انقلاب گلخندان، دیروز در مقدمه نابود شد

به نام خدا


دیروز رفتم کانون دیدم آقای گلخندان اومدن تازه یادم افتاد سه شنبه ست و ایشون قرار بوده بیان کانون و در مورد " الانقلابُ الکلخندانیّ" توضیحات لازم رو به اعضایی که دوس دارن بدونن ارائه بدن.

 

 موقعی که بحث شروع شد من بودم و یوسف دوست ، سلیمی ، توفیق و البته خود آقای گلخندان.

بعد از یه مدت کوتاهی تهمینه و مژده و نفیسه صالح آبادی هم رسیدن.


شروع کردن به توضیح دادن به هر جا از حرفشون میرسیدن که باهاش مخالف بودیم امون مخالفت نمیدادن و میگفتن حرفام طولانیه، البته ما هم با این توضیح که آقا شما اگه بخواید همشو بگید که نمیشه باید اگه مخالفتی داریم توی هر قسمت بیان کنیم ، شما تازه مقدمه حرفاتونو میگید ما مشکل داریم چه برسه به اینکه بخواد به انتها برسه ( البته ما اجازه میدادیم مبحث صحبتشون تموم بشه بعد مخالفت یا موافقت کنیم اما ایشون دوس داشتن تا آخر طرحشونو گوش بدیم بعد صحبت کنیم که خوب متاسفانه شرایطش نبود)


صحبتا دو ساعتی طول کشید. کانون پر از هیاهو ، خیلی بحث چسبنده ای بود.

به طور ناخواسته صندلی آقای گلخندان تقریبا طوری قرار گرفته بود که بقیه دورشون بودن. احساس میکردم هر چقدر بحث ادامه پیدا میکنه آقای گلخندان و صندلیشون دو تایی به وسط هدایت میشن و ما هم حلقه ای می شدیم پر از مخالفت و گاها موافقت هایی که دورشونو گرفته بود.


تصمیم داشتم بحث هایی که مطرح شد رو یادداشت کنم اما هم طولانی بود هم جمله های بچه ها دقیق یادم نبود هم مجالی برای بیان  قسمت های مهم بحث نبود.


در کل همه ی ما ( تقریبا به جز آقای سلیمی) با 90 درصد صحبتهای آقای گلخندان ( که خودشون معتقد بودن تنها مقدمه هست و صحبتای اصلی کاملا مونده)  مخالف بودیم و از نظر هممون به خصوص مژده ، تهمینه و من که نسبت به اون جمع از بقیه قدیمی تر بودیم حرفای آقای گلخندان غالبا از روی بی اطلاعی از تاریخچه کانون و عدم حضورشون توی کانون بود به قدری که برای همه ی جمله هاشون ما مصداق و شاهد مثال نقض داشتیم و می گفتیم که شما نمیدونید و نبودید اگر بودید می فهمیدید که این چیزا توی کانون قبلا بررسی شده و یا امکان این کار به فلان و فلان دلیل کاملا منطقی و حتی امتحان پس داده  وجود نداره.

من به شخصه از آقای گلخندان ممنونم که به کانون توجه داشتن و روی این مسائل فکر کردن اما واقعا توی صحبتاشون نبودنشون توی کانون و عدم درک شرایط کانون رو حس میکردم به نظرم مهم ترین دلیل وجود کانون تا به الان مخالف عمل کردن با حرفا و ایده های ایشونه که اگر اینطور نبود الان کانونی وجود نداشت.

به نظرم ایشون حتی فراموش کرده بودن که ما یک جمع دانشجویی هستیم.


من فکر میکنم پرونده این انقلاب گلخندانی در مقدمه بسته شد و در یک جا آقای گلخندان اعتراف کردن که چون از فلان مسئله اطلاع نداشتن این صحبتو کردن و کار مد نظر ایشون عملی نیست.


در آخر از همه ی بچه هایی که دیروز توی بحث بودن و شرکت کردن ممنونم ، این نشون دهنده  اهمیت کانون برای همه ی ماست .

دیروز چهره جدیدی از مژده بشیری رو دیدم خیلی خوب در مقابل حرفای آقای گلخندان صحبت می کرد و حتی از عملکرد  کانون در این چند سال دفاع میکرد خلاصه تجربه 3 ، 4  ساله ی حضورش توی کانون از چشاش می بارید.


خسته نباشید


دو سوم از بحث دیروز توسط تهمینه سلیمیان فیلمبرداری شد میتونید ازش بگیرید و ببینید.


(اضافه شده در 30 دقیقه بعد از گذاشتن پست)


جهان



نظرات 12 + ارسال نظر
سبا حق طلب چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 14:25

خوندم

خوب کاری کردی :)

جهان

سبا حق طلب چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 14:28

پری عنوان رو خوندم فکر کردم آقای شکوری نوشته

هه!
:)))))))))))))

جهان
---------------------------------------
جالبتر بود میگفتید در نطفه خفه شد! :)))))))
قدکساز

شکور چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 14:29

اوپس!
من دوست داشتم ببینم گلخندان چی بوده حرفش...به هر حال مث که بحث ها بن بست بوده.
شکور

محسن قدکساز چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 15:30

بهتره که بعد از هربار اضافه کردن مطلب جدید زیر مطالب قدیمی یه خط بکشید تا از مطلب جدید سوا بشه!

بشیری چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 15:53

مرسی جهان...

جهان نه!! آقای جهان!!! نه...!!! خانم جهان!!..!! نه بابا... بیخیال همون جهان...!!نه... ببخشید... همون که گفتید اصلا...اصلا غلط کردم


شکور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:))))))))

جهان

جهان چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 15:57

به آقای قدکساز:
اتفاقا خواستم بنویسم ولی گفتم شاید بد باشه!
شما همونجور که گفتید بخونید

راستی ممنون بابت تذکر ، سعی میکنم از این به بعد اون خط رو بکشم

جهان

توفیقی چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 22:51

شدیدا با عنوان پستت مخالفم.
چیزی نابود نشد.
آقای گلخندان هنوز حرفاشو کامل نزد که بخواییم درباره اش چیزی بگیم.
باید بذاریم نطق کامل ایراد بشه بعد ایراد بگیریم!
همونطور که گفتم،حرفای اساسی و نویی به میون آورد که قابل تامله.
نه چیزی نابود شد،نه تو نطفه خفه.

توفیقی چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 23:00

از اینکه قدیمی های کانون باشن، حس شعف پیدا میکنم!
خانم بشیری رو از فیلمای آقای شکوری شناختم.
خعلی خوب بازی کرده بود تو تردید ابدی.
ترم قبل زیاد کانون نبود.
اما الان از حضورشون بسیار شادمانم

دلنــاز طلاکوب پنج‌شنبه 6 تیر 1392 ساعت 11:16

با توفیقی موافقم و کلا با قضاوت کردن مخالفم.

بشیری پنج‌شنبه 6 تیر 1392 ساعت 11:37

راستی منم با یه سری از حرفهای آقای گلخندان موافق بودم، پس نمیشه گفت اساسا از پایه انقلابشون نابود شده...

به توفیق , مژده , دلناز پنج‌شنبه 6 تیر 1392 ساعت 23:11

خب منم صرفا نظر خودمو گفتم
البته توی جمله هام به لفظ مقدمه خیلی اشاره کردم و قضاوت عجولانه هم نکردم دلناز, من به حرفای آقای گلخندان گوش دادم و در همون حد هم نظرمو گفتم و اینکه از لفظ نابود شدن استفاده کردم از نظرم با توجه به چیزایی که شنیدم ازشون کاملا به جاست!
حتی توی عنوان هم گفتم که از نظر من انقلاب گلخندان در "مقدمه" نابود شد.
من با مقدمه که خیلی مهم بود مشکل داشتم و دارم , به نظرم وقتی مقدمه 90 درصد مشکل داره اصل مطلب هم lمیتونه مشکل داشته باشه!
به علاوه همچنان به نظرم این انقلاب رخ نخواهد داد!
وقتی که ایشون معتقدن لفظ کانون باید برداشته بشه و به انجمن تبدیل بشه یعنی تغییر بزرگ و من با این تغییر بزرگ مشکل دارم!
از طرفی هم انقدر مقدمه مهم بود که به نظرم درصد بالایی از بحث رو شامل میشه و اون چه که باقی مونده یه سری ایده ست که با اعمالشون صرفا توی کانون "تغییر" رخ میده نه "انقلاب"!
راستی توفیق تو قسمتخیلی مهم بحث رو نبودی به خاطر همین نظر خودمو از تو محق تر می دونم!

جهان

محمد گلخندان شنبه 8 تیر 1392 ساعت 11:12

من بحث کاملم رو در وبلاگ میزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد