ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
فیلم را دیشب دیدم و اصلا انتظار نداشتم فیلمی از ترکیه اینقدر قوی و از لحاظ فنی و بصری زیبا از اب در بیاید ... توصیه میکنم دوستان ببینند و در ادامه یک تعبیر زیبا از یکی از دوستان سایت نقد فارسی اوردم که به درک فیلم کمک میکنه ...
خواب زمستانی حقیقتی است تلخ و جهان شمول که نوری بیگله جیلان با ریشه های سنتی و هویتی ترک در می آمیزدش و به غایت اثری تیز و بُرنده تحویل مخاطبش می دهد. از چیزی میگوید که درد حال حاضر بسیاری از جوامع است؛انگشت اتهامش را به سوی کسانی میگیرد که ادعای روشن فکریشان گوش فلک را کر کرده است اما حتی قادر به دیدن اطراف نزدیک خود نیستند؛و در شعار های خود غرق شده اند و در لجن زاری دست و پا میزنند؛فیلم سیلی محکمی است به انسان هایی که در تاریکی پشت کامپیوترشان می نشینند و شروع به نوشتن میکنند؛روشن فکرهایی که مذهب را می کوبند چرا که باعث جهل و نادانی میشود و از بوی بد پای فقیران انتقاد میکنند بی توجه به اینکه آن آدمهایی که پایشان بوی تعفن گرفته است چه سختی ها و چه مشقت هایی کشیدند و چه راه نفس گیری را پیاده طی کرده اند.حتی زمانی که دلشان برای پیاده روی انسان هایی که از بالا بهشان می نگرند میسوزد همان لحظه متوجه ی سرپا ایستادنشان نمیشوند و به جای گذاشتن یک صندلی برایشان شروع به شعارهای اخلاقگرا میکنند؛شعارهایی که شاید در ذات زیبا باشند اما در چنین موقعیتی تنها احمقانه جلوه میکنند و فردی که خود را روشنفکر میخواند احمق.موضوع تنها به اینجا ختم نمیشود فیلم میگوید آدمهایی از این دست تکلیفشان با خودشان هم مشخص نیست. به هر چیزی که در جامعه اتفاق بیفتد انتقاد دارند بدونِ اینکه ذره ای از آن درکی برده باشند و یا سعی کرده باشند کمی تجربه اش کرده باشند برای مثال مشکلشان فقط مذهبیون نیستند آنقدر غرق دنیای اشتباه خود شده اند که حتی انسان های غیر مذهبی ام برای نداشتن آرمانی به بار انتقاد میگیرند. ولیکن خود پر از اشکالات ریز و درشتند؛چرا که آنقدر خودخواه اند که کسی را در حدی نمیبینند که بخواهند حرفش را قبول کنند و هرکسی که زبان به انتقادشان بازکند موضعی تحقیر آمیز در قبال آن فرد میگیرند و با خنده و تمسخر سعی بر منطقی جلوه دادن خود دارند. در واقع خواب زمستانی از انسان هایی حرف میزنند که سعی در تغییر جهان دارند اما حتی قادر به اداره کردن یک خانواده ی دو نفره نیستند و پشت ظاهر سازی های مدرنیسم خود در دریایی از سنت های پوچ و متعصبانه غرق شده اند.
در آخر: نوری بیگله جیلان آدمهایی را به بار انتقاد میگیرد که در خوابی زمستانی فرو رفته اند و خیال بیدار شدن ندارند و سال ها از آدمهای جامعه خود و چرا و چگونگی درد و رنجهایشان بی خبرند. کسانی که شعارهای اخلاق گرای خودشان را آنقدر بالا میاورند که بوی تعفنی از شعارزدگی فضای جامعه را مسموم میکند بدون اینکه ذره ای صداقت پشت حرفهایشان نهفته باشد. دروغ بزرگشان را نوری بیگله جیلان در سکانسهایی به خوبی نشان داده است زمانی که دستشان را برای کودکی که غرور کودکانه اش برای سرشکستگی پدرش لگدمال شده با خنده و تحقیر دراز میکنند تا بببوسد دروغشان رو میشود؛زمانی که با انزجار به کفش های گِلی یک نفر نگاه میکنند مخاطب پی به جهلشان و خواب زمستانی شان در جامعه می برد.
منم دیشب فیلم رو دیدم. خیلی خوب بود.
من قبلا در موردش تو وبلاگ نوشته بودم
به گلی
اره خوندم مطلبتو و واقعا از قیاس جیلان با فرهادی خوشم اومد ... نکته خیلی خوبی بود افرین
فیلمو ندیدم ولی بنابر این یادداشت دغدغه های خیلی خوبی داره. آدمای اینجوری رو دیدیم که تو حرف به شدت سنت رو نقد می کنن ولی در عمل به شدت سنتی زندگی می کنن (جای سنت می شه مضامین دیگه رو هم گذاشت). سعی می کنم ببینمش.
توصیه اکید میشه ببینید فیلمو
ملک