ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
این پست رو می خواستم زودتر بزارم ولی متاسفانه به نت دسترسی نداشتم.
اول از همه جا داره تشکر فراوان بکنم از خانم مرادپور که امروز واقعا زحمت کشیدند. از همون صبح تا ساعت 4 که من کانون بودم داشتند اطاق کانون رو مرتب می کردند. واقعا باید بهشون خسته نباشید گفت. واقعا توی سمتشون خوب عمل می کنند.
دوم هم به خودم می گم و هم به باقی دوستان که کاش کمی از آقای شکور یاد می گرفتیم. با اینکه ایشون 7 8 سال است که دارند برای کانون زحمت می کشند و واقعا اگر کمکی هم نکنند هیچ کسی به ایشان خرده نمی گیرد. ولی با این حال امروز با اینکه گفته بودند می خواهند بعد جلسه بروند ولی ماندند و برای تمیزی کانون کلی زحمت کشیدند. آنقدر که حتی وقتی کار خاصی هم نبود یک دستمال بر داشتند و شروع کردند یکی از کمد های خاکی را دستمال کشیدند و تمیز کردند. کاری که شاید خیلی از ما انجام نمی دهیم. و وقتی یک کار کوچک برای کانون انجام می دهیم فکر می کنیم که کانون بر گردن ما حق دارد و این کارها را باید مسئول لوکیشن و تازه وارد های کانون انجام دهند. واقعا باید از ایشان یاد گرفت.
سوم هم که چراغعلی. که واقعا نمی دونم چی دربارش بگم. فقط اینکه خیلی مرده. با اینکه حالش مساعد نبود تا تونست موند و کمک کرد.
دمتون گرم سرتون خوش...
واقعا شرمنده بابت نبودنم
و خسته نباشید به همه
همگی خسته نباشن بخصوص خانم مرادپور
87 سال یا 8،7 سال مساله این است.
معذرت که نشد خودمو برسونم پریماه
واقعا!!!
مرسی آقای ایزدی که این پستو گذاشتین.
جا داره منم اینجا از همه بچه هایی که دیروز کمک کردند تشکر کنم به ویژه آقای شگوری و چراغعلی.
خسته نباشید


واقعا ببشخید که من دیر رسیدم
و البته یه دست جیغ هورا به افتخار همتون