رای گیری با ۹ رای موافق از مجموع ۹ رای با حد نصاب۶ رای به اتمام رسید.
جناب ملک تبریک:))))
سلام به همه
انشاالله چهارشنبه ی این هفته(۳ آذر)ساعت ۱۱ جلسه ای برای هماهنگی و توضیح موضوع شماره ی دوم نشریه در بخش فیلم خواهیم داشت.از همه ی دوستانی که تمایل دارند در این شماره همکاری کنند یا مشورتی بدهند تقاضا دارم حتما شرکت کنند.
باتشکر
(لطفا تا روز جلسه سنجاق بماند)
برای معاونت لوکیشن و ابقای خانوم حصاری رای خودتونو اعلام کنید
ممنون :)
مهلت رای گیری: یک هفته
ب مسئول وبلاگ: لطفن تا یک هفته سنجاق باشه
سلام
دلیل به دست اوردن حق رای توسط ضیغمی و ارشادی چیست.از نظر من این حق رای شبهه ناک است و این دوستان در نهاد این هفته حق رای ندارند.
لطفا روشن سازی کنید و تا تکلیف این حق رای ها معلوم نشود شمارش آرای رای گیری قبلی ایراد دارد.
با تشکر
دیروز و امروز ، بچه های هیئت تحریریه دور هم جمع شدیم و برخی مواد پیشنهادی برای قانون نشریه و همچنین محتوای احتمالی شماره دوم رو مورد بحث قرار دادیم که نتایج اون بزودی به سمع و نظر رفقای کانونی خواهد رسید
حاضرین:
مریم حیدری/فاطمه ارامش/میلاد خانی/هدی سرکشیک/سحر جزایری/فریدا حصاری
و من الله توفیق
سلام
سریع اصل مطلب رو بگم :
هر دوتا فیلم با قیمت خیلی عالی ردیف شدن، هر دو هم بابت حضور عوامل نسبتا اطمینان دادن،
تالار ابوریحان روزهای 14 و 21 آذر (که یکشنبه س) خالیه،
نظرتون چیه که هر دو رو بریم جلو؟
با بچه ها صحبت کردم گفتن چون هفته اول آذر تعطیلی داره ممکنه برای تبلیغات به مشکل بخوریم ، اما راهکار هم داریم براش: یکی اینکه فیلمی که قیمت پایین تر داره رو 14 ام اکران کنیم و یکی اینکه روی تبلیغات اینترنتی شامل ایمیل و اینستاگرام خودمون و صفحه دانشگاه و کانال تلگرام امور فرهنگی و دانشگاه تکیه کنیم.
لطفا تا پایان جمعه نظرتون رو بگید که من و آقای بختیاری بدونیم اقدام کنیم یا نه.
( لطفا تا صبح شنبه سنجاق بمونه)
چرا مسئولین سمت، معاونین خودشون رو انتخاب نکرده اند. حداقل یه پست فراخوان معاون بزارین.
انتقاد جدی به مسئول اساسنامه که به جای او من دارم تذکر میدم. خود مسئول اساسنامه هم جز این مسئولین است با وجود این که دو بار حضوری به جناب خانی گفتم که پست فراخوان رو بزارید، نمیدونم چرا هنوز اقدامی نکردن.
سلام
خانم قادری لطفا در مورد اعلام حق رای دارها دقت کنید. من فکر میکنم الان خانم حصاری حق رای نداشته باشند ولی در لیست حق رای دارها اسمشون اعلام شده.
لطفا مجددا بررسی کنید و اگر حق رای نداشتند از این به بعد بیشتر دقت کنید.
ممنون.
دیشب فیلمو دیدیم و اولین موضوعی که توجهم رو به خودش جلب کرد شباهت جان کافی با حضرت عیسی بود یاد این ایه از انجیل افتادم
"But first He must suffer many things and be rejected by this generation.
اون رنج دیگران رو میدید و به جون میخرید و اخر هم به صلیب کشیده شد ولی اینبار با جعبه جرقه !
فرانک دارابونت که کار اولش رستگاری در شاوشنک رو 5 سال قبل ساخته بود این بار هم با موضوع رستگاری درگیره ولی اینبار برعکس در فیلم اول ازادی مرگان فریمن از زندان موضوع رستگاری بود و اینجا مرگ ... انگار عمر زیاد تاوان گناهان انسان های خوبه در اخر فیلم هم تام هنکس به کهولت سن خودش اشاره میکنه که در برابر فرمان اعدام جان گریبانشو گرفته .
عناصر شرارت فیلم صداهای نازک و صورت های بچه گانه و لطیف دارن و برعگس جان کافی به خشن ترین شکل و بم ترین صدا ظاهر شده.
در ادامه نقدی که در روزنامه شرق درج شده رو براتون میارم .
ادامه مطلب ...
سلام دانیال جان:
فکر میکنم در بخش لینک ها و برگه ها بعضی موارد باید حذف و یا حداقل میتونند حذف بشوند. مثلا کانون فیلم و عکس دانشگاه بوعلی آخرین پستشون مربوط به سال 92 هست و فکر کنم بهتر باشه از پیوندهای ما خارج بشن. یا مثلا برگه ی شورای مرکزی کانون فیلم در سال 1390 که مشخص نیست چرا برگه است.
اگه زحمتت نیست لیست این پیوندها و برگه ها رو در بیار و در جلسه مطرح کن اگه ملت موافق بودند حذفشون کن. البته فکر میکنم حذف بعضی هاش در حدود اختیارات خودت باشه. از مسئول اساسنامه بپرس. ممنون.
در جلسه ی امروز راه های مختلف پیشنهادی افراد برای انتخاب نفر پنجم انتخابات شورای مرکزی مطرح شد و در نهایت قرار شد نفر پنجم از بین آن سه نفر در رای گیری هفته آینده در مجمع یا نهاد تصمیم گیری انتخاب شود و این مسئله با رای گیری وبلاگی مشخص شود. سایر روش هایپیشنهادی با رای گیری داخل جلسه ی امروز حذف شدند.
پس لطفا بفرمایید که انتخابات هفته آینده برای انتخاب نفر پنجم، در بین مجمع عمومی باشد یا نهاد تصمیم گیری.
مهلت رای دادن: پنج شنبه 27 آبان ساعت 11
سنجاق بماند
در هر صورت انتخابات هفته آینده در طول دو روز مختلف برگزار خواهد شد.
بعد از اتفاقات و مباحث پس از انتخابات شورای مرکزی مطالعه عشق و سیاست به قلم دکتر محمود سریع القلم به همه توصیه میشود .
نلسون ماندلا پس از 27 سال زندانی شدن درنهایت به آرزوی خود یعنی شکست آپارتاید دست یافت و در پرتو موقعیت ممتازی که پیدا کرد، در نظام جدید سیاسی آفریقای جنوبی، رییس جمهور شد. هرچند تمامی شرایط داخلی و بین المللی مساعد انتخاب مجدد او برای چهار سال دیگر برای ریاست جمهوری بود، اما ماندلا به واسطه اینکه در عرصه سیاست غریزی عمل نمیکرد و میخواست نماد آزادیخواهی را حفظ کند، از نامزدی دوباره سرباز زد و فراتر از هر سیاستمداری در آفریقای جنوبی و بر فراز همعصران خود باقی ماند.
ماندلا برای شکست آپارتاید مبارزه کرد، نه برای احراز پست ریاست جمهوری زیرا که آرمان او به مراتب فراتر از یک مسند و موقعیت بود. او برای کشورش قدرت آفرید، احترام کسب کرد و نیروی تازهای برای تحرک و پیشرفت به ارمغان آورد. بدیهی است که در تاریخ از نلسون ماندلا به نیکی یاد خواهد شد.
ادامه مطلب ...
با توجه به صحبتهای پیش آمده در مورد حد و حدود اختیارات نهاد تصمیم گیری لازم دیدم که مشورتی با اعضای قدیمی تر کانون خصوصا آقای شکوری(که موسس کانونن و اینطور که پیداست اساس شکل گیری اساسنامه به ایشون مربوط میشده) داشته باشم و این تعارض را حل کنم. طبق این صحبتها:
با توجه به صحبتهای پیش آمده در مورد حد و حدود اختیارات نهاد تصمیم گیری لازم دیدم که مشورتی با اعضای قدیمی تر کانون خصوصا آقای شکوری(که موسس کانونن و اینطور که پیداست اساس شکل گیری اساسنامه به ایشون مربوط میشده) داشته باشم و این تعارض را حل کنم. طبق این صحبتها:
حل کردن این معضل با یک فرمول که از اساس مبانی حقوق حاکم بر اساسنامه ی کانون ناشی می گردد، ساده است:
اولا تمامی تصمیمات کانون بر اساس دموکراسی انجام شوند
دوما باید به تعریف دموکراسی در کانون که تعریفی ساده است متشکل از انجام رای گیری و عمل به رای اکثریت توجه داشت
سوما این رای، رایی است که از جانب اعضا داده میشود
و معضل امروز کانون بر سرِ تعریفِ عضو بوجود آمده است.
قبل از ورود به این مسئله باید به چند نکته توجه کنیم:
اساساً در کانون یک دموکراسی بیشتر وجود ندارد. آنهم دموکراسی به معنای اجرای رای اکثریت اعضاست. و منظور از اعضا در این حیطه (یعنی حیطه ی تصمیم گیری)، افرادی است که (مطابق با تفکرات ابتدای تاسیس کانون)، به عنوان «افرادی که حق تصمیم گیری در مورد کانون را دارند» اساس و منشاء مشروعیت تمامی تصمیمات در کانون شناخته شده اند.
طبق صحبت های آقای شکوری، برخلاف سایر تشکل ها، در سال 85، طی یک شبه انقلاب فکری، کانون به تعریف جدیدی از «افرادی که حق تصمیم گیری برای کانون را دارند» رسید. تا پیش از آن، صرف 5 عضو شورای مرکزی حق هرگونه تصمیم گیری برای کانون را داشتند ولی بعد از گذشت مدتی کوتاه در کانون و به وجود آمدن تجربیات منفی و درگیری های داخلی و همچنین با نگاه به اضمحلال تشکل های دانشجویی دیگر در دانشگاه شهید بهشتی و سایر دانشگاه های مورد بررسی 3نویسنده ی اولین اساسنامه ی کانون (که عبارت بودند از آقای شکوری، پیمان پاتریس و آقای انصاری)، گروه موسس کانون و تمامی اعضای حاضر در محلی که قصد تاسیس چنین نهادی را داشتند، دکترینی از سوی آقای شکوری را برای تحول ساختاری در کانون انتخاب کردند که با توجه به عدم امکان تطبیق حقوقی با موازین حاکم بر تشکلات دانشجویی، قبل از آن دوران، صرفاً میتوان به آن وصف «انقلاب فکری» داد نه مثلاً «اصلاحات».
طبق آنچه از صحبت های آقای شکوری به نظر من رسید، اساس ابهامات و درگیری ها و اختلاف نظرهای موجود، به علت آن است که از دوران ابتدایی تاسیس کانون به ویژه از دو الی چهار سال ابتدای تاسیس، هیچ عضوی در کانون باقی نمانده یا اگر هم عضوی از آن دوران، حضور داشته باشد، در جریان تغییر و تحولات فکری کانون نبوده است.
اساس مشروعیت در امکان تصمیم گیری برای تمامی موارد مورد نیاز به تصمیم گیری در کانون، «وصف فعالیت» است. یعنی وصف های دیگری مانند تجربه، عقل، سن، سمت و... هیچ تاثیری در امکان تصمیم گیری ندارد، هرچند تصمیم گیران می توانند اختیارات خود را به افرادی با وصف های دیگر تفویض کنند.
بنابراین گروهی که امکان تصمیم گیری در کانون دارند، فعالین کانون هستند و طی فرایند عملیاتی کردن این وصف، «نهاد تصمیم گیری کانون» شکل گرفت. نهادی منعطف با تنها معیار «فعالیت». در واقع منشاء و اساس مشروعیت هر تصمیمی در کانون، ناشی از رای اکثریت به دست آمده از این نهاد است و لاغیر. همین نهاد است که متن اساسنامه را نگاشته و سپس امکان رای گیری سالیانه ی مجمع عمومی را برای آن قرار داده است. و همین نهاد نیز، تصمیم برای انتخاب دبیر را به مجمع عمومی تفویض کرده است. مواد اساسنامه ی کانون، در این نهاد شکل میگیرد و به رای اکثریت می رسد و همین نهاد نیز حق تفسیر و یا پایان مشروعیت یک ماده از اساسنامه را با رای گیری اکثریتی خود به وجود می آورد.
در واقع در موقعیتی که برای مسئله ای در قوانین کانون(که خود مشروعتشان را از رای اکثریتی نهاد تصمیم گیری گرفته اند) هیچ تدبیری انجام نشده باشد باید به نقطه ی صفرِ اولیه ی کانون رجوع کنیم که همان نهاد تصمیم گیری است و مقصود از آن، کسانی هستند که برای کانون فعالیت انجام میدهند و معیار دیگری برای آن پیش بینی نشده است، یعنی در ازای فعالیت در کانون حق رای و تصمیم گیری برای افراد پیش بینی میشود.
به بیانی دیگر، اولین و مهمترین و تنها نهادی در کانون که صلاحیت عام دارد و درباره ی تمامی مسائل میتواند اظهارنظر بکند نهاد تصمیم گیری است.
خود این نهاد تعیین نموده که اتخاذ تصمیمات این نهاد، قائم به شخص نبوده و امکان تفویذ اختیارات خود در بخش تصمیم گیری را برای خود قرار داده لذا بطور مثال میتواند تصمیم گیری در مورد «مسائل مدیریتی» وبلاگ یا لوکیشن یا انجام یک پروژه را به مسئول وبلاگ یا لوکیشن و مدیر پروژه تفویض کند یا اتخاذ بعضی از تصمیم گیری ها را برای شورای مرکزی یا مجمع عمومی درنظر بگیرد.
در همین مسیر، این نهاد قسمت زیادی از تصمیمات مربوط به انتخابات دبیری را در قالب فصل مربوط به انتخابات دبیری در اساسنامه ، به مجمع عمومی محول کرده است. که اگر در این مواد، ابهامی وجود داشته باشد خود برای تفسیر پا پیش میگذارد و یا در صورت وجود خلا در قانون مشخص است که تفویض اختیاری در آن مورد انجام نشده است و همچنان خودِ نهاد مسئول تصمیم گیری درمورد آن خلا خواهد بود.
البته لازم به ذکر است، با توجه به اینکه فرایند تفویذ اختیارات در کانون، مطابق آنچه آقای شکوری بیان داشت، با طول و تفسیرهای پیچیده و بحث های منطقی و انتخاب معیارهای خاصی بوده است، منطقی است که نهاد تصمیم گیری در تصمیم در حیطه ی خلاء های قانون های سابق التصویب خود، «منطقا» و «نه قانوناً» همان معیارها را به کار برد.
به عبارتی در هر کجا که مجمع عمومی از طرف نهاد تصمیم گیری، در قانون اختیاری نداشته باشد و به آن تفویض اختیاری نشده باشد، پر واضح است که نهادی که مسئول تفویض اختیارات است، خود وارد عمل خواهد شد، زیرا خودِ این نهاد، تصمیم به تفویض اختیاراتش گرفته و برخی از اختیاراتش را محدود کرده و این دلیل بر عدم اختیار نهاد در موارد فوق الذکر نخواهد بود.
زیرا همانطور که گفته شد نهاد تصمیم گیری مرجع اول و عام و نقطه ی شروع مشروعیت تمامی تصمیم گیری ها است.
در این مورد میتوان به یکی از تصمیمات قبلی کانون در زمینه انتخابات اشاره کرد که در آن برهه در قانون انتخابات خلایی وجود داشته و مربوط به حالتی میشده که در دوره ی دبیری دبیر منتخب، وی استعفا کند و این مسئله در قانون کانون پیش بینی نشده بوده که در ادامه، می بایست مجدداً یک رای گیری مجمع عمومی انجام گیری یا راهکار دیگری نیز وجود دارد. به هر شکل به علت مشکلات به وجود آمده به علت وجود آن خلاء، نهاد تصمیم گیری وارد عمل شده و دست به اتخاذ تصمیم گرفته بوده است.(به این صورت جلسه مراجعه شود)
آقای شکوری متذکر شدند که تشبیه «مجمع عمومی به اعضای یک کشور، و نهاد تصمیم گیری به نمایندگان مجلس» تشبیه غلطی است، هرچند تمثیل آن بی وجه نیست و پیش از این نیز چنین تمثیلاتی رخ داده است. حق تصمیم گیری در کانون، برای نهاد تصمیم گیری با معیار فعالیت است و لاغیر. همچنین آقای شکوری تاکید کردند که در این مسیر، هرگونه تعارضی بین اساسنامه ی کانون با هر آئین نامه یا قانونی، مطابق با ایده های تحول فکری ابتدایی تاسیس کانون(اصول اساسی حاکم بر تاسیس کانون و به تبع آن، روح اساسنامه)، به نفع اساسنامه حل خواهد شد. و هرگونه تغییر در این حیطه، خود انقلاب فکری دیگر و تغییر تمامی اصول اساسی حاکم بر کانونی است که از سال 85 تاسیس شده و در صورت تغییر این اصول، دیگر کانون، کانون به وجود آمده در سال 85 نیست.
در نهایت با توجه به توضیحات فوق میتوان گفت که بنظر نمی آید که ابهامی برای مسئول اجرای انتخابات و یا دیگر اعضا در مورد حد و حدود اختیارات نهاد تصمیم گیری در مسائل مربوط به انتخابات باقی بماند.
سلام.
جناب ملک محمدی بزرگوار داوطلب شدن برای معاونت، و گزینه دیگری نیز موجود نیست.
رای بفرمایید تا چهارشنبه شب.
شایان باشید.
با سلام به همه دوستان عزیز
اولین جلسه کلاس عکاسی سه شنبه با خوبی و خوشی برگزار شد و کلاس خیلی خوبی بود. پیشنهاد میکنم اگر اون روز و ساعتتون خالیه حتما بیاید سر کلاس.
سلام دوستان
میخواستم در مورد اعلام پروژه خانوم نجاتی در مورد کارگاه یه روزه عکاسی نظرتون و بدونم و اگر موافقید به نظرتون چه روزی در هفته میتونه مناسب باشه , پیشاپیش از لطفتون سپاسگزارم
از طرف خودم: لطفا روزهای پیشنهادی رو با توجه به برنامه شخصی پیشنهاد ندید و در صورت امکان برنامه دانشکده هاتون رو هم در نظر بگیرید: برای مثال این ترم دانشکده مدیریت کمتر کلاسی رو روزهای سه شنبه برگزار میکنه و ممکنه بچه های مدیریت این روز اصلا نیان دانشگاه.
(به مسئول وبلاگ:
1- لطفا پست تا پایان هفته سنجاق بماند.
2- دسته بندی مناسبی برای این پست پیدا نکردم اگر ممکنه خودتون زحمت بکشید. )
در ادامه ی مشاهده آثار برنده جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن
خطر لو رفتن داستان !!
هر چند The Edge of Heaven محصول مشترک ترکیه و آلمان است اما در واقع فیلم هندی است . اگر یکی از دوستان کانونی همچین قصه ای را بیاورد کانون تا یک دهه سوژه دست خلق الله می دهد : پیرمرد چشم چران ترک تبار مقیم آلمان در محله های خراب با زن ناسالم ترک تباری آشنا میشود و به او پیشنهاد ازدواج میدهد! زن ترک تبار توسط گروه های اسلامی تهدید میشود که دیگر در آن محله رفت و آمد نکند. زن پیشنهاد پیرمرد را قبول میکند. پیرمرد پسری دارد که استاد زبان آلمانی است . در دقیقه بیست و پنج فیلم پیرمرد چشم چران یک سیلی آب نکشیده به زن میزند و به زندان می افتد. پسر به ترکیه بر میگردد و یک کتابفروشی ادبیات آلمانی مخرد. دختر زن سیلی خورده از کرد های ترکیه است که علیه نظام حاکم فعالیت مسلحانه دارد. دوستان دختر توسط پلیس امنیت ترکیه دستگیر میشوند و دختر به صورت غیر قانونی به آلمان میگریزد تا مادر خود را هم در آلمان بیابد. دختر به صورت اتفاقی به دانشگاهی میرود که پسر پیرمرد چشم چران در آن مشغول تدریس است، چون غذای دانشگاه از همه جا ارزانتر است. دختر بی پول میشود و از یک دختر بلوند آلمانی تقاضای پول میکند. دختر بلوند دختر مومشکی را به خانه می آورد و آب و دونش میدهد. ضمنا این دو هم جنس خواه نیز هستند که ظاهرا یکی از شاخصه های گرفتن جایزه در جشنواره است. پلیس خودرو این دو را متوقف میکند چون دختر مو مشکی جهان سومی کمربندش را نبسته . دستگیر میشود و یک سال هزینه های دادگاه را مادر دختر بلوند می دهد. دختر مو مشکی دیپورت میشود و به زندانی در ترکیه می افتد . دختر بلوند به دنبال دوستش به ترکیه میرود. خیلی اتفاقی به پسر پیرمرد چشم چران برخورد میکند و از او یک خانه اجاره میکند. دختر زندانی به دوستش جای اسلحه ای را که پنهان کرده نشان میدهد . کیف دختر بلوند بعد از پیدا کردن اسلحه توسط کودکان هشت نه ساله سرقت میشود و بعد از تعقیب و گریز دختر بلوند توسط کودکان کشته میشود ! (از پیرمرد چشم چران چه خبر ؟! هیچ) مادر دختر بلوند به ترکیه می آید . به سراغ پسر پیرمرد چشم چران میرود تا ببیند دخترش کجا زندگی میکرده. سپس به سراغ دختر زندانی میرود و با گرفتن وکیل و کمی نصیحت دختر را آزاد میکند. پیرمرد پشم چران دوران محکومیتش را به پایان میرساند و به ترکیه دیپورت میشود . پسر پیرمرد چشم چران به ساحل میرود به افق نگاه میکند.