جلسه نقد فیلم علفزار
جلسه آنلاین با محروریت فیلم علفزار به کارگردانی " کاظم دانشی " در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۴ با حضور اعضای کانون فیلم و...
معرفی کتاب - سینما چیست اثر آندره بازن
آندره بازن در سینما چیست؟ بیشتر به سینمای کلاسیک می پردازد و استاندارد طلایی در زمینه نقد فیلم محسوب می شود. اگرچه بازن...
یادمون نره که این پروژه یکی از دو پروژه ای بود که خانم حق طلب مدیریتش رو انجام دادن. از نقاط ضعف مدیریتشون که بگذریم، باس به این نکته توجه کنیم که هر دو پروژه ی ایشون، منحصر به فرد بود. یکی کتاب صوتی و یکی هم جشنواره ی مستند اونم با اون شکل و صورت و کیفیت عجیب. این پروژه های غلیظ خیلی وقته که خبری نیست. البت قطعاً نباس با وضعیت نه چندان مطلوب کانون در این ایام، توقع چنین کارهای بکری رو داشته باشیم. باس اول به حفظ کانون فکر کنیم و بعدش به فکر کارهای بکر جدید شکورم
آقای شیردل رو تا دم در آسانسور خونه شون همراهی کردم و از همون خیابون جردن تا دم در خونه مون داشتم حرفای ایشون رو و ذهنم مرور می کردم...تا در خونه اصن متوجه مسافت و شلوغی و معطل شدن برای ماشین قم تو اون شب نشدم...همه ش فکر می کردم . . . حشر و نشرم با این مرد جز بهترین و پربارترین خاطرات زندگیمه
این روز واقعا روز خوبی بود اونقدر که اگه چندین سالم بگذره با دیدن عکساش روحم شاد میشه تازه کلاس ادبیاتم پیچوندیم واسش با همه بچه های کلاس ... واقعا روز خوبی بود
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اتفاقا تو جشنواره حقیقت یه جلسه نشست داشتن.
اتفاقن امروز بعدازظهر داشتم به همین فکر می کردم : یک سال پیش، همین موقع، اکران مستند ...
چه روز خوبی بود.
فوق العاده بود.
yadam bood ....
Ahhhh
یک پروژه ی تقریباً بی نظیر
شکور
یادش بخیر
به آقای حیدری:
پست رو به ادامه مطلب میفرستم.فضای زیادی گرفته.
یادمون نره که این پروژه یکی از دو پروژه ای بود که خانم حق طلب مدیریتش رو انجام دادن.
از نقاط ضعف مدیریتشون که بگذریم، باس به این نکته توجه کنیم که هر دو پروژه ی ایشون، منحصر به فرد بود. یکی کتاب صوتی و یکی هم جشنواره ی مستند اونم با اون شکل و صورت و کیفیت عجیب.
این پروژه های غلیظ خیلی وقته که خبری نیست.
البت قطعاً نباس با وضعیت نه چندان مطلوب کانون در این ایام، توقع چنین کارهای بکری رو داشته باشیم.
باس اول به حفظ کانون فکر کنیم و بعدش به فکر کارهای بکر جدید
شکورم
آقای شیردل رو تا دم در آسانسور خونه شون همراهی کردم و از همون خیابون جردن تا دم در خونه مون داشتم حرفای ایشون رو و ذهنم مرور می کردم...تا در خونه اصن متوجه مسافت و شلوغی و معطل شدن برای ماشین قم تو اون شب نشدم...همه ش فکر می کردم . . .
حشر و نشرم با این مرد جز بهترین و پربارترین خاطرات زندگیمه
یعنی عالی
کجایی میت لاغر؟
شکورم
به نوه آقاستار
هسسیم!سرده درو بسسیم!
(ب نقل از کافه بهشت)
یادش بخیر
این روز واقعا روز خوبی بود اونقدر که اگه چندین سالم بگذره با دیدن عکساش روحم شاد میشه تازه کلاس ادبیاتم پیچوندیم واسش با همه بچه های کلاس ... واقعا روز خوبی بود