1386 منطقه زیرآب
1387 خوابگاه کوی
1387 روبروی دانشکده اقتصاد همراه با دانیال طاهری(ناشناس!)
1387 خوابگاه کوی همراه با محمد شفیعی
1388 پشت صحنه فیلم کوتاه "تازه وارد"
1388 قم به همراه ابوالفضل شکوری
1389 خوابگاه کوی
1389 حرم امام رضا(ع),به همراه حمزه اسکندری
1390 پشت صحنه فیلم کوتاه "ضامن دار"
1392 به همراه مارتین اسکورسیزی در کانون!
نشستن بر لب جوی و دیدن گذر عمر :)))
عالی عالی عالی عالی عالی عالی.....
این عکسا خیلی خوبن.... خیلی
یادش بخیر...جوون بودیم
باید متذکر شم که موضوع خاطرات وبلاگ هم مربوط به خاطراتی هست که به کانون مربوط میشه
با اغماض این پست احتمالا در این موضوع قرار میگیره زیرا
عکس مربوط به زیراب برای اردوی تشکیلاتی کانون های فرهنگیه
عکس با دانیال، دو تا عضو کانون با مسئول بسیج دانشکده حقوقه
عکس با شفیعی، تو مقدمات فیلمنامه ی ضامن داره
پشت صحنه تازه وارد هم که مشخصه مربوطه
عکس خوابگاه مربوط به ایده پردازیه ضامن داره که داشتیم ادای لات ها رو در می آوردیم!
عکس با حمزه اسکندری مربوط به اردوی تشکیلاتی کانونهای فرهنگیه
عکس پشت صحنه ضامن دار و با اسکورسیزی هم که در کانونه مشخصه که خاطره ی کانونیه
فقط کاش ربط پست به کانون با جملات مشخص قوی تر می شد مثلا عکس با داداشم ربطی به کانون نداره
شکور
به شکور:
حاجی اون عکس با داداشت هم میتونه به نوعی به کانون مربوط باشه
چون من اون موقع برای تدوین تازه وارد باهات اومده بودم قم و ابوالفضل هم بهمون کمک می کرد.
عکس با شفیعی هم مربوط به مقدمات فیلم ضامن دار نیست واسه مقدمات تازه وارده.
عطار
خیلی عالی،یعنی خداییش قبل از این که نوشته زیر عکس رو بخونم
به خودم گفتم چی جوری عباس شکوری هم اینور عطار نشسته هم اونور.
تشکر از عمو عطار
راس میگی قناری
شکور
واااااااای عالللیییی بووود!
در عجبم که چقدر شما و آقای شکوری تغییر کرده اید!اصلا انگار اونجا یکی دیگه بودید،الان یکی دیگه هستید!خیلی خوب بود واقعا کیف کردم
یچیز یادم رفت،این عکس اولیه منو یاد کلاه قرمزی و پسرخاله انداخت!!!
آفرین بر مصطفی بازیابی خاطرات تو این روزگار سخت و سهمگین بهترین انرژی برای کانون هست . . .
بسیار بسیار بسیار....بسیار چی؟اصن در وصف نگنجد
ریشه یابی خاله بازی
عرض شود که قبلا هم من به خانم بشیری و یکی دیگه از دوستان مقدمتاً عرض کردم که اینکه مثلا من باب موسس بودن به بنده میگن "پدر کانون" با اینکه دوستان همدیگه رو عمه و خاله و این حرفا خطاب میکنن و بر اساس همین نسبت ها رفتار میکنن متفاوته.
درضمن بحث موسس بودن کانون، نسبتی وابسته به کانونه ولی اونچه گفتم خاله بازی، نسبت هایی بود که بچه ها بین خودشون به وجود آوردن
درضمن قبلاً هم گفته ام که من اصلا کسی رو به اینکه بهم بگه "پدر کانون" ترغیب نکرده ام و اینکه بعضی به من این رو میگن، ابتدا به ساکن از سمت خودشونه. من احیاگر یا موسس کانونم.
من نمیدونم چرا این حرف رو زده اید
شکور
عالیییییییییییییییییییی.دست شما درد نکنه.آقای شکوری خیلی عوض شدند
خیلی عکسای خوبی بودن.....چقدررررررر تغییر کردین شما و آقای شکوری....توی هفتمین عکس فکر کردم با فتوشاپ آقای شکوری رو اون طرف هم گذاشتین........
اصن این عکسا عاااالی بودن....
آقاااااااااای شکوری!!!
انتظار این برداشت از شوخی نا ب جام رو نداشتم
این صرفا یک شوخی بیخود بود
و با تمامی حرفای شما موافقم
و من باب بیان غلطم ک موجب سوئ برداشت شده از همه پوزش طلبی میکنم
اونقد شما در طنز ریز بین هستید که آدم فکر میکنه همش پشت هر طنزتون یه فیلمنامه ی شوم وجود داره!
به هر حال از شفاف سازیتون سپاسگذارم
شکور
الحق که پدر و عموی کانونید
عالی بودن عالی
عالی بود...
خیییلیییی خووووووووووووووووبه
به گذر زمان فکر میکردم ...
و تغییر وزن های محسوس پدر و عموی کانون ...
عالی بود....