ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
جلسه با تهیه ی یک جزوه ی ساده از مطالب جلسه ی گذشته شروع شد. بعدش یه فیلم کوتاه دیگه از بروبچه های تیم خانم کوزه چیان دیدیم و صحبت کردیم. در آخر هم علی محیط در ادامه ی صحبت هاش، بحث کالرکالکشن رو در افتر افکت با توضیح جزئیات 4 فیلتر پر کاربرد در این زمینه، به پایان رسوند.
جلسه ی پر بار و غلیظی بود طوری که عطار هنگ کرده بود و نمیتونست تحمل کنه و همچنین علی محیط رو به زور تونستیم از لب تابش بکنیم و از کانون بیرون ببریم.
از نکات جالب دیگه ی این جلسه یکی حضور خانم صحرایی، یا سردابی، یا سودانی، یا ... از بچه های علاقه مند به کانون بود. دیگری اینکه در اواخر جلسه یهو دیدیم خانم ممدنژاد، از بر و بچه های نسبتاً قدیمی کانون و جده ی خانم کنعانی، وارد اتاق شدن که نکته ی جالب و مثبتی بود. تا جایی که یادمه ایشون از اعضای میانه ی نسل دوم و سوم کانون بودن که یه قرنی هست بهمون سر نزدن.
بنابراین جلسه با حضور جدیدترین عضو کانون (خانم سردابی) همراه قدیمی ترین عضو کانون (شخص خودم) با کهنسالانی مثل عطار و خانم کوزه چیان و محیط و تازه نفس هایی مثل عماد و طغیان، به انتها رسید.
فعالین: بنده، محیط
شکورم
من حصاری هستم آقای شکوری!
جلسه امروز خیلی پربار بود. خیلی خوشحالم که اومدم.
تدریس آقای محیط بسیار کاربردی و مفید و بیانشون گویا بود.
فیلم خانم کوزه چیان و تحلیل دوستان هم از اون برام خیلی جالب بود.
شکور
کجایی ک حقوقیا کانون قبضه کردن
عماد
-----------------
همینجام قناری
سه نفریم فقط دیگه! چته؟
شکورم
-------------
به خانم حصاری:
دوستان می دونن که اگه همینطوری به تذکراتتون ادامه بدید، میتونم قول بدم که ایشالا تا دو ماه دیگه اسم و فامیلتون رو حفظ میشم.
شکورم
به عباس : با خانم رمضانی 4 تا می شیم
فعلا که روس ها کانون رو اشغال کردن اقای زردکوهی مونده به ما برسید
مریم حیدری
سلام
با اینکه خیلی دوست داشتم ولی متاسفانه نتونستم این جلسرو بیام ایشالا از جلسه بعد که بیام حقوقیا میشن چهارتا
شما کدومید؟
شکورم
چ روسی؟ چه کشکی؟ والا آخرین روسی که من تو کانون دیدم بر میگرده به زمان میرزاکوچک خان...
شکوری
مام که اینجا بوقیم دیگه
مریم حیدری
به خانم حیدری : خانم تجربه نشون داده کاری که همه ظرف چند سال همچنان درگیرسن یه حقوقی ظرف چند ثانیه حل و فصلش می کنه
مریم حیدری
دارم میگم کانون نه وبلاگ
هستید در وبلاگ ولی آخرین حضورتون تو کانون فکر کنم همون اوایل تشکیل جنگلی ها بود
شکور
ها، چه میگویی شکور؟
زرگرم
--------------
آخه تو خانم حیدری هستی سیبیلیو؟!
یه پاسخ، به نظر قبلی خانم حیدری تو این پسته قناری. یه نیگا بنداز به نظر قبلیشون.
شکورم
---
اشتباه به عرضتون رسوندن خب اخرین حضور بنده حداقل اخرین باری بوده که اومدم دانشگاه 12 روز پیش. با تشکیل جنگلی ها فاصله داره
مریم حیدری
جای دوستان خالی .....
همین که مهدی قربانی ماله دانشکده ماس پرچمه روانشناسیا تو کانون بالاس.. نه روسا و نه حقوقیا..
طغیون
عجب استدلالی
مریم حیدری
_________________
هی من سکوت میکنم دوستان ادامه میدن :))
حیف که از رشته ام زده شدم وگرنه عرض می کردم خدمت دوستان...
جهان
----
در کل پرچم دانشکده ادبیات بالاس :)
مریم حیدری
به اقای شکوری:
من دوست خانم حصاری ام.روز اول اومدیم کانون با شما صحبت کردیم.
من یادم نیست یه ساعت پیش شام خوردم یا نه!
شکورم