کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

انتقال تجربه / شرح جزء به جزء پروژه ی اکران فراموشی بر اساس زمان

شیوه نامه ی دیگه ای دارم برای اکران می نویسم تا هر تازه واردی با خوندنش بدونه که باید برای یه اکران تو تالارهایی مثل مولوی چه کارهایی رو باید انجام بده. ولی فعلا این رو که از قبل نوشته بودم و الان کاملش کردم رو میذارم تا بخونید.

برای این پروژه این کارها به این صورت انجام شد:

 

 

 

- در کانون اعلام کردم که تحت یک پروژه شخصی و در راستای طرح معارفه ی چراغ میخوام یه بلاک باستر نمایش بدم

- از علی محیط خواستم تا فراموشی رو که داشت برام بیاره

- از ایزدی خواستم تا جنگ جهانی زد رو دانلود کنه

- اول دو فیلم بلاک باستری که رسیده بودن دیدم یعنی فراموشی و جنگ جهانی زد و فراموشی رو برای اکران انتخاب کردم

- در وبلاگ اسم فیلم رو اعلام کردم

- فیلم رو به خانم برزگر برای تایید ارائه کردم

- طرحی مشتمل بر امکانات مورد نیاز ارائه کردم

- برای زمان اکران با دبیر و چراغ و برای مکانش علاوه بر اینها، با عطار مشورت کردم و در انتها دوشنبه تالار مولوی رو انتخاب کردم

- بعد از تایید فیلم، فیلم رو اصلاح مجدد کردم ولی در انتها به مشکل صدا خوردم

- در همین حین برای اصلاح زیرنویس تو وبلاگ برای گرفتن یه برنامه ی خاص اعلام کردم و قدکساز اون برنامه رو برام آورد

- برنامه رو از قدکساز گرفتم و با تماس با فلاح، یه چیزایی از برنامه یاد گرفتم و بعدش روش کار کردم و تا اندازه ای که مورد نیازم بود یاد گرفتم

- از ایزدی خواستم یه نسخه ی دیگه از فراموشی دانلود کنه

- زیرنویس رو با فیلم اصلاح شده هماهنگ کردم

- با علی محیط که اومده بود خونه مون روی اصلاحیه ی فیلم کار کردیم تا صوتش رو درست کنیم ولی نشد

- نسخه ی ایزدی رو گرفتم و صوت نسخه ی ایزدی رو با کلی دنگ و فنگ روی فیلم اصلاحی کار کردم

- با هماهنگی تالار به چراغعلی گفتم که پوستر و بنر و تراکت رو طراحی کنه

- با شالیکار هماهنگ کردم که لب تابش رو که قبلا امتحانش رو تو اکرانهای من پس داده برای روز اکران بهم قرض بده

- روز چهارشنبه ی قبل از اکران فایل پوستر و بنر رو بردم برای تایید خانم برزگر ولی متوجه شدم که دکتر جهانگیری جلوی کار رو گرفته ان

- از دبیر خواستم مشکل رو حل کنه که متاسفانه دکتر جهانگیری از فرهنگی رفت و کارها به شنبه افتاد و این یعنی از دست رفتن بنر...

- با خانم مرادپور (مسئولی لوکیشن) برای درست کردن چراغ قوه ها هماهنگ کردم

- با خانم ترابی (مسئول امور مالی) برای پذیرفتن بحث مالی پروژه هماهنگ کردم

- از طریق وبلاگ تیمم رو برای تبلیغات و روز اکران هماهنگ کردم

- برای روز شنبه با دبیر هماهنگ کردم تا دونفری بتونیم صبح دوشنبه امضای دکتر رو بگیریم تا پوسترها رو برای شنبه و بنر رو به دوشنبه صبح برسونیم(البته تونستیم با راهکاری، بنر رو به یکشنبه صبح برسونیم)

- تو وبلاگ از تیم و بقیه خواستم تا شنبه، یکشنبه و دوشنبه برای پوسترینگ و توزیع تراکت و نصب بنر آماده باشن

- از پرهیزکار (از عوامل تالار مولوی) خواستم تا دوشنبه ساعت 11ونیم تالار رو باز کنه و بمونه

- از قدکساز خواستم که خبر اکران رو به همه ی دویست ایمیلمون، ایمیل کنه(اضافه شده بعد از 5 دقیقه از انتشار)

- از فرامرزی خواستم تا برای یازده و نیم دوشنبه با لب تابش مسئول نمایش فیلم بشه و از شالیکار تشکر کردم و گفتم که دیگه لب تابش رو نمیخوام

- با چراغ هماهنگ کردم که تراکت رو برای شنبه صبح برسونه

- شنبه صبح ساعت 8 دانشگاه بودم و تونستم طرح امضا شده ی دکتر جهانگیری رو بگیرم. با آقای نبی زاده کلنجار رفتم تا سریع نامه پوستر و تراکت رو بده

- پوستر ها و تراکت ها رو بردم برای چاپ. در چاپ دچار مشکل شدیم و چراغ رو پیدا کردم که طرح رو کمی تغییر بده

- بنر رو روی دی وی دی رایت کردم و رسوندم به آقای مقصودی. ولی آقای مقصودی موبایل چاپ خانه بنر (آقای ناصری) رو بهم داد که آدرس ایمیلش رو بگیرم و با ایمیل بفرستم. تماس گرفتم و هماهنگ کردم تا چراغ براش بفرسته. تلفنی با ناصری طی کردم که بنر برای صبح علی الطلوع دانشگاه باشه

- بچه ها که اومدن، قبل از اینکه ساعت دوازده بشه (که اوج تراکم دانشگاهه) پوستر ها رو فرستادم برای چسباندن. یوسف دوست و خانم توکلی و سه تا از بچه های جدید و اشکان برای دانشکده ی خودش انجام دادن

- در همین حین تراکت ها رو برش زدم و به یه ورودی جدید دادم تا قبل از شروع نهار ببرن برای سلف آقایون. خانم توکلی هم برای سلف خانم ها. به این سرعت پوستر ها قبل از نهار رفت رو دیوار

- برای تراکت های روز یکشنبه با خانم خودم و ایزدی هماهنگ کردم

- شب ناصری به من زنگ زد و گفت که بنر رو همون شب به در نگهبانی رسونده. با زرگر، چراغ، قدکساز و سلیمیان برای کمک به نصب بنر تماس گرفتم که قدکساز و سلیمیان پذیرفتن

- ساعت 7:55 صبح یکشنبه بنر رو از نگهبانی درکه گرفتم و ساعت 8 خانم سلیمیان رو دیدم. قدکساز تاخیر داشت

- با نبی زاده کلی کلنجار رفتم که یکی از داربست های آماده رو برای بنر ما خالی کنه که با تماس هاش با سایر اداره های دانشگاه تونستن اجازه پایین آوردن بنر نهاد رو بگیرن

- با موتور آقای مرتضوی رفتیم برای نصب بنر و خانم سلیمیان هم به ما پیوستن. بنر ساعت 8:30 نصب شد ولی از جاش راضی نبودم

- ساعت 11 با خانم بشیری رفتیم یه نگاه به بنر انداختیم. به فکرم رسید که با یه سری فلش روی آسفالت، توجه رو به بنرمون جلب کنم که با خانم بشیری و یوسف دوست این کارو کردیم

- تراکت های یکشنبه توسط ایزدی و خانم تدریس تو سلف توزیع شد

- با خانم برزگر برای ورود ماشین زرگر برای فردا مجددا هماهنگ کردم شب متوجه شدم که هماهنگی صورت نگرفته.  خواستم با ایزدی تماس بگیرم و بگم که باید با تاخیر بیاد که دیدم اشتباهی به زرگر زنگ زده ام!!

- مجددا با  خانم مرادپور همچنین ایزدی هماهنگ کردم برای چراغ قوه

روز اکران:

- خانم بشیری مسئول کارت سینه ها بودن

- خانم تدریس مسئول ایمیل ها

- خانم ترابی مسئول امور مالی که به خانم مرادپور سپردن

- فرامرزی و بعدش خانم باقری مسئول نمایش

- پرهیزکار مسئول اتاق فرمان

- ایزدی مسئول حمل و نقل

- به همه گفته بودم که تماشاچی ها رو کنار هم بنشونن چون بعد از تاریکی تالار دیگه نمیشه صندلی خالی ها رو پیدا کرد

- ساعت 11و نیم تالار بودیم. ساعت دوازده حق ورود پیدا کردیم

- فرامرزی رو فرستادم رو سن تا همه ی تصاویر رو چک کنه

- با پرهیزگار تماس گرفتم که خودش رو برسونه

- با آقای اسدی صحبت کردم و میکروفون سیار گرفتم

- از خانم مرادپور خواستم که برای میکروفون سیار از کانون باطری بیارن

- ساعت 12:10 تماشاچی ها اجازه ی ورود پیدا کردن

- تا ساعت 12:30 همه چیز رو چک کردیم. تا 12:45 کلیپ و موسیقی پخش کردیم

- 12:45 روی سن درمورد برنامه های آینده، نحوه ی دادن آدرس ایمیلشون به من و جلسه ی نقد بعد از فیلم رو توضیح دادم و فیلم شروع شد

- (اضافه شده در ساعت 12 روز 18 مهر:)در طول پخش فیلم، خانم ها و آقایان نوروزی، پویا، جم نژاد، برخورداری، پریماه مرادپور، پرستو کنعانی، نگین سلمان، توکلی، اسدی، قاسمی، زهرا همایون روز، عاطفه کیانی، یزدانی و قدکساز در کارهایی مثل نوشتن ایمیل مخاطبین, بحث های مالی و ورود و خروج مخاطبین به سالن همچنین حفظ نظم سالن در حال فعالیت بودن.

- بعد از تمام شدن فیلم مجددا کلیپ کانون رو پخش کردیم و بعدش با کمک توپشکن یه کم درمورد فیلم صحبت کردم. تماشاچی ها هم توی تالار با میکروفون سیار سوال می پرسیدن.

- در پایان هر روز کاری، نام فعالین اون روز پروژه رو در وبلاگ اعلام می کردم و بعد از اکران هم لیست فعالین خود روز اکران رو در وبلاگ اعلام کردم.


شکور

نظرات 15 + ارسال نظر
مسعود زرگر چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 20:19

آقا این پست خیلی ردیفه

شکور چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 20:38

هر فردی که تو این پروژه به نحوی حضور داشته، اسمش یه بار رنگی شده
علت این رنگی بودن اینه که ببینیم برای صرفا یه اکران چند نفر درگیر میشن
نزدیک به سی اسم رنگی هست که از این سی اسم، صرفا 5 اسم کارمند هستن و بقیه همه اعضای کانونن
بعدا به این رنگی بودن استناد خواهم کرد

شکور

جهان چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 20:40

- با خانم برزگر برای ورود ماشین زرگر برای فردا مجددا هماهنگ کردم شب متوجه شدم که هماهنگی صورت نگرفته. خواستم با ایزدی تماس بگیرم و بگم که باید با تاخیر بیاد که دیدم اشتباهی به زرگر زنگ زده ام!!

برای ورود ماشین زرگر؟؟!!

توفیقی چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 20:48

با اینکه درجریان اکرانها بودم و اولین بار نیست که باهاش مواجه میشم اما با خوندن این پست ترسیدم.
کافیه یه قسمتش بلنگه...
ممنون که وقت گذاشتین و همه شو نوشتین.

جهان چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 20:49

ولی خیلی خیلی پست خوبیه

محسن قدکساز چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 22:04

خیلی عااااالییی!
کاش برچسب "شیوه نامه اکران" و چنتا چیز تو این مایه ها میزدین ک هر وقت خواستیم با یه سرچ سریع بتونیم پیداش کنیم!

هرچی صلاحه خودت بذار قناری
شکور

رضا ی.د چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 23:50

خیلی خوب بود یه شادشم بنویس تو چند بند که به عنوان دستور العمل بشه استفاده کرد

حق طلب پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 10:55

عالیییییییییییییی.واقعان نه خسته
اما این روند ادمو پشیمون می کنه از اکران

والا چه عرض کنم
به هر حال این روند وجود داره و دوستان باید بدونن که کار ساده ای نیست
هرچند این اتفاق در مقابل کارهای دیگه ی کانون, خیلی کار ساده ایه
حالا روند اکران بزرگ رو که نوشتیم همه دوزاریشون می افته که این روند خیلی ساده بوده
شکور

Marzieh Nasrekhani پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 11:17

آقای شکور این پست خیلی خوبه! یعنی مثل کتاب حل المسائل که زمان مدرسه استفاده می کردیم همه ی جواب ها توش هست
من واسه ی اکران فیلم های تیم برتون الان تو اون مرحله ی "اعلام اسم فیلم در وبلاگ" هستم. الان می دونم تو قدم بعدی چه کاری باید انجام بشه. خیلی ممنون

(یه ذره ترسناکه...موافقم!)

یه نکته ای رو من باید متذکر بشم
یه وقت اشتباه نشه و فکر کنید که من اسمم «شکور» هست ها
من «عباس شکوری» هستم که همینطوری برای اینکه سریع نوشته بشه, شکور می نویسم
خواهش می کنم
شیوه نامه ای که می نویسم, تا اندازه ای اداری تره و فکر کنم اون شیوه نامه مناسب تر باشه برای انتشار
شکور

نظر قبلیم رو باید اصلاح کنم / شکور پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 12:05

43 اسم یک بار رنگی شده ان
یعنی 43 نفر به صورت مستقیم برای این پروژه فعالیت کرده اند
از این 43 نفر, 5 نفر کارمند و بقیه اعضای کانون بوده اند
البت باید توجه داشته باشید که قطعا برای یک اکران در مولوی به این تعداد نیرو احتیاج نیست و علت این ازدحام, عطش دوستان در کمک به اولین اکران بوده است
به این رقم استناد خواهم کرد
شکور

moradpour پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 14:58

In post enghad daghighe k engar aghay shakuri Dar tule kar 1 kaghaz o ghalam Dast gereftan o riz b riz kararo yaddash kardan! Aaaaaaaaliiii bud, merc.

Marzieh Nasrekhani پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 16:21

به آقای "شکوری" ... ابهام رفع شد
بازم ممنون

به خانم مرادپور پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 16:38

راستش همینطور بوده. فقط به جای کاغذ، لب تابم دستم بود.
فکر کردم که یه بار باید خیلی جز به جز این کار انجام بشه تا بقیه کمی از سردرگمی در بیان
بقیه هم ازین کارها بکنن مفید خواهد بود
فقط باید به فکر اصلاح متن بود
البت اون شیوه نامه ای که دارم می نویسم شاید حالا حالاها کافی باشه
شکور

nafi3 saleh پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 17:52

ممنون از توضیح خوبتون.....ولی من به شخصه تصمیم گرفتم هرگز حتی فکر اکران هم به ذهنم خطور نکنه........!!!

اکران ها ساده هستند.
اکران کنید تا مسئولیت پذیری رو یاد بگیرید.
همه ی این فعالیت ها که حساسیت دارند روی شخصیت اعضا تاثیر مثبت خواهند داشت.
شکور

توفیقی یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 18:37

پست "تجربیات یک مسئول ثبت نام!" از خانم طلاکوب برای کلاس عکاسی تو موضوعات انتقال تجربه نیس.
فک کنم همین پست جرقه ایجاد موضوع انتقال تجربه رو زد(؟)

خیر...وقتی جرقه خورد که نه خانم طلاکوب و نه شما در کانون متولد نشده بودید
شکور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد