خداحافظی من

بچه های کانون

خانم ها و آقایان

من به دلایل مشکلاتی شخصی وکمی هم خارجی باید مدتی از کانون خداحفظی کنم.

تا حلشون کنم.

تا ترم جدید و بعد تابستان ما را حلال کنید.

بدی از مادیدید به بزرگی خود و به کوچکی ما، مارا ببخشید.

خدا نگهدار دوستان خدانگهدار

دکترین: چرا عضویت در کانون ما نیازی به فیلتر ندارد؟

چتی بین من و ملک محمدی رخ داد که به عنوان یه دکترین اینجا میذارمش:

رای گیری برای مسئولیت کامپیوتر کانون

رای گیری برای مسئولیت کامپیوتر کانون

مختصری از زندگی اینگرید برگمن

                                      

اینگرید برگمن با بازی در چندین نقش ماندگار نام خود را برای همیشه در تاریخ سینما ماندگار کرده است. اگر علاقه مند به دانستن زندگینامه اینگرید برگمن هستید می توانید به خواندن این مطلب بپردازید. در طی سالهای مختلف چهره های گوناگونی بر پرده عریض سینما ظهور کرده و به اوج رسیدند. بسیاری از آنان با به جای گذاشتن آثاری بدیع و خارق العاده میراثی برجای گذاشتند که امروز به عنوان گنجینه ای عظیم و گرانبها برای تمامی دوستداران سینما است. در میان این نامهای بزرگ و به نوعی اسطوره های افسانه ای سینما بدون شک اینگرید برگمن جایگاه ویژه ای دارد. این بازیگر سوئدی با استعداد خارق العاده اش و اشتیاقی که برای بازیگری داشت توانست به جایگاهی دست پیدا کند که از او به عنوان یکی از سه بازیگر زن برتر در تاریخ سینما یاد شود.

سینما به روایت برگمان

یه سوال قانونی...اولین سوال از خانم محبوبی محض امتحان

در جلسه تصویب کردیم که تو تابستون همه ی اعضای کانون، حق رای داشته باشن

سوال اینجاست که اگه تصویب بشه که سه شنبه دیگه جلسه نداشته باشیم، تا روز اول تابستون چه افرادی حق رای دارن؟

نه جلسه ای دیگه هست که بشه کسی با معیار دو جلسه وارد نهاد بشه

نه فعالیت بخصوصی

شکور متحیر - مسئول اساسنامه

من عاشق این فیلمم (عکس پشت صحنه)

آیا دیگه جلسه ای داریم؟

تو جلسه رای گیری نشد که آیا جلسه ی آخر بود یا نه

دبیر نت نداشت از من خواست این رو به رای برسونم

دوستان مخالف و موافق اینکه سه شنبه ی پیش آخرین جلسه ی سال تحصیلی رو برگزار کردیم، نظرشون رو بدن تا ببینیم این سه شنبه جلسه داریم یا نه...

پس به این رای بدید:

آیا دیگه جلسه ی رسمی داریم؟

(اگه پاسخ این بود که دیگه نداریم، برای جلسه ی بعدی که احتمالا بعد از امتحانا میشه، باس هماهنگی کنیم)

دیوانه ی سینما یا سینمای دیوانه

کلاسی بسیار مفید و پر شور با 5 نفر

به نظر من امروز یکی از روزهای مهم برای اعضای کانون بود ولی برخلاف استقبالی که توی وبلاگ شده بود تعداد کمی حضور داشتن یعنی:

بابک رضائی(خودم)

شکوری شاگرد

دلیاری سورئال

فلاح خسته از فیزیک

و

استاد علی محیط

امروز کلاس آموزش جلوه های ویژه بود.آموزش نرم افزار افتر افکت به همراه کلی چیز دیگه که از دست کسایی که نبودن رفت.استاد محیط طبق نظرات بچه ها که خیلی هاشون گفته بودن میان به شکوری گفته بود که ویدئو پرژکشن بیاره ولی وقتی اومد فقط ما چند نفرو دید که خیلی جا خورد.از این حرفا که بگذریم چیزای زیادی بود که یاد گرفتیم و مطمئنم که برای خودمون و به خصوص کانون بسیار بسیار مفیده.کلاس تخصصی بود.در کل خیلی خوب و به خصوص جالب بود.

حالا زیاد نمیخواد غصه بخورین.این کلاس جلسه دومی هم داره که استاد محیط سفارش کردن تبلیغشو توی وبلاگ بکنیم و من این کارو تقبل کردم.من پیشنهاد میکنم که شما هم حتما در این کلاس شرکت کنید

مسئولیت سنگین بر دوش اعضای کانون: صحبت های خانم مرادپور

خانم مراد پور در پنجشنبه 11 خرداد 1391 ساعت 15:45 برای پست

نوستالژیا

نظری گذاشتن که مسئولیت اعضا رو خیلی بالا میبره

یعنی من که خدارو شکر کردم سال بعد نیستم...چون اگه بودم و کانون بد میشد، نمیدونستم چجوری باید جلوی این اشخاص صحبت کنم

و حالا نظر خانم مرادپور:

دیالوگ های ماندگار

مادر|علی حاتمی

    مادر (رقیه چهره آزاد) خطاب به غلامرضا (اکبر عبدی) و محمدابراهیم (محمدعلی کشاورز):
    - بشکنه دستش. خیر نبینه. کی صورتت رو سیاه و کبود کرده؟
    - من... عوضش سر و تنشو شستم. دیگه نمی دونستم دستمزد دلاکی، ناله و نفرینه. نمی رفت زیر آب داغ، زدمش.
    -نه، نزد که. خودم خوردم زمین. صابونو قورت دادم، لیز خوردم، چشمم رفت تو دوش.... به خدا!

دیالوگ های ماندگار

عدد شانس اسلوین|پل مک گیگان

    آقای گودکت (بروس ویلیس) خطاب به اسلوین (جاش هارتنت):
    - یه روزی پدرم بهم گفت اگه یک نفر برای بار اول بهت گفت اسب، بزن دهنشو خرد کن. اگه واسه بار دوم گفت اسب، بهش بگو عوضی. اما اگر برای بار سوم گفت اسب، وقتشه که بری برای خودت یه زین بخری

چهارمین دبیر کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

معاونِ محترمِ مسئول کانکسِ محترم تر...

من این دو ترمی که توی کانون بودم دو تا مسئولیت کاملا متفاوت از هم رو تجربه کردم.

انتخاب معاون فعلی و مسئول آینده ی ارتباطات اینترنتی

من شکوری هستم و بعد از برگزاری رای گیری برای انتخاب معاون فعلی و مسئول آینده ی اساسنامه به بحث ارتباطات اینترنتی و وبلاگ رسیدم

کانون تابستان 91.........دو ماده ی قانونی دوره ای بسیار مهم

مطابق با رای گیری امروز، مشروعیت تصمیم گیری ها فقط از وبلاگ ناشی می شود

مصداق جدید مسئولیت اساسنامه

معاون سمت اساسنامه در مدت باقیماند از مسئولیت من و مسئول اصلی اساسنامه در سال آینده انتخاب شدن:

سمیه محبوبی

و دیگر هیچ

مسئول فعلی اساسنامه

امروز: من در کانون آینده - اشک در چشمانمان حلقه می زند

(عکس با تاخیر در دهم خرداد اضافه شد...زین ال و محیط بعد از جلسه اضافه شده اند)

امروز هم مث جلسه ی هفته ی پیش یکی از نمونه های کانون سال بعد بود

نه محمد نزاد

نه بشیری

نه سلیمیان

نه تقوی

نه صفایی

نه وفایی

نه محیط

نه مردیها

جلوه های ویژه پنچشنبه می آید

جلوه های ویژه پنجشنبه می آید

بررسی تکنیکال برنامه ی ترکیب فیلم Adobe After Effects

   باشگاه مشت زنی- http://www.buf.fr

وقتی حتی خالی از لطف هم هست....

قبلن ها این عقیده غیر قابل دفاع رو داشتم که هر فیلمی به یه بار دیدنش می ارزه....

صورت جلسه 91/3/9

جلسه با مهم ترین موضوع مورد بحث آقای شکوری شروع شد.یعنی بحث در مورد مسئولین و معاونین ترم آینده 

فراموش شده ها: آقای شکوری ۲تا انتقاد از اعضا داشتن که یکی مربوط به آقای فرامرزی بود که با توجه به این که فقط سه شنبه ها می تونن کانون باشن٬یه کم حضورشون کم رنگه.علت رو از ایشون پرسیدن و قرار شد بعدا این دو نفر با هم در موردش صحبت کنن.انتقاد دوم به یه شخص نا معلومی مربوط می شد که آخرین نفر از کانکس بیرون اومده بود بدون این که درو قفل کنهبعدش مشخص شد که شخص مذکور خانم مرادپور بوده... خانم جهانی پور وساطت کردن و دیگه تکرار نمی شه...

روزی که رفت بر باد

نخستین گفتگوی مفصل فراستی پس از تعطیلی "هفت" درباره نامه‌هایی که به ضرغامی نوشته شد، برنامه نقد مهرجویی که نبود و ماجرای گفتگو با "کافه سینما" سر گفتن آن کلمه به کیمیایی: "به جیرانی گفتم دو سال زحمت برنامه را به باد دادی"!  

                                         

یک عکس خاص

یک تبلیغ بسیار جالب از پذیرفتن کودک به فرزندخواندگی

این عکس برنده ی بهترین تبلیغ و عکس سال شده است

0 دایره 0

  

 یک سال گذشت و سال ما بی کانون رنگی نداشت ؛ این سال بسی مهم بود و البته زیبا {بنابر دلایلی ...} ؛  فکر می کنم اگه سال دیگه به کانون می امدم خیلی ها رو نمی تونستم ببینم و این خود افتخاریست زیاد  که  ما از دست ندادیم درسته که زیادهم واسه من خروجی داشت {نداشت به توقعاتی که در ذهن من بود } گرچه در نهایت صداقت بچه هایی رو دیدم که بدون توقع  این راه را زیبا و خاطره انگیز می ساختند و البته مورد  مهم  هم همینجاست از ابتدا تا به الان یک چیز  از زبان بچه ها میشنیدم و  الان هم در ‌ذهن خودم می شنوم که دوستانی شاید همچنین چیزی را بخواهند ولی الان  که اومدم تو بلاگ اسکای یه پست بزارم  رفتم تو فکر بعد یادم رفت چی می خواستم بنویسم گفتم حالا که این همه راه  اومدیم یه پیشنهاد بدیم و خلاصه بگم برم بقیه ی فکرمو بکنم وقت شما هم نگیرم این که امسال یه کلیپ قرار نیست ساخته بشه اصولا فیلم سازی در کانون امریست گرانبها ولیکن ساخت کلیپ هم زیبایی دارد که چشم ما بر این افتخار کانون که ریش سفیدان بدان اگاهند خشکید کلیپ ها ی کانون تماما یاداور روزهای زیباست که شاید در حافظه ی ما در گذر زمان گم شود روال گذشته یه کلیپ معارفه و خداحافظی و یا تجلیل از اعضای پر کار بی توقع  بود بوده و امسال هم که زمان دارد می گزرد