کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

موکول اکران اینک بهشت به یکشنبه!

سلام... 

همونطور که تو پست قبلیم گفته بودم که امروز میرم دنبال کارای اکی تالار و امورفرهنگی و کاری دیگه... و رفتم ولی مسئول تالار به علت اینکه فردا تا ساعت 12 درتالار همایش هست با دادن تالار به ما ساعت 1-3 مخالفت کردند!  

در نتیجه من با دبیر انجمن علمی گره عربی صحبت کردم و قرار بر این شد که در صورت موافقت اساتید گروه عربی، اکران فیلم اینک بهشت به یک شنبه هفته آینده ساعت 1-3 موکول گردد. دبیر انجمن هم قرار شد با امور فرهنگی هماهنگ کنند و تالارو برای یک شنبه ساعت 1-3 رزرو کنند. و گفتن که چندتا از بچه های گروه عربی رو هم برای همکاری و کمک روز اکران میفرستن. (چه عالی!!!) 

راستی! تا شنبه هنوز وقت دارید که رو پست قبلیم نظر بذارید ممنون میشم!  

باتشکر 

پریماه مرادپور

اکران دوباره اینک بهشت!!!

سلام...

این پروژه یک همکاری بین انجمن علمی گروه عربی و کانون فیلم است.

امروز طی هماهنگی هایی که با انجمن علمی گروه عربی انجام شد، دبیر انجمن از کانون


و اما...

من "پریماه مرادپور" می خواهم با موافقت شما مدیریت اجرایی این پروژه را قبول کنم! و چون این کار باید بسیار سریع و فوری انجام شود و 1 روز بیشتر وقت نداریم از شما میخواهم حتی الامکان تا 24 ساعت آینده نظر موافق یا مخالف خود را اعلام کنید!!! ممنون...


و اما گزارش فعالیت های امروز در رابطه با این پروژه:

امروز من و ندا علی پور و خانم جهانی پور پا به پای هم به دانشکده ادبیات رفتیم با دبیر انجمن گروه عربی صحبت کردیم و قرار بر این شد که ما 100 بلیت به آنها بدهیم (به همراه مهر و امضاء دبیر انجمن) با 40 بلیت و 20 پوستر که خودمان باید با همکاری بچه ها (انشاا...) در دانشکده ادبیات پخش کنیم.


من فردا انشاا... دنبال کارای اکی تالار میرم که به احتمال 90 % اکی هست و اگرخدایی نکرده نشد و زبونم لال کنسل شد ایشالا برای اوایل هفته آینده (شنبه-1شنبه) اینکار را اجرا می کنیم و این پروژه رو به پایان می رسونیم.

ومهم تر از همه اینکه فردا هر کس در کانون هست خواهشمندم که به من کمک کنه و چون خانم جهانی پور نمی تونن بیان و من خیلی دست تنهام و چون برای اولین بار مدیر اجرایی پروژه ای شدم و هیچ تجربه ای ندارم به کمک شماها نیازمندم!!! برای پخش 40 بلیت و 10-20 تا پوستر در دانشکده ادبیات و کارای دیگه... خلاصه دست تنهام نذارین!!!! هر کی آماده کمک هست یا علی...

با تشکر

پریماه مرادپور

ته برگ های باقی مانده از بلیط جشنواره

دوستان فردا جلسه داریم و اینبار یک پوسترینگ حسابی که گویا هم پوسترهای فراخوان و هم کلاس فیلم نامه هست..هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم


توجه!



ته برگ های بیلط های جشنواره هم فراموش نشود...

ممنون

الهام محمدنژاد

فیلم های دانلود شده

فیلم های نامزد گلدن گلوب و اسکار 2012:


The Help

Moneyball

Bridesmaids

ادامه مطلب ...

کلاس فیلم نامه نویسی...پوسترینگ...خبر خوب

سلام


بچه ها فردا بازهم پوسترینگ داریم.. وعده ی ما ساعت 12 کانون فیلم و عکس


خبر خوب


همین الان با آقای شکوری که از جشنواره برمیگشتن صحبت میکردم

گویا توی قسمت فیلم تجربی اگه اشتباه نکنم "ضامن دار" و " من و تو و کلی احمق دیگه" هر2  کاندید و یه جورایی رقیب هم شدن که در نهایت " من و تو.." گوی سبقت رو ربوده و برنده شده


تبریک..............



الهام محمدنژاد 

 

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

شکورم: 

همونطور که خانم محمد نزاد فرمودن، پانزدهمین جشنواره ی استانی قم برگزار شد 

من در بخش الف، دو فیلم داده بودم که «ضامن دار» در بخش داستانی و «من و تو و کلی احمق دیگه» در بخش تجربی مورد قضاوت قرار گرفتن 

در نهایت 

ضامن دار کاندید بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم داستانی بخش الف شد 

و من و تو و کلی احمق دیگه، برنده ی بهترین فیلم تجربی بخش الف جشنواره شد 

 بیش از جایزه ی من و تو و کلی احمق دیگه، از نامزد شدن ضامن دار تو دو تا از مهمترین بخش های جشنواره خوشحالم 

فیلم های به شدت غولی رقیب ضامن دار بودن 

به شدت غول و بزرگ 

و من این جشنواره رو خیلی جشنواره ی مهم و باکلاسی دیدم... 

 

جالب اینجاست که فیلم emit ساخته ی آقای مصلحی که نزدیک به یه سال پیش با بچه های کانون تو کانون دیدیم هم تو جشنواره بود که جایزه ی دوم کارگردانی بخش ب (فیلم اولی ها) رو به دست آورد 

مراجعه کنید به پست e m i t 

فربد و یک‌عمر قصه

 

سلام. 

 

اسمِ من فربده و 23 سال دارم؛ کِیفی‌تر بگم: اگه سال رو ساعت در نظر بگیرین که "دنیا -تقریبَن -دو روزه" هم معنی بگیره، او‌ن‌وقت می‌شه گفت که الان دیگه آخرایِ روزِ اولمه. 

 

اسمِ من فربده و یه زمانی و به یه مدتِ محدودی عضوِ این کانون بودم؛ تجربه‌یِ خوبی بود و یادگیری‌هایی رو حاصل شد و روابطی رو و قصه‌هایی رو، و مهم‌ترَن، رشدی رو. 

 

یه زمانی اینجا می‌نوشتم چیزهایی؛ این‌کار رو دوست می‌داشتم. 

 

رد که می‌شدم جذابیتِ صداهایی که از جایی می‌اومد که قبلَن دقایقی بلکه ساعاتی از زندگی‌م رو درِش جا گذاشتم، باعث شد که واردِش بشم و یه سر به اینجا بزنم: 

 

ذوق کنم، یاد کنم، یاد کنم و ذوق! 

 

یاد که تا اینجا که گفتم دیگه معلومِ همه‌ست که برایِ چی؛ اما ذوق برایِ اینکه، چقدر برایِ منی که مدت‌هاست که دیگه چشمَم به این محفِل "عادت" نداره، اینجا "باشکوه‌تر" شده...احساس می‌کنم روحِ واحدی اجزایِ غیرِانسانی و مهم‌تر انسانیِ دیگه-نمی‌شه-نگفت-پرتعدادِ این جامعه‌گون رو، بهم پیوند داده...پیوندی نه لزومن بروکراتیک و هنجار-محور، که پیوندی وَرایی از جنسِ زیبایی مثلِ آنچه که هست در مثلَن یک "خانواده"... 

 

این‌ها رو چشمایِ الانِ من تشخیص داده، که همانا عُلَمای ذوق-شناسی عاملِ اصلیِ ذوقِ الانِ من می‌شناسنِش. 

 

پس تا این‌جا یکی از انگیزه‌هایِ این که این جسارت رو به خودم دادم و این پست رو نوشتم معلوم شد. (راهنمایی: توجه کنید به این گزاره که "فربد ذوق ‌کرد" و رابطه‌ای بینِ فورانِ احساسات و نوشتن بیابید.)

 

پرده اگه بردارم از انگیزه‌یِ دوم، این معنا رو باید فاش کنم که، یه احساسی در من هست که می‌گه: فربد اگه می‌تونی و امکانش هست که از طریقِ ژانگولِر-بازیهایی از این دست، در این "خانواده" عُضوانه‌گی کنی، نامردی اگه نکنی؛ یا حالا ملایم‌تر. پس: 

 

می‌خوام خیلی رسمی و بدین-وسیله‌آنه و در همین پست، از همه‌یِ اعضایِ این خانواده (که "از اطفالِ عزیز حتمن در فرصتی مناسب‌تر پذیرایی می‌کنیم" (پرانتزِ بیرونی‌تر به عنوانِ نمونه‌‌یِ ناموفقی از یک فرآیندِ نمک‌ریزی) ) بگم و درخواست کنم که: 

 

من میخوام هر- از-چند گاهی اینجا چیزهایی بنویسم؛ نه انقدر مربوط که مانندِ عضوی-در-جریان و "فعال" به نظر بیام، نه انقدر بیربط که بیگانه؛ 

پسرِ با ادبی هم هستم و میشه گفت سپیدرو 

مدعیِ اخلاقمداری و احترامگذاشتن-به-اشخاص-و-حقوقشان و میانه-روی و لیبرالیست بودن و از این ویژگیهایِ قلمبه 

و اینها یعنی نوشتههام هم متاثرن از این چیزهایِ "ناب" (حتمن به من بگین بعدن که ناب یعنی چی) 

و تازه یه زمانی هم آقایِ شکوری به من میگفت "گیسقشنگ" (این یکی رو گفتم که برایِ گرفتنِ پذیرش، کودکِ درونتون رو هم تحریک کرده باشم)  

خلاصه که: 

 

آیا میپذیرید مرا و اجابت میکنید درخواستم را؟ آیا؟

(راستی من دبیرِ کانونِ موسیقیِ دانشگاهتون هم هستم؛ گفتم اینم بگم که شاید به نظر بیاد آدمِ مهمیام و شانسی بیاریم و تاثیرِ مثبتی بذاره رو تصمیمِتون) 

 

(( به عنوانِ تلاشِ آخر، آدرسِ وبلاگِ شخصیم رو هم آخرِ این پست میذارم که معلوم بشه که بیست و سه سالمه و سپیدروئَم؛ و اینهمه صداقتم تحسینبرانگیز به نظر بیاد و... ))

 

ترکِدعوی میکنم که اصلن انتظار ندارم که این پستی که نوشتم، سرنوشتِ بقا داشته باشه: می‌دونم - به‌خوبی - که ممکنه موافقتِ جمعی یا حتی ایدئولوژیکی یا اساس‌محورِ ضربتی به عمل بیاد که حذف بشه (و حتی توبیخ بشم که چرا بعدِ این‌همه‌مدت بی‌اجازه اینجا چیزی نوشتم.) 

واقعیت اینه که نمی‌دونستم(/نمی‌دونم) که این‌کارم درسته یا نه؛ حتی احتمالِ سنگین-تر-از-کفه‌یِ-دیگر می‌دادم که غلط باشه؛ اما ازون‌جایی که مدتِ قابلِ‌توجهی‌یه که آدمِ سَره‌گرایی نیستم - البته با پذیرشِ هرگونه عواقبِ موجَب از نقضِ به-هر-شکلِ حقِ شخصِ حقیقی‌یاحقوقیِ احتمالی - 

 

تن دادم. 

 

 

فربد هستم 

 

http://farbodsfairytale.blogfa.com 

 

پ.ن: متوجه شدم که دوستِ عزیزی برای پست‌هایی که من قبلن‌ها اینجا نوشته بودم، نظراتی گذاشته بودند، که تا مدت‌ها به نظرم نرسید. الآن رسیده؛ تشکر می‌کنم از ایشون و اعلامِ آمادگی می‌کنم که در موردِ هر نظری که دادن که به نظر می‌یاد نظرِپاسخی نیاز داشته باشه؛ نظر به این‌که الان وقتشو دارم، می‌تونم نظر بدم در موردِ نظرشون. (اندر کاربردِ واژه‌یِ زیبایِ "نظر") 

اعلام فعالیت

دیروز تنها 20 تا پوستر تونستیم چاپ کنیم بدلیل خراب بودن دستگاه معماری و هزینه ی بالای تکثیر علوم زمین؛ تا شنبه که قول دادن دستگاه معماری تعمیر بشه و یک سری دیگه پوسترینگ داشته باشیم.


قضیه فعالیت برای پروژه های شخصی و معیاری یرای حق رای  دیروز مطرح شد که اقای شکوری گفتن باید روش فکر بشه... آقای شکوری چند وقت پیش در مورد این قضیه دکترینی ام نوشته بودن و  3 معیار رو برای تصویب این نوع پروژه ها تنظیم کردن؛ اما صحبتی در مورد معیاری برای حق رای و لزوم همکاری اعضا نشده؛ در هر صورت من فعالیت دوستانی که دیروز رفاقت یه خرج دادن و کمک کردن رو مینویسم 


آقای آروین پارسا

آقای رامین همت زاده

آقای شالیکار و دوستشون که متاسفانه اسمشون رو نمیدونم

خانم جهانی که همراه من امور فرهنگی ام اومدن

خانم زهرا شاهتوری

و در تصحیح پوسترها خانم نفیسه ایرانی


الهام محمدنژاد

کلاس فیلمنامه نویسی...پروژه ی شخصی...دوستان با مرام اهل پوسترینگ

سلام


توی جلسه ی رسمی آخر اقای زین العابدینی کلاس مجدد فیلم نامه با استاد مهکام رو مطرح کردن؛ به عنوان یک پروژه ی شخصی با همراهی من برای برگزاری کلاس

اکثر هماهنگیارو انجام دادن خودشون و من فقط با جناب مهکام صحبت کردم؛ کلاس  روزهای شنبه ساعت 5 تا 7 برگزار میشه( تا الان که این تایم قطعی هست)

جا داره از همین جا از آقای زین العابدینی بخاطر هماهنگیهای و پیگیری های بی سابقشون حتی از راه دور که در سفر هستن کمال تشکر را داشته باشم :)


اقای تقوی هم زحمت کشیدن و با وجود 3روز مانده به کنکور پوستر سابق رو با اطلاعات جدید روبرا کردن..ممنونیم

خلاصه فردا میرم که پوسترهارو چاپ کنم... باشد که از لطف شما دوستان کانونی بی بهره نمانیم و در امر پوسترینگ بنده رو یاری فرمایید لازم به ذکره که چون یک پروژه ی شخصیه همکاری بچه هارتنها ارزش معنوی و رفاقتی خواهد داشت و در بدست آوردن رای تاثیری نداره و اصلا میتونین  انچام ندین :)


ممنون الهام محمدنژاد

اولین جلسه ی ترم جدید

دبیر الان به من تلفن کرد و ...

ادامه مطلب ...

آمار انتخاب بهترین فیلم‌های مردمی تا بیست و یکم بهمن

مسابقه سینمای ایران


۱-برف روی کاج‌ها با ۲.۸۸
۲- بوسیدن روی ماه با ۲.۵۲
۳- نارنجی پوش با ۲.۰۸
۴- پل چوبی با ۱.۷۹
۵- گشت ارشاد با ۱.۷۸
۶- بی‌خود و بی‌جهت با ۱.۵۷
۷- خوابم می‌آد با ۱.۵۴
۸- پذیرایی ساده با ۱.۴۷
۹- ضدگلوله با ۱.۳۱

۱۰- پله آخر با۱.۱۱

یه انتقاد گنده از کوچکترین عضو کانون

آقایون و خانومای کانونی. من به عنوان یه عضو به خیلی از بروبچز کانون منتقدم:
اونایی که نمیان تو وبلاگ؛ که خوب الان این پست رو هم نمی بینن؛ و باید حضوری توی جلسه بهشون انتقاد کرد.
اما بعضی از اعضا همون طور که بارها این استدلال رو اوردن که ما میایم وبلاگ ولی پست ها پست هایی نیست که  نیاز به نظر داشته باشه یا بشه توش نظر گذاشت؛ می خوام بگم دوستان به دو صفحه اخیر وبلاگ نگاه کنید ، شده مثله وبلاگ  بچه های ورودی 90 دانشگاه که 5 نفر خودشون پست میذارن و خودشون نظر می دن و این جالب نیست چون وبلاگ قراره در کنار اذهان اعضا یکی از منابع تاریخی کانون باشه و جدا از اون وبلاگ ما می تونه در جذب اعضا بسیار کمک کنه و وبلاگ فقط در حالت پویایی می تونه این جذب رو انجام بده.
تو رای گیری برا مدیر مالی نگاه کنید کلآ 10 نفر رای دادن!!!اصلا وبلاگ هیچی یعنی ایفقدر برا کانونیت کانون ارزش قائل نیستید  که وقتی میاید می بینید رای گیریه به یه گزینه رای بدید؟؟؟ (البته این شامل اونایی که می گن به اینترنت دسترسی ندارن هم می شه چون حداقلش تو دانشگاه که دسترسی دارن نمی تونن لا اقل برا 3 دیقه ازوقتشون بزنن واسه رای دادن به این موضوع مهم؟؟؟)
یا به رای گیری برای خلق مسئول اساسنامه. خوب اگر مخالفید اعلام کنید با دلیل ولی اگه موافقید خوب، بیاید بگید. اصلا تو رای گیری ها حتی اگه نظرتون ممتنعه بیاید بگید. هر چند به نظر خودم منطقی نیست،ممتنع بودن تو این موارد.ولی باز از نظر ندادن بهتره.

یا در مورد پوسترینگ ها که چرا جز عده ی معدود و مشترکی همکاری نمیشه...

و این که: کجاست آن پنجاه نفر اعضای کانون فیلم در ابتدای سال؟ کجاست آن همه همکاری در اکران یه حبه قند؟ کجاست آن 42 نظر به پست رستگاری شائوشنگ( پست خداحافظی شکوری)؟ این مورد آخر منو به این فکر میندازه که حدس بعضی دوستان درست بود در مورد جوگیر بودن بچه ها تو نظر دادن به اون پست.


جواد شالیکار کوچولو

                                              

اینم یه عکس ردیف

  استاد بنینی در  کنار فیلمساز بزرگ   مجیدی    {{{{{دلیاری}}}}}

لغو کلاس عکاسی یکشنبه...




این هفته کلاس عکاسی یکشنبه

برگزار نمی شود




فرامرزی

حذف بخش بین الملل ۲th

در حالی که اولین دوره جشنواره فیلم فجر به عنوان فستیوال بین المللی برگزار شده و انبوهی فیلم خارجی در بخش های مختلف به نمایش درآمده بود در سال دوم صفت بین المللی از جشنواره حذف شد.در عوض آمار فیلم های ایرانی حاضر در جشنواره فیلم رشد قابل توجهی پیدا

کرد

با تغییراتی که در راس هرم مدیریت سینما ایجاد شده جشنواره هم تغییراتی به خود می بیند.جالب اینکه جز رضا میر لوحی هیچ کدام از فیلم سازان حاضر در بخش مسابقه سینمای ایران دوره اول در این سال فیلمی در جشنواره ندارند . 

در حالی که علیرضا داوود نژاد  رضا میر لوحی و  مسعود اسداللهی به عنوان فیلم سازانی با سابقه فعالیت در سینمای قبل از انقلاب در جشنواره حضور دارند  شاهد اعلام موجودیت فیلم سازان برآمده از انقلاب نیز هستیم. 

نسلی که با طیف های متفافت که در یک سویش محسن مخملباف و حسن کار بخش با فیلم هایی چون (توبه نصوح)و (دو چشم بی سو)   و   (دیار عاشقان) ایستاده بودند و در سوی دیگرش کارگردانانی چون محمد علی سجادی و محمد رضا اعلامی که با (باز جویی یک جنایت) و (نقطه ضعف) نوید استعداد های تازه ای را میدادند . 

همچنین خسرو سینایی که سابقه ای طولانی  در ساخت آثار مستند و کوتاه داشت در این سال با (هیولای درون) در بخش رقابتی حاضر بود . 

هیات داوران جشنواره ی دوم بر خلاف سال قبل برگزیدگانش را معرفی کرد هرچند در نهایت هیچ اثری را شایسته ی دریافت بهترین فیلم ندانست.همچنان به هیچ بازیگر زنی جایزه داده نشد 

 

 برگزیدگان: 

  

جایزه ی ویژه ی هیات داوران: دیار عاشقان(حسن کار بخش) 

 بهترین کارگردان: خسرو سینایی(هیولای درون) 

بهترین فیلمنامه: ابراهیم مکی و علیرضا داوود نژاد(جایزه) 

بهترین بازیگر نقش اول مرد: حسین پرورش(نقطه ضعف) 

بهترین بازیگر نقش دوم مرد: پرویز پرستویی (دیار عاشقان) 

بهترین فیلم برداری: اسماعیل امامی (هیولای درون) 

بهترین تدوین: حسین زند باف (مرگ سفید) 

بهترین موسیقی متن: عباس دبیر دانش (چشم تنگ دنیادار) 

 

                                                                                         مرسی-مجید

خط قرمز ۱th

اولین دوره جشنواره فیلم فجر در حالی برگزار شد که هنوز سینمای ایران در موقعیتی کاملا بلا تکلیف به سر میبرد.این بلاتکلیفی هم درمیان فیلم سازان مشاهده میشد که نمیدانستند در شرایط تازه دقیقا چگونه باید فیلم ساخت و هم اینکه مدیران فرهنگی به خاطر تغییر و تحولات گسترده امکان سیاست گذاری بلند مدت نمی یافتند . 

با این همه اولین دوره جشنواره فجر در بخشهای متنوع و متعدد در دهه فجر ۱۳۶۱ برگزار شد.در اولین دوره جشنواره تقریبا تمام فیلم های قابل نمایش  که از ابتدای پیروزی انقلاب ساخته شده بود دربخش مرور به نمایش در آمد. دربخش مسابقه ی سبنمای ایران اما تنها ۵ فیلم حضور داشتند . 

فیلم هایی که به لحاظ کیفیت هنوز هم مثال زدنی اند   خط قرمز (مسعود کیمیایی) مرگ یزد گرد (بهرام بیضایی) حاجی واشنگتن(علی حاتمی) اشباح (رضا میر لوحی) و سفید(فریبرز صالح نیا) فیلم های بخش مسابقه ی اول بودند . هر چند هیات داوران جز در مورد سفید مضمون بقیه ی فیلم های بخش های مسابقه را نپسندیدند .به طوری که در این سال در بخش مسابقه ی سینمای ایران با وجود انجام داوری در نهایت به هیچ فیلمی جایزه داده نشد . 

از میان این فیلم ها تنها سفید و اشباح به نمایش عمومی در آمدند . خط قرمز و مرگ یزدگرد به عنوان اولین ساخته های دو فیلمساز شاخص جریان موج نو  در سالهای پس از انقلاب برای همیشه به محاق رفتند و حاجی واشنگتن حاتمی هم پس از ۱۵ سال به اکران عمومی در آمد. 

مجموعه ی این اتفاقات را باید حاصل مشخص نبودن ضوابط فیلمسازی دانست .هنوز خبری از معماران سینمای نوین ایران نبود و  مدیران فرهنگی وقت در غیاب قوانین مدون  حاصل کار کارگردانان بزرگ سینمای ایران را نپسندیدند.     این اولین مجموعه از گزارش های  سی دوره ی جشنواره بود                                                                     مرسی-مجید

چیزی فراتر از یک تاسف {خانه ی متروک سینما}

در کل هیچ سوژه ای در حد یک پست وجود نداره ولی بنابر اتفاقات غیر محترقه و با دود فراوان  ؛من فردا شاید نتونم پست بزارم گفتم الان سخنانم گویم و دیگر همین   ؛اینکه دوتا فیلم دیدم  این اخری که یک  فیلمک {حیف اسم فیلم }مزخرف لعنتی و دیگر هیچ {اگه هرکی می خواد یک ساعت ونیم خودشو عذاب بده گزینه ای بهتر از جهنم دیدن فیلم بغض هست } البته اقای حسینی مهر هم بودن وگفتن که بنویسم  مزخرف بود                     اما فیلم اولی که دیدم!!!!!!!!!!!!         گشت ارشاد یک فیلم بی دقت و بی سلیقه که این معلول کا رشکنی های کارگردان و سناریستش هس در کل به درد اکران نمی خوره  ولی  اگه  هر کی می خواد یه فیلمی ببینه که ازش  لذت ببره اکیدا  توصیه میشه این فیلم به واقع  یک شاهکار بالقوه  هست که به فعلیت  لازم  نرسیده در کل درست  اینه که  ازش تعریف کنم چون من دلیاری هستم من دید اجتماعی رو ترجیح میدم به این ادا و اطفار های روشنفکرانه ی پوچ !!!!! من عاشق اون میمم و اون  مادرم و اون علی کو چولو و بچه های از جنس اسمان که در واقعیت کودکی واسشون اشکه و اشک  ......    دباره ی فیلم از نکات بسیار فاخری درس شده بود ولی شاید اگه بیشتر رو ساختار نمایشیش کار میشد عالی میشد من سعید سهیلی رو برای شب برهنه ستایش می کنم و دوس  دارم اونم با بازی کسی که من دوسش دارم  شادمهر بزرگه هنر ایران به نظر من سینمایی که واسه ی تمایلات حیوانی  ادمای بنز نشین ساخته بشه مفت نمی ارزه حتی اگه کارگردانش هزارتا اسکار  داشته باشه حتی اگه میلیاردی باشه مردم عاشق چاپلینهاش میشن  سهیلی تو فیلماش اولا از حرف کسایی گفته که از جنس مردم طبقه ی  اسیب پذیرند و کارگردان مسئلشه که از اونا بگه دوما نه به شعور کسی توهین میکنه ولی انتقاد میکنه نه واسه اجنبی مملکتشو می فروشه تا روشنفکر نمایی کنه نه باج میده به کسی فقط خودشو میبینه نه از مردم سواستفاده میکنه  {سینما بوف کوره محضه همینو بس} گنده تر از دهنشم شعار نمیده از وقتی که جلو سینما ازادی دیدم چه معصومانه واستاده  هنوز یادشم  یاد اون تیکه ای که توشب برهنه اون بازیگره {که بد بازی کرد}میگفت من بچه ی یه خائنم با اون مادر میخوای چی بشم یا تیپ عالیه میر طاهر مظلومی مردی که  با سبیلای نیچه پی اینو اون بود شاید خیلی فیلما تکنیک میلیون دلاری داشته باشن ولی مردم کساییو میخوان که ضعفه شونو جبران کنن اونا نمی تونن دردشونو  داد بزن ضعفشون اینه  که می خوان یکی باشه تا چیزی  رو  بگه که حرف کساییو بزنه که نمتونن حرف بزنن ولی با همین حال میکنن سینمایی خوبه که رفتگر محله توش گریه  کنه  نه این که دوتا بورژوا توش تصمیم  بگیرن پاچه ی کدوم حیوونیرو  گاز  بزنن  هنر  هیچی غیز از  این نیست  در ضمن حتما نقدای استاد فراستیرو تو این شبا  از دس  ندید وقتی که دیدم  چقدر خوب از این فیلم صحبت  کرد  واقعا حال کردم همونطوری که به جدایی پرید دمششششششششششششششششش  گرمممممممممممممممممممممم {تا وقتی که بت ها در میان  مردم  باشن به جای دیدن حقیقت / ادمها بزرگ  میشن }جمله از مرتضی اوینی با تغییر و حفظ مفهوم

پذیرایی ساده

فیلم شروع خوبی داشت و با  ایده ی جالبی از ابتدا مخاطب رو برای دنبال کردن داستان جذب می کرد اما  بتدریج

بعضی اتفاقات و دیالوگ ها سوال برانگیز و مبهم می شد و دنبال دلیل می گشتم برای توجیه این موقعیت ها که گاه گداری به جوابی هم نمی رسیدم و به این فکر می کردم که این مدل و سبک آثار مانی حقیقی هست و شاید اصلا نباید دنبال جوابی باشم  که توی کنعان هم به این شکل عمل کرده بود؛ فیلم نامه پرداخت خوبی نداشت و  یک سری مفاهیم رو خیلی شعاری مطرح کرده بود. یکی دو سکانس فیلم خوب بود و جای حرف داشت

پایان فیلم هم همچنان با باقی گذاشتن تا اندازه ای  سوال ها و نکات مبهم مخاطب رو قانع نمی کنه.


بازی ترانه علیدوستی رو دوست داشتم که با سایر کارهاش متفاوت بود

مانی حقیقی ام بنظرم خودش بود و بازی معمولی داشت

در کل نمیتونم بگم فیلم بد یا عالی بوده... اما نمی دونم چرا دوست دارم بگم "پذیرایی ساده" در مقایسه با خوده مانی حقیقی خوب بود.

در حال حاضر این نکته ها به ذهنم رسید و چقدر خوب که سایر بچه ها ام که فیلم رو دیدن نظراتشون رو بنویسن

شدیدا علاقه مندم که توی یه جلسه ی نقد با حضور مانی حقیقی یا حداقل یک منتقد درست و حسابی حضور داشته باشم؛ گرچه  مانی حقیقی زیاد در مورد فیلم هاش صحبت نمی کنه...

جالبه که قسمت هایی از نظر ابراهیم گلستان، پدر بزرگ مانی حقیقی، در مورد "جدایی" رو هم بخونید که در کل کمک می کنه به قضاوت در مورد فیلم ها و نقد آثار حتی همین فیلم "پذیرایی ساده"

نکته‏‌ی برجسته خود فیلم است، خود ساخته شدن فیلم است. تمام تعریف‏هایی که از یک فیلم می‏کنند که مثلاً عکاسی‏ این فیلم خوب بود، یا موسیقی متن این فیلم خیلی خوب بود، یا دوربین را این‏جا گذاشته بودند یا آن‏جا گذاشته بودند، یا مونتاژ فیلم این‏جور و یا آن‏جور بود، این‏ها ممکن است برای تمام مردم دنیا مطرح باشد، ولی هیچکدام از آن‏ها برای من مطرح نیستند.
آن‏چه برای من مطرح است، مجموع همه‏ی این حرف‏ها است و این فیلم در مجموع این حرف‏ها، درجه اول بوده است. این فیلم فوق‏العاده است؛ تمام شد!

سلیقه‏ی خود من این است که مقداری خود به خودی و  جادرجائی باید در نوشته، فیلم و شعر باشد. این فیلم جادرجایی هم داشت ....

جادرجایی: یعنی دارید کاری می‏کنید، مثلاً شعر یا مقاله‏‌ای می‏نویسید، یکباره چیزی به ذهن‏تان می‏رسد، بدون این‏که قبلاً روی آن فکر کرده باشید. ذهنتان آماده است، ولیکن جزو نقشه‏ی کارتان نگذاشته بودید؛ یک‏مرتبه از ذهنتان می‏پرد بیرون. باید در همه‏ی کارهای هنری، چنین حالتی وجود داشته باشد. تمام تمرین‏ها برای ایجاد کردن، برای لغت‏شناختن، برای عکس شناختن، باید قبلاً توی ذهن باشد، وقتی می‏نشیند سر کار، آزاد بگذارد که هرچه به ذهن‏اش می‏رسد، از آن صافی رد بشود و بیاید توی کار
فیلم فرهادی این‏طوری است. خیلی از فیلم‏‌ها این‏طور نیستند. در بعضی از فیلم‏ها، وسط کار، فکر می‏کنند که از فلان فیلم تقلید ‏کنند و یا می‏خواهند فلان چیز را هم بگویند. اما این فیلم بافته و منسجم بود. مطالب‏اش به هم بافته شده و حساب شده بود.

الهام محمدنژاد

فیلم های دانلود شده

آقای شکوری:

Duck Soup

Cast Away

آقای توپ شکن:

Carnage

Trespass


آرشیو هیچکاک و کوبریک هم کامل شده...

فیلم های مطرح در گلدن گلوب و اسکار هم همش لیست شده کیفیت خوبش که اومد دانلود می کنم.


نیلوفر مردیها

یه عاشقانه‌ی کشکی...!

من سارا حنانی‌ام.چند ساعت پیش، با پریسا جهانی‌پور از دیدن فیلم "یه عاشقانه‌ی ساده" یا به تعبیر خودمون:"یه عاشقانه‌ی کشکی" برگشتیم.تصمیم گرفتیم راجع‌بهش یه پست مشترک بنویسیم.

باید بگم در یک نگاه اجمالی، نظر من و پریسا اینه که این فیلم به درد اکران می‌خوره ولی فقط برای ایام باشکوه ولنتاین

برای آگاهی از شدت علاقه‌ی ما به این فیلم،می‌تونید به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب ...

فیلم بیداری -خواب بهداد

امروز این فیلمو در جشنواره دیدم  

فیلم متوسط رو به پایین و یا حتی ضعیفی بود    این فیلم به درد جشنواره نمیخورد ولی اگر اکران عمومی شود در بین فیلمهای روی پرده میتواند فیلم آبرومندی باشد 

  

بازی بازیگران در حد متوسط و بازی بهداد ضعیف بود    من به هیچ وجه توصیه نمیکنم که این فیلم را در دانشگاه اکران کنیم     مرسی از توجه شما-مجید

روزهای جلسات رسمی در ترم جدید

پیشنهاد میکنم برای ترم جدید روز جلسات در یک روز خاص در هفته ثابت بشه و از حالت یک هفته در میون در بیاد...

برای این کار راهکارم اینه که دوستان روزها و ساعت هایی که اصلا نمیتونن تو جلسه باشن رو اینجا اعلام کنن

از امروز تا ده روز دیگه تو نظرات این پست اعلام کنید

از اونجا که تجربه نشون داده پیدا کردن یه وقت مشترک خیلی مسئله ی سختی خواهد شد لطفا زمان هایی رو بگید که به هیچ وجه نمیتونید بیاید...

تکرار میکنم، به هیچ وجه...

 

الحاقیه: 

توجه! در ترم دوم فاصله زمانیه بین کلاس های قبل و بعد از ظهر 2 ساعت (12 الی 2) است. اینطوری میتونیم برای جلساتی که زمان بیشتری لازم داره بیشتر بمونیم.

محمد فرامرزی طویل

جلسات چایی نقد پهلو

شکوری یه پیشنهاد داشت که قرار بود تو یکی از جلسات اون رو به تصویب برسونه... پیشنهادش این بود که دبیر ملزم بشه به برقراری جلسات دو نفره با اعضا که دبیر بشینه و با اون شخص به تبادل نظر درمورد مسائل کلی و جزئی کانون بپردازه

اسم این جلسات هم میتونه به نظر من «جلسات چایی نقد پهلو» باشه

غرض از این صحبت ها اینه که در یک سیستم و جایی مث کانون با این حجم عظیم از اعضا یه هماهنگی و هم فکری خوبی پیش بیاد

اگه هر عضو بیاد بشینه و انتظارات خودش رو از کانون و دبیر و همچنین انتقادات و پیشنهاداتش رو بگه و در مقابل دبیر هم درمورد مسائل کلی قوانین و روال های موجود در کانون صحبت کنه اینطوری اون هماهنگی لازم پیش میاد و دبیر هم بیشتر با کم و کاستی های موجود آشنا میشه

بعدا این رو تو یه جلسه تصویب خواهیم کرد. اما من جلوتر از اینکه برام این یه تکلیف بشه چون این حرکت رو دوس دارم ازتون خواهش میکنم هر کسی یه زمانی رو مشخص کنه با من هماهنگ کنه تا بشینیم با هم چایی بخوریم و گپ بزنیم...

محمد فرامرزی

دیالوگ های ماندگار ۲ (ایرانی)

مرد اگه خیلی مرد باشه، خدا بهش پسر نمیده

(زن ناخدا خطاب به ناخدا، که پسر نداره)

(ناخدا خورشید، ناصر تقوایی)



- یه آب بزن به صورتت، تند نرو، فکرم نکن

- آب میزنم به صورتم، تندم نمیرم، فکرم که... نمیشه نکرد

(مرسدس، مسعود کیمیایی)




- دفعه ی آخر گفتم، دفعه ی آخره که میگم؛ دفه ی دیگه نفس نداری...

(اعتراض، مسعود کیمیایی)




- این روزا مردونگی خیلی کم شده، آخه همه شو تو قبضه کردی...

(قیصر، مسعود کیمیایی)




- مرد باید گریه کردن هم بلد باشه

- از کجا معلوم که ما بلد نیستیم؟!

(سرب، مسعود کیمیایی)




- یه نفس گرگ می ارزه به زندگی صدتا شغال...

(رئیس، مسعود کیمیایی)




- تا نفس آخرم، تا آخر نفسم، مدیون تو هستم

(جرم، مسعود کیمیایی)




- خونمون اینجایی بود که الان اتوبانه...دوتا اتاق بیشتر نداشت...کوچیک بود... ولی بود...

(سلطان، مسعود کیمیایی)




- اون اصلا می دونه تو پسرشی؟

- من که می دونم اون پدرمه...

(جدایی نادر از سیمین، اصغر فرهادی)




- به داداشت بگو ما انقده مرد هستیم که سهم نامردا رو هم بدیم...این چاقو رو هم بده بهش تو زندون باهاش خیار پوست بکنه...جا گذاشته بود تو پشت ما...

(دشنه، فریدون گله)






عمو عطار

(تایپ: بابا شکور)




بلیط های وزارت علوم...ضایع می شویم

دوستان اصلا دلتون رو به بلیط های وزارت علوم خوش نکنید و همون تعدادی که توی قرعه کشی گیرتون اومد رو دو دستی بچسبین که بهتر از اونا نصیبتون نخواهد شد.


امروز 6 دانه بلیط دادن دستمون؛ به این شرح:

بخش بین الملل، قربانی، محصول چین 2010

سینما ایران1، چک، کاظم راست گفتار

سینما ایران 1، راه بهشت، مهدی صباغ زاده


بلیط ها رو به دبیر تحویل دادم


الهام محمدنژاد

دوستان بلیط دار و بلیط ندار توجه...توجه

امروز بلیط ها قرعه کشی و تقسیم شدن


روزهای 12، 16 و 19 بهمن هم بلیط های وزارت علوم رو باید بگیریم که فردا اولین سری بلیط ها توزیع می شن.

بنا بر گفته های امور فرهنگی در مجموع این سه روز، 9 سری بلیط به دستمون میرسه(فردا تعداد دقیق سری ها مشخص میشه)؛ به محض مشخص شدن تعداد بلیط ها توی وبلاگ مینوسم که چه روزی برای تقسیم بلیط ها جمع بشیم؛ پس حتما حتما وبلاگ رو چک کنین.

نکته ی مهم مهم


باز هم تاکید میکنم

انتهای بلیط هاتون رو حتما نگه دارین و در اولین فرصت به من تحویل بدین، در غیر این صورت هزینه ی بلیط ها رو باید بپردازینا!!


 جشنواره به همگی خوش بگذره


الهام محمدنژاد