خوره سینما...

داخل سالن سینما می شوی . مشکلاتت را با خودت داخل نمی آوری می خواهی برای چند دقیقه هم که شده خودت نباشی. تو فیلم را تماشا نمی کنی تو فیلم را زندگی می کنی... 

با دیدن بعضی از فیلم ها از درون لذت می بری. لذتی که دقیق نمی دانی مال چیست. فیلم هایی که دلیل دوست داشتنشان چیزی است که فقط خودت می دانی. نمی توانی برای دیگران توضیح اش دهی. چیز هایی که ربط زیادی به خوش ساخت بودن فیلم ندارد.

جزو کسانی هستم که زیاد می روم سینما. راستش بعضی از فیلم ها فقط برای من یک فیلم ساده نیستند. برای من می شوند بخشی از زندگیم. بخشی از زندگی که خیلی دوستشان دارم. احساسی که فقط در سینما به من دست می دهد و نه با دیدن فیلم در خانه و پشت کامپیوتر.

فیلم هایی مثل جدایی نادر از سیمین، درباره الی، اینجا بدون من، یه حبه قند، بی خود و بی جهت، هیچ، اسب حیوان نجیبی است، بیست و ... . خیلی از فیلم ها را آنقدر رفتم سینما که دیگر تعدادش از دستم در رفته است. واقعا دقیق نمی دانم که جدایی نادر از سیمین را چند بار دیده ام.

ولی کار جایی بد می شود که اکران این فیلم ها تمام می شود. می دانی که دیگر نمی توانی آن ها را تجربه کنی. و دلت تنگ می شود. منتظر می شوی که یک فیلم جدید اکران شود تا شاید آن حس را دوباره بتوانی تجربه کنی.

و حالا بعد از مدت ها یک فیلم اکران شد که به من همان حس را می دهد. فیلم گذشته.

بار اول که فیلم را دیدم در اصل، یاد و خاطره جدایی برایم زنده می شد. نا خود آگاه هر اتفاقی که می افتاد یاد صحنه هایی از جدایی می افتادم و یاد خاطراتم با این فیلم. ولی بار دوم خود فیلم برایم دوست داشتنی بود. با اینکه زمان فیلم خیلی زیاد بود ولی برای من اصلا خسته کننده نبود. با دقت تمام فیلم را دنبال می کردم. با دقت فیلم را می دیدم از ریزه کاری های فیلم لذت می بردم.

با اینکه فیلم را سه بار دیده ام ولی باز هم مشتاقم که یک بار دیگر فیلم را ببینم و از دیدنش لذت ببرم. به شما هم به شدت دیدنش را توصیه می کنم. 

نظرات 6 + ارسال نظر
سبا حق طلب یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 21:10

با با بی خیال
اما بعضی فیلم ها اینجورین واقا

nafi3 saleh یکشنبه 16 تیر 1392 ساعت 21:21

"گذشته"ی اصغر فرهادی فیلم خیلی خوبی بود...طوری که من این فیلمو دو بار دیدم در حالیکه زیاد از این عادتها ندارم.زندگی آدمهایی که هرکدوم به نحوی به گذشته شون گره خوردن و مجبور میشن به دلیل اتفاقایی که تو زندگیشون میفته به عقب برگردن و حس حوادث رو دوباره تجربه کنن برام جالب بود و جالبتر از اون شباهت و نزدیکی "گذشته"با "جدایی".البته یه تفاوت آشکار این دو فیلم به نظر من این بود که در گذشته همه سعی می کردند با راستگویی برای بهتر شدن اوضاع تلاش کنن در حالیکه در جدایی خیلی کمتر این اتفاق افتاد.
امیدوارم توی کانون یه جلسه نقد برای فیلم برگزار بشه...

ترابی دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 20:17

من خیلی سخت بتونم چنین متنی بنویسم اما شدیدا با نوشتتون ارتباط خوبی برقرار کردم.
زیبا بود

جهان دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 20:37

توفیقی سه‌شنبه 18 تیر 1392 ساعت 18:23


خاصیت سینما همینه
اغما ؛ خودهیپنوتیزمی
برای همینه که از همه هنرها تاثرگزارتره.

دلنــاز طلاکوب چهارشنبه 19 تیر 1392 ساعت 22:24

با اینکه نمی تونم بگم فیلم رو دوست داشتم ولی باید اعتراف کنم به شدت درگیرم کرد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد