دیروز داعش باز در عراق سر یک خبرنگار افسرده و انسان دوست ژاپنی را که از ابتدای درگیری ها در سوریه برای به تصویر کشیدن زندگی کودکان سوری به آن کشور رفته بود را برید!
اما نکته جالب اما دردناک تحلیلگران این است : بریتانیایی که سر گروگان های خود را میبرد بسیار تحت تاثیر فیلم هفت ساخته دیوید فینچر است . از لباس نارنجی و لوکیشن گرفته تا زاویه فیلمبرداری حرفه ای این کار .
حالا این سوال مطرح است : با اوضاع خشونتی که در جامعه جهانی موج میزند آیا زبیا نشان دادن خشونت مثل کشتن سر بریدن , تجاوز و ... در فیلم های کسانی امثال تارانتینو , کیم کی دوک و ... دیوانگی نیست ؟ آیا این کارها به خشونت و جذب شدن افراد به خشونت کمک نمی کند ؟ مگر خشونت افراطی توجیه و یا همذات پنداری دارد ؟
کارگردان هایی هستند که متاسفانه بر زیبا و هنری نشان دادن خشونت و از همه مهم تر همذات پنداری با آدم مجرم بسیار تاکید دارند .
توجه : قسمتی از این نوشته توسط خودم حذف شده . این مطلب در بر گیرنده انتقادات منتقدان ایرانی به کیارستمی است
در سال ۱۹۹۷، عباس کیارستمی برای فیلم «طعم گیلاس» در پنجاهمین فستیوال بینالمللی فیلم کن موفق به دریافت جایزه نخل طلا شد. |
دو مطلب جدا از هم
1.اساسا فکر میکنم دقیق ترین تعریف از فیلم رو تارکفسکی داشت : تصاویر ضبط شده جلوی دوربین از وقتی که دوربین روشن میشود تا زمانی که خاموش میشود .
همیشه یه درگیری بین مخاطبین سینما وجود داشته که اون ها رو دو دسته کرده سینمای بدنه یا mainstream در یک طرف و سینمای هنری یا فستیوالی , مخاطب خاص ... یه طرف دیگه .
اصولا کارگردان ها هم دو دسته میشن : اون هایی که سینما رو با بیان سینمایی نشون میدن و اون هایی که سینما رو با بیانی غیر سینمایی نشون میدن یعنی فیلم های گروه اول ارجاع به سینمای قبل از خودشون داره و اساسا آدم های عشق فیلمی هستند ولی فیلم های گروه دوم ارجاع به سایر هنر ها داره .
مخاطب سینمای نوع اول رو نگاه میکنه , درک میکنه و میفهمه ولی سینمای نوع دوم صرفا یک وسیله هست برای بیان اندیشه های بکر هنری-فلسفی یه کارگردان که درک کردن این ها بسیار برای مخاطب سخت میشه برای مثال کسی که از تاریخ نقاشی و معماری رنسانس در اروپا اطلاعی نداره فیلم های پیتر گرین اوی رو نمیفهمه , کسی که با فلسفه افلاطون یا حتی بودا آشنا نیست نمی تونه هیچ وقت برتولوچی رو درک کنه , کسی که چخوف نخونده باشه فیلم آخر بیلگه جیلان رو فکر میکنه افتضاحه , درک برگمان بدون دونستن تاریخ روشنفکری اروپا ممکن نیست(اینکه چرا برگمان کارگردانِ ضد روشنفکریه), بلاتار فلسفه خالص با ارجاع به تارکفسکی و تارکفسکی اشعار پدرش یه کمونیست توبه کرده و ....
این بستگی به ذات شما داره اگه شما از موسیقی کلاسیک لذت میبرید, ادبیات و معماری و فلسفه دوست دارید میتونید فیلمی مثل مرگ در ونیز رو ببینید و جز گروه دوم باشید یا اگه از سرگرم شدن و تخمه شکستن ترغیب شدن به نداستن لذت میبرید میتونید بشینید سین سیتی 2 یا اینتراستالر نگاه کنید .
اینجاست که این کارگردان ها و سینما میتوند وسیله برای تکامل و زیبایی باشد
2.در مورد جشنواره فجر بگم من پارسال خاطره تلخی داشتم! 4-5 تا فیلم تو جشنواره دیدم یکی از یکی بدتر . نکته جالب اینجاست فیلم متفاوت سینمای ایران میشه خط ویژه! توصیه من به شما اینه که شمام بشینید فیلم های گروه دوم بالا رو ببینید و وقت خودتون رو پای فیلم های درپیت فجر هدر ندید .
از سایت فرارو:
در راستای به پایان بردن اخرین ماه از فصل زیبای پاییز بودیم که خبری حزن انگیز باعث شد تا این ماه را با فغان و اشک و اندوه وداع گوییم .
در پی اقدام یکی از پردیس های سینمایی کشورمان در راستای گرته برداری از برنامه ی اکران های کانون فیلم و عکس شهید بهشتی (اکران فیلم های sinister - conjuring - shock corridor در یک ماه !!) و به دلیل تکرر این اقدام * ُ از دبیر وقت کانون خواهشمندیم در راستای احیای مطالبات حقوقی کانون ُ این بار ساکت ننشسته و پیگیر این معضل باشند .
گفتنی است :
ادامه مطلب ...
ویرایش بیست دقیقه پس از انتشار توسط نویسنده
اقا پشت سر اسپیلبرگ بود ویرایش کردم گذاشتم پشت تام هنکس!
ادامه مطلب ...
فردا، شنبه، ساعت 4 بعد از ظهر دوتا از فیلم های عباس کیارستمی (لباسی برای عروسی و مسافر) با حضور خود ایشون در پردیس سینمایی کورش اکران میشن. اطلاعات بیشتر در این لینک.
همیشه چهره ی علیرضا حیدری من رو یاد جوانی های دنیرو می انداخت. مخصوصاً وقتی کمی تپل بود و سر حال. قسمت های خوبی از گاو خشمگین رو هم همیشه تو چهره ی علیرضا حیدری می دیدم. حالا علیرضا حیدری داره فیلم بازی می کنه و تصاویری که از فیلم منتشر شده حال و هوای کارهایی که دنیرو توش یه قهرمان خسته است رو برام پر رنگ تر میکنه. امیدوارم این اتفاق بیفته و ما یه کار جدید با یه چهره ی باحال ببینیم. هرچند تا حالا ندیدم ورود یکی از عرصه ی ورزش به سینما تو ایران به موفیقت خیلی عجیبی برسه.
(درضمن یادمون نره که ما نسخه ی بدل آلپاچینو و اسکورسیزی رو هم در دانشگاه خودمون داریم.)
نمیدونم یادتونه یا نه ولی من بعد از جشنواره فجر، پیشنهاد دادم اگه چ نشد اکران بشه، دنبال مزرعه خانه ی پدری باشیم.(اصلاح در دوازده دقیقه ی بامداد 28 آذرماه) خودم پادگان بودم بنابراین اشکان توپشکن - به عنوان اولین مدیریت پروژه ی اکرانش - کار رو پذیرفت و با کارگردان فیلم هم به توافق رسید و حتی اجازه ی دکتر میراحمدی رو هم گرفت ولی روز قبل از انعقاد قرارداد، دکتر جهانگیری همه ی برنامه ریزی رو به هم ریختن و پروژه کنسل شد. اخیراً هم شنیده ام که این فیلم تو چند تا دانشگاه دیگه پخش شده. حالا سوال اینجاست: با رفع توقیف فیلم، کانون می خواد دوباره برای اکران این فیلم عجیب اقدام کنه؟ فیلمی که برای دانشگاه هایی که رشته ی علوم اجتماعی توش تدریس میشه ساخته شده:
سرانجام پس از سالها انتظار، چهرهی شاخص سینمای هالیوود، آرنولد شوارتزنگر به سری فیلمهای ترمیناتور بازگشت و در قسمت جدید این مجموعه به نام Terminator: Genisys نقش آفرینی میکند.
ادامه مطلب ...گالریها، فرهنگسراها و مراکز فرهنگی تهران با برگزاری نمایشگاههای متنوعی از هنرهای تجسمی که موضوع برخی از آنها «اربعین» است، میزبان علاقهمندان هستند.
سعی کردم برای اینکه کاملا به وبلاگ مرتبط باشد فقط برنامه هایی با موضوع عکس را بگذارم. وقت کردید بروید و ببینید ...
فکر میکردم "مستند" ماهیتاً میتونه از بازی های دروغی جوایز بی پایه جشنواره ای تا حدودی به دور باشه.اون هم زمانی که اسم جشنواره با "حقیقت" پیوند بخوره اما شاهدیم که روز به روز حتی از واقعیت هم میشه دورتر شد!
از برگزاری این جشنواره ها میشه بسیار خرسند بود، اما تا زمانی که به پای داوری نرسیده باشه!
گیرم هر عقیده ای نیاز به ابراز وجود داره، باید همه نوع فیلمی تو کشور ساخته بشه، همه نوع فیلمی اجازه اکران پیدا کنه، اما هر فیلمی تو جشنواره های رسمی، شایسته منتخب شدنه؟
سیر قهقرایی که تو جشنواره هامون پیش گرفتیم، با چه معیاری فیلم های برگزیده رو انتخاب میکنه؟
حتی اگر محتوای مورد نظر مدیران جشنواره یا داوران، مدنظر باشه،سطح هنری فیلم به این شدت میتونه نادیده گرفته شه؟
سه مستندی که تو جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدم، به مراتب از سطح مستندهای منتخب جشنواره اختصاصی مستند حقیقت، بالاتر بود!
وقتی چشم امید به جشنواره -جشنواره هایی از این دست_ باشه و عملکردها بسیار پایین تر از حد انتظار ، معلوم نیست حقیقت رو کجای جامعه میشه پیدا کرد...
* (از اونجایی که در خصوص این جشنواره اطلاع رسانی کرده بودم ، لازم دونستم دراین مورد هم صحبتی داشته باشم.)
دوستانی که به فیلم مستند علاقه دارند، جشنواره سینما حقیقت رو از دست ندن.
اکران مستند های ملی و بین المللی تا 16 آذر ماه ، در سینما فلسطین و سپیده.
استقبال امسال ، فوق العاده بود! چه ارسال آثار، چه موقع اکران.
فقط مواظب پله های سینما فلسطین باشین تا فضای تاریک، پله های بلند و نامنظم و صدای گرومپ گرومپ افتادن آدما وسط فیلم!!شما رو به خنده وانداره!
خلاصه که برای علاقه مندان مستند، محیط ویژه و عالیه!
اکران، کارگاههای آموزشی،رونمایی از کتاب، صحبت با مستندسازان ، نقد و بررسی...
بشتابید!
مایک نیکولز کارگردان برجسته آمریکایی و دارنده اسکار برای کارگردانی فیلم «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد» در ۸۳ سالگی درگذشت.
مایک نیکولز کارگردانی بود که به آسانی و با مهارت بین تئاتر و سینمای هالیوود
در حرکت بود و 9 جایزه تونی در کنار یک جایزه اسکار را در کارنامه داشت.
بازهم ازطرف خانم عدنانی این هفته چهارشنبه ساعت 3:30 در خانه هنرمندان از طرف گروه هنر و تجربه فیلم پوسته با جلسه نقد وبررسی و حضور عوامل تشکیل میشه و قیمت بلیط هم 4500 تومان است دوستانی که میخوان برن اسمشون رو به ایشون بگویند و این هم شماره تلفن اشون 09128474512
به بهانه ی سالگرد درگذشت یکی از پایه گذاران موج نوی فرانسه . . .
پیشکش به روح فرانسوا تروفو . . .
ادامه مطلب ...