کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کلاس فیلمنامه...حسین مهکام

دوستان هماهنگی های نهایی با استاد انجام شد و این هفته 1شنبه ساعت 9 تا 12 کلاس رو خواهیم داشت.

الهام محمدنژاد


مدیران اجرایی

در حال حاظر مدیران اجرایی پروژه های موجود تا جاییکه من میدونم اینا هستن:

شکوری برای ضامن دار

مشهدی برای پوریا

محمد نزاد برای مهکام

تقوی برای شیروانی


مدیر اجرایی مهاجر کیه؟


شکور

فیلم هایی که دیدم

این چند روزه این فیلم ها رو دیدم:


۰- سن پطرزبورگ:

داستان از هم گسیخته

شوخی های موردی باحال

بازی های خیلی خوب

تیکه های خوب

ایده تدوین کلاژ مانند جالب

نه به بدی چیزی که مهندس گفت

نه به خوبی تعریفایی که شنیده بودم

بدک نبود


1- ورود آقایان ممنوع:

فیلمنامه ی بسیار زیبا

بازی های بسیار زیبا

طنز بسیار زیبا

موضوع غیرکلیشه ای

همه چیز خوب

همه چیز نرمال

خیل بهتر از سن پطرزبورگ

کاملا مناسب برای یه خوشگذرونی دسته جمعی خونوادگی

گرم

بی دغدغه بشین و از دیدن بازی عطاران لذت ببر


2- قصه پریا:

افتضاح اندر افتضاح

فیلمنامه ی سفارشی احمقانه

بازی های متوسط رو به پایین به غیر افشار که متوسط بود

حرکات بچه گانه ی دوربین

هیچ نشانی از کارگردانی ندیدم

ابداعات خنده دار در فیلمبرداری تو سکانس دیالوگ مهناز افشار و یوزارسیف پیامبر!!

انتهای خنده دار

کلا یه وقت نرید ببینیدا

فریدون جیرانی خراب کرده خفن


3- انیمیشن ریو

رنگ آمیزی شدید

داستان کاملا والت دیزنیایی

شوخی های باحال

سکانس فوق العاده ی مربوط به مکانیکی یه سگه

ولی از رنگو خیلی بیشتر خوشم اومد


شکور فیلم باز

حکایت5: الفیل و مالفیل

وقتی آیه ی مربوط به مبارزه طلبی خدا برای آوردن کتابی مثل قرآن نازل شد بعد از اینکه خیلی ها پیامبرمون رو به سفسطه و دروغ و بازی با کلمات و حرافی و ... متهم کردن برای اینکه مثلا بگن که در مقابل این مبارزه طلبی کم نمیارن خواستن سوره ای بیارن

پس گفتن که:

الفیل و مالفیل

لهو خرطوم الطویل

...


ولی کسایی که فرق سفسطه و منطق، حرف حق و صرف لجبازی رو میدونن، میفهمن که این آیه کجا و قرآن ما کجا...


کاش تو صحبت هامون به اینکه مورد قضاوت مغز و منطق دیگرون قرار میگیریم توجه میکردیم...


نظر شما چیه؟


شکور خشمگین

وبلاگ فراکانونی

شاهد از طاق افتاد

امرو  یکی از بچه های غیر کانونی اومده بود کانون و می گفت که روزی چند بار وبلاگ رو چک میکنه

نمیدونم اغراق کرد یا نه

ولی اگه راس میگی خودت کامنت بذار

درضمن به نظر من کسای دیگه ای هم هستن که میان وبلاگ رو میخونن ولی کامنتی نمیذارن

فکر میکنم وبلاگ میتونه تبدیل بشه به یه تابلوی اعلانات برنامه های کانون فیلم


شکور

حکایت۳

کیا موافقن با این مثل که :

آدم خواب رو میشه بیدار کرد

ولی آدمی رو که خودش رو به خواب زده ، نه!!!


نظر شخص خودت چیه مهندس امیرحسین تقوی باسمنج؟


شکور پیرمرد

حکایت۲

طبیبی به شاگرد خویش پند میداد:

ای پسر، هر گاه بر سر بالین بیمار حاضر گشتی و احوالات مریض، بر خلاف درمانت، نا مساعد یافتی، برای آنکه خیط نگردی، در جوانبش خوب نظر کن بلکه چیزی یافتی که تو را از خوراک اخیر بیمار بشارت دهد تا بدان طریق از مهلکه نجاتت دهاد


پوست هندوانه ای دیدی، حال بد بیمار را از هندوانه بدان

هسته ی هلو یافتی، از خوردن هلو توسط او مکدر گرد

ظرف آبی یافتی، آب را برای او زهر هلاهل بدان

تکه نانی یافتی، گندم را مایه ی نا امیدی از درمانش معرفی کن

...

مخلص کلام اینکه چیزی بیاب و خود را از مهلکه برهان

.

.

.

شاگرد به این طریق ایام را به کام میگذراند و بیماران شفا نیافته اش را متهم به خوردن چیزی که با روند درمان در تعارض بود میکرد، تا روزی که هرچه در اطراف بیمار تفحص کرد چیزی نیافت

ناگه چشمانش به پالان خری افتاد و فی الفور گفت که: این مریض خر خورده! و این باعث وخامت بیماری اش گشته....!!!!


نظر تو چیه محمد فرامرزی؟

شکور عصبانی.


حکایت۱

حکایتی هست تقریبا به این صورت که:

روزی ابولهب(اگه اشتباه نکنم) چند تا تیکه سنگ تو مشتش گرفت و اومد پیش پیامبر و گفت:

اگه بگی چی تو دستمه بهت ایمان میارم

پیامبر رو کرد به ابولهب و گفتن بهش که:

اگه من بهت بگم سنگ تو دستته و بگم که چند تا هستن و دستور بدم که شهادت به پیامبری من بدن بازم تو به من ایمان نمیاری


ازین حکایت نتیجه میگیریم  که کسی که نخواد چیزی رو باور کنه، حرف منطقی که سهله، از دست معجزه هم کاری بر نمیاد...

نظر شما چیه خانم محمد نزاد؟

شکور حاکی

کارگردان emit در کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

امروز کارگردان شاهکار emit اومد با دوستاش برای ثبت نام کلاس ها

درود بر او روزی که emit را ساخت و روزی که به دیار باقی خواهد شتافت

شکور

امروز

۱- یه جلسه کوچیک تو امور فرهنگی به اتفاق تقوی؛ محمد نزاد؛ صفایی؛ فرامرزی و خودم شکور

۲- مث اینکه مهکام و شیروانی قطعیه قطعیه و میزان کمک مالی امور فرهنگی نیاز به بررسی داره

۳- چند نفر دیگه اومدن برای ثبت نام شیروانی و مهکام و سراغ کلاس پوریا رو گرفتن

۴- ۲۰ هزار تومن به تقوی تحویل دادم برای همون پروژه ای که برای تدوینش ازتون اجازه گرفته بودم

5 تومنش رو هم از قبل برا کانون خرج کرده بودم

6- امروز چند جور حس بهم دست داد:

شکور مغلطه گر

شکور دروغگو

شکور حراف

شکور مستاصل

شکور فرتوت

شکور پیر

ولی انتخاب من اینه:

شکور مبهوت

نظر تو چیه امید صفایی زیبا؟

کلاس عکاسی استاد محمد فرامرزی

کلاس عکاسی از یادم نیست کی شروع شد ؛ شروع شد؛ بعدش تا الان ؛ ده ساعت از کلاس در چهار جلسه رد شده و ده ساعت باقی مانده اش باید طی ترجیحا این هفته و اگه نشد هفته ی آینده تموم بشه چون داریم به شدت با تابستون برخورد میکنیم.

یه مشکلی که توی برنامه ریزی این کلاس بود و هست اینه که کلاس دقیقا افتاد در فرجه ها و ایام امتحانات و این باعث شد که از اون نظم اولیه اش خارج بشه

این به هم ریختن نظم یه پیامدهایی داشت و من این رو برای اینده گان ؛ سنجش تکمیلی؛ دور اندیشان و بقیه ی کنکوری ها مینویسم که این به هم ریختگی نظم باعث شد خیلی ها نیان کلاس

و اون پولی که قرار بود سر کلاس ازشون بگیریم هم نیاد سر کلاس

فرامرزی کبیر ملقب به ممد زوم بک

شکور تایپیست

کلاس پوریا

با پوریا صحبت کردم کلا موافقه قرار شد سه شنبه بریم پیشش تو موسسه کارنامه ببینیمش تا قطعیش کنیم و نوع کلاس رو مشخص کنیم  . 

به همین خاطر به یک جوانمرد نیاز دارم که با من سه شنبه بیاد من تنها شاید نتونم خوب حرف بزنم. 

بچه ها اگر در مورد نوع کلاس مفاد درسی اینکه چی درس بده ( تاریخ سینما ژانر شناسی مکتب های سینمایی جنبش های سینمایی و امثال هم ) تو همین وبلاگ نظر بدن . 

در مورد زمان کلاس اینکه طولانی مدت باشه یا مثلا یه کارگاه دو روزه نظر بدین . 

 

کلا نظر بدین در مورد کلاس وضع هوا گرونی و ...! 

 

پشت مشهدی قانون گریز

مستانه مهاجر...تدوین...یاابلفضل!

سلام

امروز زنگ زدم مستانه مهاجر، با استرس اینکه الآن گوشی رو برمیداره و فوش میده بهم با پیش فزض صحبت آقای پشت مشهدی که بهش جواب منفی داده بود با استقبالی بی نظیر و با باورنکردنی مواجه شدم و بعد از کلی تشکر پیشنهاد داد یه قراری بذاریم و حضوری صحبت کنیم مبنی بر اینکه سیستم ما چه جوریه و ما ازش چی میخوایم...

خلاصه قرار شد هفته ی آینده بریم صحبت کنیم

اینطور که پیداست ردیفهههههههههههههه....


امید صفایی


نوآوری اولتیماتوم و مشروعیتش - اخطار ساختاری

من درمورد جریان اخیر مربوط به التیماتوم مشهدی باید توضیحاتی بدم

و  باید یکم شفاف تر بگم که

نیگاه کنید

اینکه گفتم خیلی نهاد درستیه با پیش فرض هاییه که مشهدی و بقیه قبلا بهم دادن

التیماتوم وبلاگی نمیتونه برای تصمیماتی که باید در جلسه ی تصمیم گیری گرفته بشه مطرح بشه بلکه صرفا درمورد طرح هایی که یه نفر یا یه گروه کوچیک میپذیرن که زحمت هاشو کاملا خودشون تقبل کنند مشروعیت داره

درضمن همونطور که از قبل بوده و کاملا هم درسته... این کاری که یه نفر یا یه گروه کوچیک می پذیرن نباید با طرح های تصویب شده در جلسات کانون و ماهیت و اهداف کانون در تعارض قرار بگیره

پس چنانچه هنوز حرفایی که به من زده شده راجع به اینکه این طرح با تقبل مسئولیت از طرف مشهدی خواهد بود - اولتیماتوم مشهدی کاملا صحیح و بی مورده  البته با این فرض که دو شرط محقق شده باشه

۱- طرح از نظر هنری سخیف نباشه که به نظر من پوریا قابل مقایسه با کسایی مث ده نمکی نیست (هرچند کاملا با حضور مجددش تو دانشگاهمون مخالفم ولی نه به لحاظ فنی)

۲- با طرح های دیگه ی کانون تداخل نداشته باشه که به نظر من با توافق قبلی بر ۵ کلاس این هم مشکلی نیست


ولی چنانچه بحث کلاس امیر پوریا و کلاس بازیگری تحت قالب یه طرح از نهاد تصمیم گیری کانونه... و قبول کننده ی شخصی نداره ... اولتیماتوم وبلاگی کاملا کاملا کاملا نامشروع بوده و باید برای این طرح ها با همه ی اعضای نهاد تصمیم گیری تماس گرفته بشه تا حداقل در یه زمان مشخص تو وبلاگ نظرشون رو بدن

حالا مشهدی خودت بگو که آیا مث سابق تمام زحمات کلاس پوریا رو تقبل میکنی یا اینکه یه طرح از نهاد تصمیم گیریه که باید با بچه ها تماس گرفته بشه؟

البت اینها چیزاییه که من از قدیم کانون میدونم و هر کس میتونه حتی ادعا کنه که من یه پیرمردم که آلزایمر گرفتم و یادم رفته که قواعد چی بوده.

شکور پیرمرد

سن پترزبورک

اگه جلسه ی آخری نباشه یا اینکه باشه ولی یکشنبه تا ساعت یک برگزار نشه من به همراه فینی زاده میخوایم سن پترزبورگ رو تو کانون ببینیم

البت فینی زاده دیده ولی بازم میخواد ببینه

هر کس دوس داره به این جمع ملحق بشه ... ملحق بشه

من که میگم خیلی باحال میشه یه عده ببینیمش بعدش هم جلسه رو برگزار کنیم



شکور

ما خیلی هم زیادیم

بچه هایی که می خوان کلاس شیروانی را بیان کانونی اند یا کسی رو ثبت نام کردن یا دوست و آشناشون می خواد بیاد یا فیلان به من یه اس ام اسی چیزی بزنن خبر بدن، اونایی هم که فیلم نامه میان یه خبر به خانم محمد نژاد بدن ببینیم چند نفریم.

امیرحسین

آخرین جلسه ی کانون

به شدت پیشنهاد دارم همه ی اعضا برای یه جلسه ی به شدت مهم

به شدت مهم

به شدت مهم

یکشنبه ۵ تیر کانون باشن

چه کسانی موافقن؟


شکور

امروز کانون

امروز من بودم و استاد وحشت انگیز و زیبا و خانم محمد نزاد و اشکان و انگشتر متبرک و خانوم قاهری و بالاخره بعد از یه غیب طولانی درسی، خانم سلیمیان...

یه عده رو ثبت نام کردیم و یه عده فیلم دیدیم و گفتگو نمودیم!


شکور کانون

اولتیماتوم

با توجه به اینکه یه سری از بچه های کانون نظیر خانم وفایی محمد نژاد مردیها و علی محیط و تقوی ( البته بصورت سگخور) و خودم موافق کلاس با پوریا هستیم و اینکه امید روحانی نمیاد و هیچ شماره ای از مازیار اسلامی و ملکان و غیره نداریم اگر تا پایان روز جمعه شماره ای از این ها بدستمون نرسید با امیر پوریا کلاس رو قطعی می کنیم .  

امید صفایی نظرش رو کلاس بازیگری با پانته آبهرامه که من هم کاملا موافقم و فکر کنم همه بچه ها هم موافق باشند چون از موقعی که اسمش تو وبلاگ اومده هیچ کی نظر منفی نداده کلا هیچ کی نظر نداده و سکوت هم نشانه رضاست! 

در ضمن این دو تا کلاس می تونن با هم هم برگزار بشن چون امور فرهنگی مشکلی با تعداد کلاسا نداره پس این دو تا کلاس رو میخایم اضافه کنیم اگر کسی مخالفت داره یا شماره ای از استادای رای آورده تو رای گیری داره حتما نظر بده. 

 

سعید پشت مشهدی

فربد و افاضاتِ متعالی اش

 

من اومدم بگم که هنوز به این کانون محبت و علاقه دارم. به شکورِ مگس پرون هم بیشتر از این حرفایی که در اذهانِ کوچکِ بزرگ-نمایانِ آستانِ مهرانگیزِ سم-صفتِ راسویانِ بی دینِ بد بویِ مادرندارِ آفریقایی می آید. (هذیون؟)

 

ضمنِ اینکه گلایه دارم از شما، گلایه دارم از شما (2 بار تکرار) که جمع می شید و با هم فیلم می بینید، در حالی که قسم خورده اید قبل از هر این چُنین کاری، تو وبلاگ اعلامش کنید شاید کسانی خواستند و هستند و آمدند. این فیلما دیدن نداره خلاصه... 

 

من بی خبرم و قاصر، شما ببخشید: این کلاس ها کی شروع می شه؟ من فیلم نامه رو می خوام بیام. این دوکتورینی که توش بحث ناموسیِ "پول دادنِ اعضا، آیا باید؟" بود رو لطفن اعمال کنین رو این کلاس ها و تکلیف رو روشن کنید. 

 

کلن هم از این که زنده اید خوشحالم. 

 

از چیزهای دیگه هم خوشحالم. 

 

پایانِ قسمتِ کانونی 

 

قسمتِ غیرِ کانونی: 

 

بیایم بیشتر همدیگر رو دوست داشته باشیم. فرشته ی مرگ منتظره ها... 

مگس می پرانیم

امروز به اتفاق فینی زاده - خانم نعیمی و مهندس امیر حسین تقوی باسمنج - در حین انجام وظیفه ی ثبت نام کلاس های تابستان هم فیلم کوتاه - بادبادک ها پاکدامنی نمی دانند رو دیدیم و هم ابتدای فوق العاده ی فیلم ۲۸هفته بعد

درمورد بعضی مسائل اساسی و بنیادین کانون هم بحث و جدل شد

خلاصه که خوش گذشت

امیدم تلفن کرد سلام رسوند


همینطوری محض تنوع این رو نوشتم

رنگو هم یادتون نره


شکور متنوع

جلسه ی آخر

دوستان شهرستانی و دوستان تهرانی که میخوان برن مسافرت

پیشنهاد میکنم که قبل از هر کاری و قبل از شروع شدن کلاس ها آخرین جلسه ی سال تحصیلی رو انجام بدیم مخصوصا درمورد تعیین مسئولیت برای اعضای جدید و سال کفی

من همین جا نسبت به کم رنگ بودن مضاعف دوستان گردان فربد و شخص خانم باباگلی اعتراض دارم

مگه نگفته بودید که هر روز میاید کانکس و این حرفا؟

بازم گلی به جمال اشکان

و البت که فینی زاده بزرگ مرد ترین کوچک مرد کانون فیلمه


شکور...

تاکید هزار باره

برای بار هزارم پیشنهاد میکنم که

اولا: به وبلاگ سر بزنید

ثانیا: هر وقت سر میزنید یه ندا بدید مثلا بنویسید :باسمنج


شکور

چه کسی بود صدا زد باسمنج

دیروز هادی محسنی (رفیق خودم که شماره حسابش رو داده بود) ۶۴هزار تومن به من داد و من امروز همشو به مهندس امیرحسین تقوی باسمنج تحویل دادم

۳۲ تومن هم تو حساب زین العابدینیه

ترم بعد هم ۳۲ تومن به حساب فینی زاده و ۳۲ تومن به حساب فربد خندان واریز میشه تا حساب کتاب جدایی نادر از سیمین تموم شه


شکور حسابدار

دکترین پنجم: الزام یا عدم الزام ثبت نام اعضای فعال

همیشه موقع برگزاری یه کلاس یا چیزی که نیاز به ثبت نام یا دادن پول میشه؛ این سوال پیش میاد که اعضای فعال هم نیاز دارن که ثبت نام کنن یا نه

برای همین من یهو تصمیم گرفتم که نظرم رو در این مورد بنویسم


تو این مواقع چند حالت پیش میاد


۱- اکران ها: در مورد اکران ها که هم نظرم این بوده که اعضای فعال نیاز به خرید بلیط که ندارن هیچ ؛ بلکه اعضای فعال قدیمی که از کانون خداحافظی کردن هم به عنوان احترام و قدردانی و اینکه هنوزم عضو کانون محسوب میشن نیازی به موندن تو صف خرید بلیط و این حرفا ندارن و با تماس با یکی از اعضای کانون که در جریانه و با هماهنگی قبلی به طور معقول میتونن سهمیه ی حضور بدون دردسر داشته باشن

تا امروز که بنامون بر همین بوده


۲- کلاس ها

درمورد کلاس ها دو مسئله پیش میاد

مسئله ی اول وقتی که از قبل ما با یه توافق مالی به این نتیجه گیری رسیده باشیم که اعضای فعال از ثبت نام معافند

در این حالت طبق همین توافق عمل خواهیم کرد حتی اگه ظرفیت کلاس هم به حد مطلوب نرسه میشه از جای دیگه مقدار باقی مونده رو جبران کرد


مسئله ی دوم درمورد کلاس هایی که از قبل این قضیه توش تصویب نشده

درمورد این مسئله با تاکید بنده بر قاعده ی عرفی و به نظر خودم منطقی و منصفانه ی «تفاوت اعضای فعال و زحمتکش کانون با سایرین» اول ما باید صبر کنیم و ببینیم که استقبال از کلاس چجوریه

در صورتیکه استقبال مناسب و خوب بود؛ بازهم نیازی به ثبت نام اعضای فعال کانون نیست

ولی درصورت عدم استقبال؛ بچه هایی از اعضای فعال کانون که میخوان تو این کلاس شرکت کنن ملزم خواهند بود که ثبت نام کنن و حداکثر از یه تخفیف عضویت در کانون بهره مند بشن

و بقیه ی بچه هایی که ثبت نام نکردن هم متاسفانه با عدم ثبت نامشون از حضور در کلاس انصراف داده ان....

این راهکارها فقط حل کردن مشکلات مالیه وگرنه که اعضای کانون؛ اونقد همیشه از وقت و زندگیشون برای کانون زدن که این چیزا جلوش حرفای مسخره ایه و اگه هر راهکاری رو بشه برای رفع بحث های مالی پیدا کرد باید برای هرچه بیشتر اجرایی شدن قاعده ی «تفاوت اعضای فعال کانون با سایر دانشجوها» اقدام کرد..


شکور