ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
کارگردان : John Wells
نویسنده : Tracy Letts
بازیگران : Meryl Streep, Dermot Mulroney, Julia Roberts
خلاصه داستان : مناسبت جمع شدن اعضای خانواده به دور هم، خودکشی پدر قدرتمند خانواده بورلی وستون (سم شپرد) است.سه دختر او برای مراسم خاکسپاری پدر به خانه می آیند. بزرگترین آنها باربارا (جولیا رابرتز) به همراه همسر دور و غریبه اش بیل (ایوان مک گرگور) و مشایعت دختر 14 ساله اش جین (ابیگیل برزلین) از راه می رسد. دختر دوم ایوی (جولیان نیکلسون) متوجه می شود رابطه ی عاشقانه ی مخفیانه اش با پسرعموی بزرگش لیتل چارلی (بندیکت کامبربچ) نزدیک به فاش شدن است و ...
منتقد:جیمز براردینلی- امتیاز 7.5 از 10 (3 از 4(
آن چیزی که فیلم «آگوست: اوزیج کانتی» را به اینجا رسانده، تنها هنر بازیگری نقش آفرینان آن است. این مسئله منطقی به نظر می رسد چون خط داستانی چیز زیادی عرضه نمی کند که بتوان آن را تازه یا به یادماندنی در نظر گرفت. فیلم مانند قرص هایی که مادر قدرتمند داستان وایولت وستون (مریل استریپ) بالا می اندازد غمگین کننده است اما نقش آفرینی ها از شدت ضربه کم می کنند. این فیلم نمونه ای از کار گروهی موفق است. تک تک اشخاص لحظه یا صحنه ی خاص و مهم خود را دارند اما هیچ کس به مدتی طولانی در مرکز صحنه باقی نمی ماند. داستان و درام فیلم آنقدر قوی و مستحکم است که زمینه ی فعالیت پر حاصلی در اختیار بازیگران قرار دهد اما تأثیر حسی به طرزی عجیب خنثی و نامحسوس است. «آگوست: اوزیج کانتی» را میتوان به راحتی فرصتی دانست برای گروهی شخصیت مشکل دار که دو ساعت را به فاش کردن اسرار و حمله به یکدیگر بپردازند.
تریسی لنس در تبدیل نمایشنامه ی خود به فیلمنامه کار شایسته ی تحسینی انجام داده است. بعضی چیزها در این میان از دست رفته اند اما خطوط اصلی داستان پابرجا هستند. در نتیجه ی نظرات منفی بعد از اکران آزمایشی، پایان بندی فیلم دستخوش تغییراتی شده است اما صحنه ی پایانی جدید غیرضروری به نظر می رسد. راستش وقتی داشتم این صحنه را تماشا می کردم فکر می کردم اصلاً چه دلیلی دارد که چنین صحنه ای در فیلم وجود داشته باشد. این فیلم دومین تجربه ی کارگردانی نویسنده و تهیه کننده ی پرکار، جان ولز است و او درک می کند که بهترین روش برای ساخت چنین فیلمی این است که کنار بایستد و بگذارد بازیگران کار خودشان را بکنند. لحنی که او در فیلم به آن رسیده میان کمدی نیشدار فرانسوی و تراژدی یونانی معلق است. لحن فرانسوی به خصوص در داستان های عشقی که در آنها خانواده ها دور هم جمع می شوند و آخر هفته های طولانی را به حمله به شخصیت همدیگر می گذرانند، به خوبی دیده می شود.
هنگام تماشای «آگوست: اوزیج کانتی»، به یاد فیلم «شباهت های خانوادگی/Un Air de Famille ساخته ی Cedric Kapisch محصول 1996» افتادم.
مناسبت جمع شدن اعضای خانواده به دور هم، خودکشی پدر قدرتمند خانواده بورلی وستون (سم شپرد) است. او یک شاعر الکلی است که از دست این زندگی که رسیدگی به همسر دچار سرطان شده اش وایولت، مانع مشروب نوشیدن های گاه و بیگاه اش می شود، خسته شده است. سه دختر او برای مراسم خاکسپاری پدر به خانه می آیند. بزرگترین آنها باربارا (جولیا رابرتز) به همراه همسر دور و غریبه اش بیل (ایوان مک گرگور) و مشایعت دختر 14 ساله اش جین (ابیگیل برزلین) از راه می رسد. دختر دوم ایوی (جولیان نیکلسون) متوجه می شود رابطه ی عاشقانه ی مخفیانه اش با پسرعموی بزرگش لیتل چارلی (بندیکت کامبربچ) نزدیک به فاش شدن است. دختر سوم کرن (جولیت لویس) نامزد زن باره اش (درموت مولرونی) را به همراه می آورد. علاوه بر اینها، خواهر وایولت، متی فی (مارگو مارتیندیل) و همسرش چارلی (کریس کوپر) نیز حاضرند. از هنگام میهمانی شام روز خاکسپاری، این آدم ها چندین روز را به دریدن یکدیگر می گذرانند و وایولت هم در این "جنگ" سیاست تخریب تمام سنگرهای بر جا مانده را در پیش می گیرد.
اگر آکادمی اسکار جایزه ای برای بهترین نقش آفرینی گروهی در نظر می گرفت، شکی نیست که «آگوست: اوزیج کانتی» لایق آن بود. به هر حال، با در نظر گرفتن اینکه چنین بخشی وجود ندارد، نمیتوان نامزدی هیچ یک از این بازیگران را مشخص و قطعی دانست (البته با وجود رقبای بسیار ضعیف احتمال نامزدی جولیا رابرتز برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن وجود دارد). این از آن فیلم ها نیست که به تصویر کشیدن های فردی قدرتمند تکیه گاه آن باشد. این فیلم روی ترکیب شدن بازیگرها با یکدیگر تا موقعی که بتوانند همه ی توجه ها را به خود جلب کنند حساب باز می کند. استریپ و رابرترز سهم بیشتری از زمان روی پرده در اختیار خود دارند (که تصمیم برای قرار دادن رابرترز در رده ی بازیگران مکمل را نامشخص می کند) اما از بسیاری جهات برخی از نقش آفرینی های ملایم و بی سر و صدا تر - سم شپرد در تنها صحنه ی خود، کریس کوپر، مارگو مارتیندیل - هستند که قوی تر از همه در ذهن می مانند.
«آگوست: اوزیج کانتی» یک لایه طنز تلخ و نیشدار دارد که اجازه نمی دهد بار ملودرام فیلم حدی افراطی پیدا کند. این جنبه باعث می شود فیلم فراتر از حد قابل تحمل تجربه های خودآزارانه پیش نرود، گرچه به هیچ وجه نمیتوان آن را تجربه ی فیلم دیدنی برای به دست آوردن حالی خوب به حساب آورد. اتفاقات بد هم برای آدم های خوب پیش می آیند و هم برای آدم های بد و درست زمانی که فکر می کنید وضع دیگر بدتر از این نمی شود، این اتفاق می افتد. با اینحال، فیلمنامه ی لتس، گزنده و عمیق است و «آگوست: اوزیج کانتی» در بیشتر مواقع جالب توجه و اهمیت به نظر می آید، گرچه میتوان آن را به شکل یک جلسه روانکاوی سینمایی در نظر گرفت.
منبع: سایت نقد فارسی