ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
به نام خدا
وارد ابوریحان شدم و دیدم کسی نیست جز خودم! با چند نفر از دوستان ناآشنا شروع کردیم به جمع کردن مجله ها.
موقع خروج از تالار یه خانومی با یه چادر سرمه ای رنگی که پاره شده بود اومد جلو و گفت:
« کانون فیلم کجاست؟؟ مردم از بس دنبالش گشتم! »
دستش رو گرفتم و آوردمش اتاق کانون و شروع کردم به توضیح در مورد کانون و فعالیت هاش، در عین حال ایشون رو ترغیب کردم به کمک کردن برای جمع و جور کردن اتاق و انصافن کلی هم کمک کرد.
ایشون به فیلمنامه نویسی علاقه دارن و در طراحی پوستر هم دستی بر آتش دارند
ادامه مطلب ...