ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
ساعت 4 صبح بود خیلی خسته بودم اما هر کاری می کردم خوابم نمی برد چشمامو بستم و شروع کردم به شمردن گوسفندا که وایبر گوشیم صدا داد رفتم سراغ گوشیم دیدم آقای رسولی خودمون پیام دادن:
سلام خانم جهانی خوب هستین؟
سلام ممنون شما خوبین چه خبرا...
خیلی ناراحت بودن و همش می گفتن نه، حالم خوب نیس خانم ناراحتم.یه خواب خیلی بد دیدم..
من کلی نگران شدم گفتم خدایا چه خوابی دیدن اونم این وقت صبح که نزدیک نمازه و میگن خواب این ساعت صادقه ست و تعبیر شدنش هم عملیه. با خودم گفتم خب چرا خوابشونو دارن واسه من تعریف میکنن نکنه راجع به منه! استرس گرفتم گفتم چی شده آقای رسولی... بگید... بگید چی دیدید تو خواب.راجع به من بود؟ نگران شدم...
جواب نمیدادن، خیلی ترسیدم گفتم آقا بگید دیگه.ایشالا که خیره، کسی تو خوابتون طوریش شده؟
بله..
خب چی؟
گفتن که
گفتم خب؟؟؟
آقا دق دادید مارو بگید دیگه!
آخه سخته، خیلی سخته!
من اومدم تهران
ولی دیر رسیدم
با هر مصیبتی بود خودمو رسوندم به تالار
وارد لابی شد
رسیدم به غرفه
ولی دیر شده بود
.
.
.
شلوار کُردیا تموم شده بود و واسه من چیزی نمونده بود ، خانم تو رو خدا یه دست واسه ما نگه دارین من بدون شلوار کردی معارفه رو نمیام...
من: یه شلوار، دو شلوار، سه شلوار...
خوابم برد و خواب شلوار کردیای رنگی دیدم.
جهان
اقا بالا غیرتا این شلوارکردی رو بدید به آقای رسولی بنده خدا چشم انتظاره خواب راحت نداره
نتیجه اخلاقی این پست:

هیچ وقت مدیراجرایی معارفه نشوید
جهان
مهدی دیدنی بشه ها ....!
امان از دست مهدی رسولی


تعلیق و اضطراب شوخی های این بشر از کارای هیچکاک هم بیشتره
....
بیاید طرح رو عملی کنیم دیگه
شما اون پیکسل های سوسولیتون رو بدید
ما هم شلوار کردی می دیم
مهدی رسولی هم با شلوار کردی تو غرفه ای که شکل یه اتاق درب و داغون خوابگاهه، هندوونه گاز میزنه
شکور
هندونه؟؟؟
اونم می گفتید تو طرح خب :دی
جهان
عجب خوابی
راستی از آقای رسولی چه خبر نیستن چند وقته ؟