قرار بود زنگ بزنم به استاد مؤتمن برای کلاس کارگردانی، چون میدونستم سرشون شلوغه شب زنگ زدم. داداش کوچیکم که 10 سالشه فرزاد موتمنو از برنامهی چهار،3،2،1 شبکه 4 میشناخت و براش جالب بود که دارم زنگ میزنم بهش. یه بار ساعت 9:15 و یه بار هم نزدیک 10 زنگ زدم بهشون و جواب ندادن. حدود 10:15 بود که تلفن خونه زنگ خورد و داداش کوچیکم گوشی رو برداشت. از دور با هیجان به من اشاره کرد گفت بیا. فکر کنم انقدر خوشحال شده که امروز تو مدرسه واسه دوستاش تعریف میکنه که فرزاد مؤتمن زنگ زده خونمون و باهاش صحبت کرده.
اینجای کار خیلی برام جالب بود که یه آدم در این حد حرفهای، این همه از خودش بزرگی نشون میده و زنگ میزنه!
در مورد کلاس کارگردانی و فیلم سازی صحبت کردیم و خیلی رله هماهنگیها پیش رفت.
امیدوارم بتونیم با زرگر کلاس خوبی برگزار کنیم و همه راضی باشن، هم استاد، هم هنرجوها، هم کانون!
به سلامتی
ایول
کلاس کارگردانی نه بازیگری ،حاج محسن(فرهاد)!!
ایشالا کلاس خوبی میشه
ریدیفه! بس که همه جا پوسترشو چسبوندن!
قدکساز
ایشالا بیاد زودتر عضو کانون فیلم بشه