مهمان داریم! و دیگر هیچ . . .

یه گروهم من و چندتا از بچه های دیگه بودیم که برای دیدن فیلم مهمان داریم راهی سینما فرهنگ شدیم . . .خانم جهانی پور و سعید پشت مشهدی و سرکار پیروزبخت هم در سینما رویت کردیم.

رو حساب اینکه معمولا پرویز پرستویی فیلمنامه های خوبی رو برای بازی قبول می کنه به سرم زد که برم این فیلم رو ببینیم . . . امیدوار بودم فیلم حداقل متوسط رو به بالایی رو ببینم اما 

 اما امیدهایم خیلی زود نقش بر آب شد...

فیلم قصه ی زن و شوهر میانسالی با بازی پرویز پرستویی و آهو خردمند هست که یک پسر جانباز شیمیایی با بازی بهروز شعیبی(که خودشم اومده بود سینما فیلم رو ببینه) در آسایشگاه روانی دارند.

معمولا اوپنینگ هر فیلم نشون دهنده ی جذابیت یا عدم جذابیت ادامه ی فیلم هست... فیلم با یه ریتم بسیار کند و خسته کننده شروع شد.یه خونه کلنگی که این دو نفر تنها توش زندگی می کنند که کلا همه از سیستم برق تا خیلی چیزای دیگه ایراد داره . . . جاهایی از سقف خونه تیکه گچ کنده می شه یا دیوار شکاف برمی داشت که من رو یاد اجاره نشینها ی خدابیامرز مهرجویی می انداخت . . .

فیلم تا بیست دقیقه اول فقط با آهو خردمند و پرویز پرستویی و دیالوگ و مکالمه های لوس و خسته کننده جلو می رفت.همون چیزایی که تو سریال های خیلی ضعیف امروز زیاد می بینیم...

شاید نزدیک به بیست دقیقه دیالوگ های مسخره تو موقعیت ها و سکانس های مختلف برای این فیلم نوشته شده بود.

بعد بهروز شعیبی که همون جانباز جسمی و روانی جنگ هست وارد قصه می شه...که می بینیم توی آسایشگاه با اعصاب کارمندا بازی می کنه دواهاش رو نمی خوره.داغون و عصبانی و هیستیریک هست.

و در مجموع فیلم بهمین شکل و شمایل ادامه پیدا می کنه...

هیچ اتفاق خاصی که بیننده رو درگیر کنه و من بخوام به شما بگم نمی افته . . .

. . .

فیلم به شدت از نظر تکنیکی و میزانسن(دکوپاژ،نورپردازی،حرکت دوربین،تدوین و بازی و خیلی چیزای دیگه)ضعیف بود.

فیلمنامه معلوم بود که سفارشی و آب بسته شده بود

فیلم زمان مرده به شدت زیاد داشت!

فیلم یه جاهایی به شدت کمدی! می شد!

بازی ها به شدت لوس . . .

فیلم همه جوره ضعف داشت . . .

خلاصه اصلا فیلم خوبی ندیدیم . . .

نکته ها:

بسیار برای راهیابی این فیلم به بخش سودای سیمرغ متاسفم

تاسف بیشتر برای پرستویی برای بازی در این به اصطلاح فیلم!...

. . .

نکته ویژه:

گریم بهروز شعیبی به شدت ما را یاد نوه آقاستار(عباس شکوری) می انداخت...به شدت شبیه بود.به خصوص اینکه دقیقا جلیقه ای که بهروز شعیبی تو فیلم پوشیده بود همون جلیقه ای بود که عباس شکوری تو روز تقسیم بلیط ها در کانون تنش بود.

همین. . .


نظرات 5 + ارسال نظر
شکور یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 10:05

احتمالا شعیبی که من رو سر دهلیز دیده بوده، اصرار کرده که گریم و لباسش شبیه من بشه.
بابا معروف شدم رفت.
اونم به چه افتضاحی...
شکور

Mr.Plus یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 10:36

جهان یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 11:33

و این گروه به این نتیجه رسید که بهروز شعیبی کللا به بچه های کانون ارادت داره اون از دهلیز که اسم و لقب آقایان رسولی و ایزدی فیلم رو یدک می کشید چه از این یکی که گویا بعد از اکران دهلیز یه عکس اختصاصی داده بشن به گریمور فیلم و ازش بخوان آقای شکوری رو روی شعیبی کپی کنه.بعله

سعید پشت مشهدی دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت 00:31

نقد مهدی کاملا درست بود فقط از این میترسم که این فیلم خیلی ضعیف و سفارشی به خاطر موضوعش جایزه اصلی جشنواره فجرم بگیره امیدوارم که اینجور نشه ولی اگه گرفت تعجب نکنید.
بعد چرا مستر plus ناراحته? نبینم مدیر تولیدم ناراحت باشه.

نه بابا دیگه تا این حد هم جشنواره ضایع نیست :-)
جهان

nafi3 saleh سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 00:03

واجب شد لا اقل به خاطر گریم بهروز شعیبی هم که شده فیلمو ببینم....

کسی پشت سر من، مسخرم کنه، خونش پای خودشه!
شکور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد