ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
انزلیچی ای که دیگه تحویلمون نمیگیره و احتمالاً بازم اگه بیاد دهن باز کنه و از کانون بگه، کلی از کارهامون رو مسخره بازی و چرت و پرت می دونه ... ولی بازم شخصاً احساس خوبی که بهش دارم پابرجاست. احتمالاً اینکه در وبلاگ نظری ازش دیده نمیشه هم من باب همین تفکراتشه. ولی اشکانه دیگه. انزلیچیه. چه میشه کرد. (البت کنکورش هم مانعه)
اصلاً یه وضعی بود...
از راست به چپ: مازنی خدابیامرز / هری پاتر جوان / عینیت سوررئال / انزلیچی وهن کننده / دکتر وحید / پیرمرد کچل / بدقمی خوابالو
زمان: اگه اشتباه نکنم زمستان 90 / حین مقدمات بحث های ماهوی فیلمنامه ی تردید ابدی
مکان: ولرم ترین نقطه ی دنیا، کانکس مرحوم
شکور / پیرمرد کچل
حاجی سامبولی بلیکم...خیلی خوبه این عکس...اینجا اگه اشتباه نکنم اولین جاییه که من تو کانون فیلمنامه اولیه که خیلی خزعبل هم بود اتفاقا رو کامل خوندم براتون و بعدش رو تدوینش و اینا کار کردیم... یادش بخیر واقعا...
تمام اون صفات منفی که گفتی قبوله ولی اون مردد تو اسم پست واسه چیه... من هیچ وقت تو عمرم مردد نبودم حتی وقتی صد در صد اشتباه می کردم...
خیلی دلم براتون تنگ شده...اومدم تهران حتمن سر میزنم بهتون...
مرسی عباس
مردد منظورم عضوی از تیم تردیده.
عکس مربوطه به یه انزلیچی در حین کار روی تردید در کانکس
جمع کردم همه اش رو «انزلیچی مردد کانکس»
شکور
یه عکس بهتر از این زمان در این پست هم هست:
http://filmclub-sbu.blogsky.com/1393/03/23/post-4355/%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%DB%8C%D8%A7-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA#comments
شکورم
چن تا ازین عکسا دارین آقای شکوری؟
چرا رو نمی کنین؟
من اونقده اون کانکسو دوس دارم که!
کجائید بابا
بیاید دیگه
درضمن برای یادآوری دوران کانکس به این پست هم می تونید مراجعه کنید:
http://filmclub-sbu.blogsky.com/1393/03/08/post-4305/%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%B3
شکورم
عالی بود
من همینجام
خیلی دور خیلی نزدیک.اسیرم بابا.اسیر پول.اسیر حقوق ماهیانه.
ایندفه دیگه نمی گم که کی میام.که یهو بعدش نیام.پا میشم میام.یه سه شمبه ای
آقای شکور ی من خیلی دمبال عکسای کانون توی کامپیوتر کانون گشتم.مثلا اکران یه حبه قند یا مراسم معارفه ورودی های 91. از مکان این عکسا روایت های مختلفی هست.کجا هستن اینا؟شما میدونین؟؟
هر دفه اومدم نیافتم.
ما تو سیستم کانون یه تیکه از هارد رو اختصاص داده ایم به آرشیو فعالیت ها. تو اون قسمت، تمام فعالیت ها، سال به سال تفکیک شده و تمام عکس ها و فیلم های هر مراسم تو پوشه ی مخصوص خودش قرار داره.
کافیه تو هارد سرچ کنید یا از مسئول آرشیو (در حال حاضر مهدی قربانی) جوبا بشید.
شکورم
به پستی که گذاشته بودید مراجعه کردم.
چرا این کارو با ما می کنین آخه؟؟؟
خیلی تجدید خاطره شد.خیلی خوب بود.
یادش بخیر
به پستی که گذاشته بودید مراجعه کردم.
چرا این کارو با ما می کنین آخه؟؟؟
خیلی تجدید خاطره شد.خیلی خوب بود.
یادش بخیر
کلاً برید از قسمت راست وبلاگ، موضوع خاطرات رو انتخاب کنید، پست های این شکلی زیاد می بینید
شکورم
اشکان بسیار مرد با صفا و دوست داشتنی و با حالیه. منم دلم براش خیلی تنگ شده. امیدوارم ارشد همینجا قبول بشه (نه جای بهتر) :))
انتخاب القابتون مثل همیشه عااااااالی بود آقای شکوری!!!
دلم چقد تنگ شده واسه کانکسمون!!!!