ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
الان داشتم پست خانم شهسواریان و عکس های پشت صحنه ی عطار رو می دیدم. داشتم عکس پایینی رو می دیدم که خانمم یه نگاهی انداخت گفت این چیه؟ گفتم این عکس پشت صحنه ی فیلم عطاره. وسطی گلخندانه، سمت راستی قربانیه و سمت چپی «عبقریان»
خانمم که تا حالا عبقریان رو ندیده بود و اسمش رو هم نشنیده بود، بدون اینکه درست عکس رو ببینه اونقد از این فامیلی تعجب کرد که گفت:
عبقریان، اشیاست؟
شکور
بله
خودشون که نمیان وبلاگ، سلام به حاج خانم برسونین.
خوبه دیگه بعد این فیلم عطار کابوس رزگر برای ما تموم شد.
اونم از نوع چوب لباسی![](http://www.blogsky.com/images/smileys/116.png)
ما یه همسایه داریم تو دوران طفولیت بهش میگفتیم اقا پنچری فامیلش عبقری بود
هنوزم هستن ولی خب دیگه ما طفل نیستیم میگیم عبقری
درود بر شما که بر کد امنیتی پیروز شدی.
طلاکوب
خوبه حالا گلخندان رو نگفتن گلدون مثلن....
کلاً حس میکنم حاج خانم های ما، چندان رقبتی به این وبلاگ ندارن.
درد باس مشترک باشه
بیا بریم متاهلی فلافل بزنیم، این بچه مچه ها رو بذاریم به حال خودشون...!
شکور
حاجی عکسای اون شب که خونتون بودیم رو ندادی بهم. اگه دم دستته یکی 2تاش رو میل بزن بیزحمت.
امیر حیدری
میتونه باشه