ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
عرض شود که خلاصه شو بگم که یکی از دوستان نیاز به معرفی چند سکانس از فیلم های ایرانی با موقعیتی با این دو ویژگی داره:
1) یکم آنکه سکانس مربوطه مشتمل بر رابطه ای بین والد و کودک باشد خواه رابطه ی مادر با کودک و خواه رابطه ی پدر با کودک. دامنه ی سنّی کودک نیز چندان متغیّر مهمی نیست و می تواند از نوزادی تا دبیرستان را شامل گردد.
2) دوم آنکه طیّ سکانس مربوطه شاهد تجلّی یکی از شش هیجان پایه (یعنی: غم؛ شادی؛ ترس؛ خشم؛ نفرت؛ تعجّب) در والد یا کودک باشیم. که البته اگر فاعل و مالک این تجربه ی هیجانی کودک باشد، مناسبتر است. در عین حال هیچ محدودیتی در این قسمت وجود ندارد.
دوستان اگه ممکنه لطف کنن به حافظه شون فشار بیارن، و اگه فشار جواب داد!، فیلم ها و سکانس های خاص اون فیلم ها که همچین موقعیتی رو داره در نظرات این پست بنویسن.
متن مفصل ایمیل دوستمون آقای ذبیح زاده رو هم می تونید در ادامه ی مطلب بخونید هرچند لپ مطلب همان است که عرض شد.
شکور
دوستان عزیز
با سلام و احترام
ذبیحزاده هستم، دانشجوی دورهی دکتری رشتهی رواشناسی بالینی دانشگاه شهید بهشتی. بهرغم علاقهی وافرم به دیدن فیلمهای سینمایی، از حافظهی چندان خوبی در این زمینه برخوردار نیستم. به عنوان بخشی از موضوع پایاننامهام لازم بود تا از این حافظه استمداد بطلبم و برای ساخت یک ابزار آزمایشگاهی، به جستجوی سکانسهایی در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی ایرانی بپردازم. قبل از تشریح مبسوط آنچه به آن نیازمندم، توضیح این نکته را الزامی میبینم که ایدهی مطرح کردن این موضوع در این فضای دوستانه را مرهون لطف و مساعدت آقای شکوری عزیز هستم. و امّا آنچه به آن نیازمندم:
انسانها در هر فرهنگی طیّ وقایع روزمره و در اثنای اتّفاقات خرد و درشت روزان و شبان زندگی خویش، با برخی موقعیّتهای بیرونی و درونی مواجه میگردند که این اتّفاقات منجر به تبلور و تجربهی برخی حالتهای فیزیولوژیک میشود که از آنها ذیل عنوان «هیجان» یاد میکنیم. همچون تجربهی هیجان «شادی» پس از ملاقات دوستی که مدّتها او را ندیدهایم و صرفاً بر اثر یک تصادف، در مسیر خانهی خود او را میبینیم. یا تجربهی هیجان «غم» پس از یک شکست تحصیلی یا از دست دادن چیزی که به آن دلبستگی داشتهایم. اینها تنها مصادیق و نمونههای کوچکی از جلوههای مختلف هیجانی ست که هر انسانی در زندگی روزمرّهی خویش طیف گستردهای از آنها را به انحاء مختلف و در شدّتهای گونهگون تجربه میکند. پژوهشهایی که از دیرباز در قلمرو علوم روانشناختی صورت پذیرفته، داعیهی آن را دارد که بهرغم وجود تجارب هیجانی مختلف در برشهای جغرافیایی و فرهنگهای گونهگون، شش هیجان پایه وجود دارد که در تمامی فرهنگها مشابه و مشترک در نظر گرفته میشود، که عبارتند از:
غم؛ شادی؛ ترس؛ خشم؛ نفرت؛ تعجّب
در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی نیز بسیاری از سکانسها حاوی بروز یکی از این هیجانات پایه میباشند. چنانچه حافظهام به درستی یاری کند به عنوان نمونه میتوانم به فیلم «میم مثل مادر» اشاره کنم. سکانسی که مادر یک کودک معلول، بر بالین او حاضر میشود. با توجّه به وضعیّت جسمانی بد کودک و قرار گرفتنش در حالتی شبیه احتضار، مادر به شدّت دستپاچه شده و کودک را در آغوش میگیرد تا ... . در این سکانس کوتاه شاهد تجربهی هیجان «غم» در مادر هستیم (البته اگر درست گفته باشم). نکتهی مهمی که در این سکانس وجود دارد و برای پیشبرد کار علمی من بسیار مهم است، وجود یک والد و یک کودک از یکسو و وجود یک تجربهی هیجانی مانند «هیجان غم» از دیگرسو ست. و یا بسیاری از سکانسهایی که مادری کودکش را در آغوش میگیرد و سبب تجربهی هیجان شادی میگردد.
باری، من طیّ این مرحله از کار خود و برای تکمیل ابزار آزمایشگاهی مربوطهام، به شدّت نیازمند برشها و سکانسهایی در فیلمهای ایرانی هستم (سکانسهایی حداکثر یک دقیقهای) که دو ویژگی عمدهی ذیل را دارا باشند:
1) یکم آنکه سکانس مربوطه مشتمل بر رابطهای بین والد و کودک باشد خواه رابطهی مادر با کودک و خواه رابطهی پدر با کودک. دامنهی سنّی کودک نیز چندان متغیّر مهمی نیست و میتواند از نوزادی تا دبیرستان را شامل گردد.
2) دوم آنکه طیّ سکانس مربوطه شاهد تجلّی یکی از شش هیجان پایه (یعنی: غم؛ شادی؛ ترس؛ خشم؛ نفرت؛ تعجّب) در والد یا کودک باشیم. که البته اگر فاعل و مالک این تجربهی هیجانی کودک باشد، مناسبتر است. در عین حال هیچ محدودیتی در این قسمت وجود ندارد.
با توجّه به آنچه گفته شد، از دوستان عزیزم خواهشمندم تا از حافظهی سینمایی خود کمک گرفته و چنانچه فیلم و سکانس خاصّی از یک فیلم در ارتباط با موضوع مطرح شده به ذهنشان متبادر شد، بنده را مطلع گردانند. بهرغم ناتوانیام در یافتن این سکانسها، به یاری و مساعدت شما دوستان عزیز امیداورم.
پیشاپیش از وقتی که به این موضوع اختصاص دادید، بینهایت سپاسگزارم.
1- سکانسی از جدایی نادر از سیمین که لیلا حاتمی داره از خونه ی شوهرش قهر میکنه، دختر گریه می کنه و دیالوگ معروف گفته میشه که:
- بابا گفتی که جدی نیست
- جدی شد بابا
2- جدایی چند تا سکانس دیگه هم از موقعیت دو تا بچه ی فیلم با پدر و مادرش داره
3- بچه های آسمان وقتی پسربچه با باباش رفته ان تو بالاشهر باغبونی و با هم خیلی خوشحالن
4- سکانس های خیلی خیلی زیادی تو فیلم بچه های آسمان پیدا میشه
5- اسپاگتی در 8 دقیقه
6- سکانس فوتبال پسربچه با باباش و کلی سکانس دیگه
7- یه کلیپ مانند دارم از یه تحقیق مانند روی بچه های خارجکی در مورد عکس العلشون نسبت به اینکه تمام شکلات های هالووینشون رو مادر پدرشون خورده ان. عکس العمل ها فوق العاده اس اگه به دردت بخوره شکور
به نظرم فیلم دهلیز رو کلا نگاه کنن.
هم اونجاهایی که بچه با مادرش دعوا میکنه(اگه اشتباه نکنم) هم اون صحنه هایی که پسره میره ملاقات پدرش و پدر هم سعی میکنه با بچش برای اولین بار ارتباط برقرار کنه.
باید درباره ی کوین صحبت کنیم
تقریبا تمام صحنه های مادر با کوین خشم و نفرته
بجز صحنه آخر که محبت آمیز میشه.
عذرخواهی میکنم
الان متوجه شدم ایرانی
توفیقی
خواهران غریب
سکانس دعوا کردن مادر نسرین/پدر نرگس نشون خشم
فک میکنم تو این فیلم زیاد داشته باشه هیجاناتو
طلا و مس
دختره وقتی مادرشو رو صندلی چرخدار میبینه،نمیدونم شامل کدوم حس میشه.
هیس دخترها...
دختر بچه ها که شب از ترس از خواب میپرن و وحشت زده اند و مادراشون میان بغلشون میکنن
رنگ خدا
سکانس های خشم یا نفرت پدر
و سکانس آخر که شامل غم میشه
سریال هم اگه قبوله،چن تایی تو ذهنم دارم
به نظرم سریال دودکش سکانس اینچنینی زیاد داشت
حوض نقاشی، صحنه سیلی زدن مثلا.
صنمِ رفیع پیتز. چه صحنه کشته شدن پدر و چه صحنه خاک سپاری پدر توسط فرزند و مادر و ...
در امتداد شب، صحنه صحبت مادر.
ملکه، صحنه ای که پدر پسر رو سوار ماشین میکنه.
خون بازی، صحنه بیتا فرهی و باران کوثری تو جاده.
بانوی اردیبهشت.
یکی میخواد باهات حرف بزنه، صحنه های قبل از مرگ دختر.
زندگی با چشمان بسته، وقتی پدر با چاقو میره تو اتاق دختر.
رویای خیس، صحنه های آرش با فرامرز قریبیان.
گمونم کلا فیلم های پوران درخشنده واجد شرایط هستن (هیس! خواب های دنباله دار، بچه های ابدی، رویای خیس و ...)
فیلم تجارت کیمیایی که فرامرز قریبیان و پسرش میرن آلمان.
ارتفاع پست، صحنه هواپیما و صحبت پسر کوچیکه با گوهر خیراندیش.
تو فیلم من مادر هستم مثلا صحنه های قبل اعدام.
ماهی ها عاشق می شوند.
رنگ خدا که دیگه مشخصه.
به همین سادگی، چندتا صحنه داره.
دایره مینا مهرجویی
شام آخر جیرانی و .....خیلی هست اینطور صحنه ها.
در سوته دلان صحنه های هست که البته با برادر بزرگتر اجرا شدند نه پدر. باشو غریبه کوچک هم هست که سرپرستان، پدر مادر نیستند.
دوستان عزیز
بسیار ممنونم. منتظر کامنت ها و پیشنهادات بعدی شما هستم.
با سپاس
ذبیح زاده
پدر از مجید مجیدی و مهر مادری از کمال تبریزی هم پره از این سکانس ها
شکور
در ضمن دوستان، هرچقدر سکانس ها نشون دهنده ی یک هیجان ملموس و عینی باشه بهتره. چون قراره فقط حداکثر یک دقیقه از این سکانس ها نمایش داده بشه و طوری باشه که هر کسی با دیدن اون صحنه یک هیجان مشخص مثل غم یا شادی رو برداشت کنه.
نمیدونم آیا سکانس هایی که بچه توسط والدش تنبیه میشه و گریه میکنه و یا سکانس هایی که بچه ترس از تنبیه شدن رو داره یا سکانس هایی که بچه بینهایت از والدش احساس تنفر میکنه رو چیزی به یاد دارید؟ یا سکانس هایی که والد بسیار خشمگینه.
دسته بندی یادتون رفته.
طلاکوب
هیچ دسته بندی مناسبی پیدا نکردم
اگه خودتون دسته ای رو صلاح می بینید، اصلاح بفرمایید
شکور
من پیشنهاد خودم فیلم صورتی فریدون جیرانیه