ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
به نام خدا
گاهی شرایط به گونه ای می شود که مجبوری فاصله بگیری ، بروی، کمی دور شوی ، سرت هوا بخورد تا دلت برای جامانده ها تنگ شود ، ذهنت جان بگیرد و دوباره برگردی... در حال حاضر اینجانب پریسا جهانی پور با قلبی آکنده از اندوه می خواهم فاصله بگیرم ، دور شوم ، سرم هوابخورد تا دلم تنگ بشود برای کانون ، وبلاگ و دوستان کانونی تا شاید ذهنم جان بگیرد و خون بدود در رگ های کانونی ام تا به زودی و زورمندانه باز گردم.
می خواهم بروم در پی مشکلاتم ، دنبال درگیری هایم ، غم اینجانب از این دوری اجباری رااز فصاحت کلامم درک کنید که اگر همان جهان همیشگی بودم کلامم چنین سنگین نبود .
بنده بعنوان مسوول ارتباطات اینترنتی از این سمت استعفا می دهم ، از نهاد محترم تصمیم گیری خواستارم که پذیرا باشندبعلاوه دورادور عذرخواه معاون محترم خود جناب آقای زرگر هستم ، امیدوارم که بر من ببخشایند که به ناچار دستشان را در پوست گردو سه قفله کردیم.
گاهی به کانون و وبلاگ سر میزنم تا یادم نرود ، یادتان نرود که من هنوز هستم و به زودی باز میگردم.
بنده که خوب نیستم اما آرزومند خوب ماندن شما هستم.
ارادتمند کانون و کانونی
جهان
جریان چیه؟!
کودتا شده؟!!!
این دو جمله رو باید با لحن طنز عطار خوند...
شکور
نمدونم بگم سالی که نکوست از بهارش پیداست؟ یا بگم هر دم از این باغ بری می رسد؟
به هر حال ایشالا که سحر نزدیک است!!
شکور
خانوم جهانی یهو چی شد که این تصمیم رو گرفتید؟
امیدوارم هر مشکل یا گرفتاری که دارین هرچه زودتر برطرف بشه,
و همچنین خواهش می کنم در صورت امکان این یک هفته ی باقی مونده از تعطیلات رو در سمت خودتون باقی بمونید تا هم وبلاگ دچار آشفتگی احتمالی نشه و هم هفته ی دیگه در یک فرصت مناسب راجب این موضوع صحبت و تصمیم گیری بشه
عطار
اون چیزی که من از شما دیدم (در این مدت کوتاه) این بود که به همه ی جوانب مسئولیتت دقت می کردی و مو رو از ماست بیرون می کشیدی، خلاصه خیلی خوب بود و تذکرات به موقعی که میدادی ... اینکه چقدر یک نفر وظیفه شناسه برام جالب بود
امیدوارم مشکلاتت زودتر حل بشن
به هر حال شما برای این سمت بسیار شایسته بودید و هستید
بنده هم به شدت خسته نباشید می گم به شما بابت تمام زحماتی که در این سمت کشیدید.
واقعا خسته نباشید.
ایشالا هر چه زودتر مشکلاتتون حل بشه و دوباره برگردید.
?what
شکور
ایزدی
جهانی پور
....؟
شاید این یه جور بد شانسیه که همش توی یک زمان اتفاق افتاده.
ایزدیم
بابا بچسبید . . .
بوهای خوبی از کانون حس نمی شه . . .
تو این 3 سالی ک من کانون بودم چنین چیزایی اصلا نبوده . . .
خانم جهانی پور نه تنهت وبلاگ حتی خودتون و کانون رو تنها نگذارید!هوا خوردن سر اشکال نداره . . . همه می خوان!ولی سنگر رو خالی نکنیم بچه ها!
کانون سنگر است...سنگر را پر کنید!
با اینکه اصلا دلم نمیخواست که این تصمیمت قطعی بشه و اینکه کانون هم بهت احتیاج داره
اما شاید مصلحت بر این باشد
امیدوارم هرچه زود تر برگردی
ممنون از محبت همه دوستان
خانم جهانی پور؟؟!!!!
اگه اجازه بدید پیشنهاد میدم که شما در پست خودتون باقی بمونید ولی مسئولیت تایید کامنت ها و مابقی رو برای یه دوره ی مثلا یه ماهه بهع معاونتون -یا هرکس دیگه ای که صلاح میدونید- بسپرید. این جور بریدن ها از کانون خوب نیست.
اگه یادتون باشه در زمان استاد قدک هم تقریبا همین اتفاق افتاد.
زمانی که من دبیر بودم بعضی وقت ها بود که به شدت سرم شلوغ میشد و یا خسته میشدم، اینطور وقت ها بعضی از مسئولیت ها رو به عباس شکوری، سعید چراغ، خانم ترابی و یا حتی قربانی اهل خیر عزیز میسپردم. یادمون نره ما در قبال مسیولیتی که به عهده گرفتیم مسیولیم. و یادتون نره که خیلی ها دوست دارند شما رو در محیط کانون و وبلاگ ببینند.
!!!!
فقط میتونم بگم ناراحت میشم از نبود همچین نیروی حاذقی، امیدوارم هرمشکلی که هست زودتر برطرف بشه...
نمیدونم چی بگم....
امیدوارم همه چیز زودتر دباره خوب بشه...
پریسا عزیز واقعا دلم برات تنگ میشه
پریسا تو سمتت بهترین بودی خیلی ناراحت شدم از خوندن این پست
امیدوارم هر چ سریعتر ب بهترین نحو ممکن حالت خوب بشه