان
3)درآمد زایی:
*تهیه کتابخاانه مشترک کانون ها و عضو گیری
*اجاره تهجیزات فیلمسازی کانون به نهادهای مختلف
*کارگاه مشترک سینمایی توسط اعضای مجرب کانون فیلم و عکس برای دانشجویان
4)تولید:
*ساخت کلیپ برای معرفی امورفرهنگی دانشگاه
*ساخت مستند هفته فرهنگ
*ساهخت 2 فیلم کوتاه
5)اکران ها:
پخش مستند ظهور در خوابگاه
اکران فیلم "یک حبه قند" در دانشگاه با همکاری دانشگاه علوم پزشکی
برگزاری هفته سینمای ملی
برگزاری فرقه شناسی در هالیوود
نمایش آثار ساخته شده در کانون فیلم و عکس
6)کلاس های آموزشی
تدوین
فیلمبرداری یا کارگردانی
کارگاه:
نقد فیلم
فیلمنامه
بازیگری
سلام
این متنی بود که ما بردیم پیش دکتر کاظمی و دربارش بحث کردیم.خدمت شما عرض کنم که بنده هم می بایست از محضر انوره همگی شما عذر خواهی کنم که در نوشتن صورت جلسه اهمال کردم..البته شب جلسه از نحوه نوشتن صورت جلسه در وبلاگ از آقای تقوی بزرگ جویا شدم که متاسفانه تا به امروز جوابی از ایشون به دست من نرسیده...یکی از عمده دلایل بنده برای دست به کار نشدن این بود...بگذریم...
درباره بند بندش اگه بخوام توضیحاتی بدم خدمتتون عارضم که...:
البته قبلش اضافه کنم که این ها برداشت های من از اون جلسست...ممکنه اشتباه باشه یا سوءبرداشت...از سایر دوستانی که توی جلسه بودن خواهش می کنم که اگر برداشت دیگه ای دارن ذکر کنن تا به حافظه های هم کمک کنیم که درست ترین برداشت به گوش غایبین جلسه برسه....
درباره ورودی های جدید و حرکت معرفی کانون،بسیار استقبال شد و تاکید بر این بود که حتما زودتر برنامه هامون رو ببریم تا با برنامه های امورفرهنگی منطبق کنیم.تا اون لحظه جلسه هنوز برنامه های امور فرهنگی مشخص نشده بود.دکتر کاظمی هم گفتند احتمالا مث 2 سال پیش یه تایمی بدن برای صحبت و البته گفتن اگه این اتفاق بیافته سعی می کنن برنامه های فرهنگی رو در ابتدای جلسه معارفه بذارن که این نکته بسیار خوبیه....خلاصه اینکه اون روز تاکید بر زودتر آماده کردن طرح استقبال از ورودی های جدید بود....
درباره فراخوان ها خیلی بحث خاصی پیش نیومد جز اینکه تخمین زمانی ازمون خواستن که هر کدوم رو کی اجرا خواهیم کرد.قرار شد این رو هم زود مشخص کنیم.
بحث در آمد زایی بحثی بود که دکتر توضیحات مبسوط و جامعی درباره سیاست های جدید امور فرهنگی و حمایت از در آمد زایی کردند گه بهتره توی اولین جلسه کانون درباره چند و چون و ایده های بچه ها بحث شه که گویا از سیاست های اساسی امور فرهنگی در سال جدیده
درباره کتاب خونه دکتر درباره تخمین هزینه پرسیدن که آقای تقوی گفتن حدود 1 میلیون و همونجا مقرر شد که لیست کتاب ها و فضای پیشنهادی رو بهشون اعلام کنیم...که این هم قرار شد هر چه زودنر به امور فرهنگی اعلام شه....
درباره اجاره تجهیزات هم مخالفت شد و نظر خانم برزگر و دکتر این بود که اگر کاری مث کلیپ سازی و امثالهم پیشنهاد شد که بچه های کانون می تونستن انجام بدن بلا مانعه اما اجاره تجهیزات مجاز نیس
منظور ما از اینکه کارگاه سینمایی تشکیل بدیم این بود که از برآیند کلاس هایی که تا به امروز توی کانون تشکیل شده و توانمندی هایی که دوستان کانونی دارند،توی فضاهای مستعد دانشگاه مثل خوابگاه کارگاه هایی برگزار کنیم که این ها رو به علاقه مندا تدریس کنیم....مشترک هم یعنی اینکه هر بخش رو یکی از بچه های کانون که تمایل و تخصص داره به عهده بگیره...با این قضیه دکتر بسیار موافق بودن و گفتن توی تخصیص فضا و اینها امور فرهنگی مساعدت می کنه
درباره قسمت تولید هم چیز خاصی مطرح نشد غیر از اینکه تصویب همه این طرح ها منوط به ارائه ریز طرح هاست و باز هم تاکید بر تسریع تقدیم طرح ها به امور فرهنگی(چه لفظ قلم شد!!!!)
درباره اکران ها هم باید خدمتتون عرض کنم که بالکل با پخش مستند ظهور و اینها مخالفت شد...گویا حساسیت هایی وجود داره...درباره پخش فیلم هایی که نشانه هایی برای نقد داره هم نظر دکتر کاظمی این بود که این سیاست جواب نمی ده و فقط باید اون قسمتایی که می خوایم نقد کنیم رو پخش کنیم که خوب این همه مخاطبی برای کانون باقی نمی ذاره...یه پیشنهادی دکتر مطرح کردن که راستش من دقیق نفهمیدم...دوستانی که توی جلسه بودن مرحمت کنن اگه فهمیدن در کامنت توضیح بدن...پیشنهاد این بود که نمایش این دست فیلم ها رو به صورت کرسی های آزاد اندیشی برگزار کنیم....من نفهمیدم یعنی چی...فقط اینکه نظر دکتر هم این بود که راهکاری پیدا کنیم که هم برای مخاطب و هم برای مفهوم به صورت مساوی فکر کنیم...
با اکران یک حبه قند موافقت شده...نسیم جان....صدام میاد؟موافقت شده...برو دنبال کاراش..البته اگه اصن اینجا رو چک می کنی...کاراش هم مذاکره هرچه سربعتر با دانشگاه علوم پزشکیه...چه بدونید تا همین الان خودشون همه کاراشو کرده باشن....
درباره نمایش آثار ساخته شده در کانون هم که موافقت شد..باز هم دکتر از زمان پرسید که من گفتم ترم زوج...البته نه به صورت قطعی...این بستگی به مدیر اجرایی داره...و البته اطلاع سریعتر به امور فرهنگی.......
و اما درباره کلاس های آموزشی:
عرض شود که مباحثه پیرامون این مهم به شدت مفصل انجام شد.چیزی که من به رخسار 2 مدیر شریف اجرایی 2 کلاس تابستوت دیدم سر قضایای مالی این رو برام مشخص کرد که به هیچ عنوان نباید سر کلاسا ریسک کرد.درباره برگزاری کلاس از این به بعد تنها منع ما قضیه مالیه...اامور فرهنگی دیگه هیچ حمایت مالی ای نمی کنه....مگر اینکه...
خلاصه اینکه برای برگزاری کلاس باهاس اول به صورت خیلی گسترده تبلیغات بکنیم،سپس بعد ازپیش ثبت نام بریم سراغ قرار داد با استاد....چون بار مالی قضیه روی دوش خودمونه تماما...سر هماهنگی و کلاس و اینا هم که مشکلی نیس...
من خودم به شخصه برای کارگاه پوریا (که رای گیری شده بود و من و آقای پشت مشهدی و چمعی دیگر از دوستان مسولیتشو پذیرفته بودیم) یعد از ماه رمضون تلاش خواهم کرد...سایر مدیران اجرایی هم لطف کنند برنامه های دقیق شون رو سریع تر توی وبلاگ بنویسن...منظورم اینه که پیش ثبت نام و تبلیغاتاتون رو شروع کنید کم کم ...مهر تا چشم به هم بزنیم تموم می شه...
درپایان هم آقای تقوی بحث بسیار مهمی رو شروع کردن که با تاکید بسیار حضار مواجه شدن موضوع هم از این قرار بود که ما به جناب آقای دکتر عرض کردیم این برنامه ها به هیچ وجه قطعی نیستن...در واقع این برنامه نظرات بچه های حاضر در کانونه و هیچ کدوم به تایید نهاد تصمیم گیری نرسیده و نظرات جلسات و اعضای جدید و سایر اتفاقات کانون قطعا روشون تاثیر خواهد گذاشت و کم و زیادش خواهد کرد....البته اصرار دکتر کاظمی بر این بود که ما قول قطعی تری بهشون بدیم که همگی گفتن امکان این قول نیستش و همه این تصمیمات غیر قطعی و نیاز به تایید نهاد تصمیم گیری در زمان مقتضی داره و البته در اینجا قضیه بنده گفتم که ما سعی می کنیم رای و نظر بچه ها رو به موافقت این اوضاع جلب کنیم.دکتر هم پرسیدن که این نهاد تصمیم گیری چیست و این ها و از توضیحات ما خودشون نتیجه گرفتن که پس تا آبان ماه با توجه به شرایط عضویت در نهاد تصمیم گیری ورودی جدیدی در تصمیمات مشارکت نمی کنه...خلاصه اینکه این جلسه از دید اینجانب از این قرار بود.....باز هم اگر سایر اعضا نظر دیگه ای دارن خیلی سریع اعلام کنن....:)الهه وفایی
ساعت یک و سی و دو دقیقه ی بامداده.
5دقیقه پیش برای بار دوم تله فیلم «تنهایی» رو دیدم.
دیدن این فیلم تو شب قدر احساس خوبی به آدم میده.
اونقد برام لذت بخش بود که دوست داشتم یه مطلب براش بنویسم.
هرچند تدوین (که توسط خود کارگردان انجام شده) و فیلمبرداری، کاملا معلوم میکنه که فیلم نمیتونه در حد یه فیلم سینمایی باشه؛ ولی باید بگم بعد از فیلم «آسمان سُر» این بهترین فیلم تلویزیونیه که دیدم.
هرچقد فیلمنامه از نظر منطقی، داستانی و حقوقی مشکل داره، دیالوگ ها، قوی و زیباست.
بازی شهاب حسینی و رویا تیموریان هم اونقد با کاری که کارگردان میخواد بکنه هارمونی داره که بعضی دیالوگ ها از زبون این دونفر، اشک آدم رو در میاره.
البت شاید بعضی انتخاب بازیگرها عجیب باشه به صورتی که وقتی داداشم اومد تو اتاق و بازیگری که داشت نقش همسر شهاب حسینی رو بازی میکرد دید، گفت: این کیشه؟ مادرش؟!
باید به «حجت قاسم زاده اصل» تبریک گفت برای دیالوگ های قوی، و البت حفظ هارمونی در روایت کردن داستانی به این کندی.
موسیقی سعید ذهنی هم بدجور با موضوع و حس داستان میخونه، یعنی باید بگم که فوق العاده میخونه...
به نظرم سکانس توصیه های پزشک اونقد زیباست که توصیه میکنم اگه خیلی احساساتی هستید و احساس تنهایی میکنید، فیلم رو نبینید...
و بالاخره میرسیم به سکانس پایانی و تیر خلاص فیلم:
بابا...نترس...منم...حمید
شکور تحت تأثیر
قبل از اینکه بد بیراه بگید من یه چیزی بگم بنده عذر می خوام بعله عذر می خوام.
عرضم به حضورتون که ببخشید اگه الان دارم این رو می نویسم و باز هم ببخشید.
اولا
ما یک جلسه با دکتر کاظمی داشتیم که من کم کاری کردم و ننوشتم ببخشید الان می نویسم.
در جلسه ما طرح هامون رو برای دکتر گفتیم و ایشون با اکثر کار ها موافقت کردند. بعضی ها رو گفتند باید فکر کنم و فک کنم یکی رو هم گفتند که موافق نیستند. لیست طرح ها پیش خانم وفاییه و الان پیشم نیست که دقیق بخوام بگم ولی قرار شد که ما طرح هایی رو که بردیم برای ایشون دقیق کنیم و براشون دوباره ببریم منظور از دقیق کردن زمان و هزینه است. مثلا دکتر در رابطه با کتابخانه کانون گفتند اول لیست کتاب ها و قیمت و ... بیارید دوباره صحبت می کنیم. در رابطه با فیلم ها و مستند ها و کلیپ هام همین طور. با نمایشگاه ها و کلاس ها موافقت شد. دکتر نظرشون بود که بچه های کانون برای بچه های دانشگاه یا مثلن بچه های خوابگاه کلاس فیلمسازی یا کارگردانی یا فیلمنامه یا فیلان بگذارند. اگر سوالی مطلبی هست بفرمایید ما هستیم از این به بعد.
دوما
با اشکانی صحبت کردم. موافق بود گفت برنامه ام معلوم نیست طرفهای مهر تماس می گیره باهام که ببینه می تونه یا نه که کلاس بگذاریم یا نه.
الان گزینه هامون الستی و اشکانیه البته من مهاجر رو پیش فرض برگزاری در نظر گرفتم. که فک کنم از این دوتا یکی رو باید بگذاریم. چون سه تا بازده پایینی داره. می تونیم جلسه بگذاریم و بحث کنیم .
سوما
کلاس های تابستونی داره برگزار می شه. شیروانی هفته بعد تمومه. مهکام مونده. ما هم حالمان خوبه. امروزم فرامرزی رو دیدم یه وضعی.
امیرحسین
اولین ایمیل از خانم برزگر به وبلاگ کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی فرستاده شد متن ایمیل به این شرح میباشد:
تاریخ ارسال | سه شنبه 25 مرداد ماه سال 1390 ساعت 08:09 |
عنوان نامه | هفتمین جشنواره ملی فیلم رویش |
متن نامه | اعضای محترم کانون فیلم و عکس
شکور |
امیر حسین طاهر کوهستانی یکی از اعضای قدیم کانونه – البت نه خیلی قدیم – که اخیرا داره برای یه مسافرت نسبتا طولانی از تهران و شهید بهشتی میره.
دوس دارم اینجا اسمش رو ببرم و براش آرزوی موفقیت کنم.
یادش بخیر که چقد برای تیکه های کلاژ فیلم تازه وارد تلاش کرد.
شکور نوستالژی
سلام. حدود یک ماه برای انتخاب یه فیلم برای اسکار باقی است، فیلم جدایی نادر از سیمین با پشتیبانی شرکت سونی کلاسیک می تونه و و یا بهتر یگم قطعا نماینده ی لایق برای کشورمونه. درسته که انتخاب باید زیر نظر افراد کارشناس و لایق صورت بگیره ولی خودمونیم، اصلا میشه فیلم جدایی رو با پایان نامه مقایسه کرد؟! که شنیدم به خاطر ارتباط تهیه کنندش با معاونت سینمایی شانس نماینده شدن داره. در هر صورت تا ۹ مهرماه ( یکم اکتبر) سردمداران سینمایی ما فرصت دارن تا بین جدایی یا پایان نامه و یا هر فیلمی دیگه یه فیلم رو انتخاب کنن! من که نمی دونم چی بگم. خدا به خیر بگذرونه.
فینی زاده
ازونجاییکه دوستان لطف میکنن و هیچی تو وبلاگ نمینویسن من اخباری که هر از چند گاهی به گوشم می رسه رو مینویسم بلکه بچه هایی که کامل در جریانن تکمیلش کنن
به هر حال مث اینکه با اشکان اشکانی برای کلاس فیلمبرداری یه صحبت های اولیه ی رضایت بخشی صورت گرفته
توجه داشته باشید که موافقت اولیه ی الستی برای کلاس کارگردانی و مهاجر برای کلاس تدوین هم گرفته شده
شکور شنوا