کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دکترین: دیکتاتوری-کاریزما

یکی از اعضای بسیار جدید کانون صحبتی کرد که لازم دیدم اینجا در مقابل حرفاش پستی بذارم:


در مقام مقایسه ی تشکل های دانشجویی و یه نگاه سطحی به انجمن اسلامیشون، دوستمون قائل به این بود که کاریزما، نوعی دیکتاتوریه!

باید بگم که از نگاه من این تفکر، تفکر افراطی و اشتباهیه. افرادی که به این ایده معتقدند، دارن از اون ور بوم می افتن.

مبنای قدرت دیکتاتور، بر بی حقی قانونی سایرین، ولی علت پذیرش حرف فرد کاریزماتیک، اعتماده...

پذیرفته شدن صحبت به علت شخصیت کاریزماتیک، هیچ وقت نمادی از دیکتاتوری نیست.

در دیکتاتوری، حق مخالفت وجود ندارد. فرد حق ندارد که مخالفت کند. ولی در مقابل یک فرد کاریزماتیک، در یک جامعه ی دموکراتیک، این حق وجود دارد، ولی فرد با اعتماد به شخصیت کاریزما، از حق خویش استفاده نمی کند.

اینکه هر پذیرشی را به دیکتاتوری نسبت دهیم، بیشتر از یک تعبیر معانی ایجاد کننده ی جو منفی نیست.

 

شکور.

نظرات 11 + ارسال نظر
جهان شنبه 11 خرداد 1392 ساعت 16:04

خوندم

سبا حق طلب شنبه 11 خرداد 1392 ساعت 16:24

تو ذهنم کسی کاریزما داره که ابهت رفتاری داره و لزوما دیکتاتور نیست اما هر دیکتاتوری کاریزما داره.ابهت رفتاری یعنی طرف می تونه خ + باشه ولی شخصیتا چون آدم با اعتماد و عزت نفس بالاییه کاریزما داره و حرفش برو و کسی که اعتماد به نفس پایین داره نمی تونه مخالفت کنه باهاش
اما همیشه اعتماد باعث گوش دادن به حرف کسی که کاریزما داره نیست.
کلمه نگاه سطحی بار - نداره ؟ممکنه بر داشت - شه ازش

1- ببخشید، منظورم از نگاه سطحی، یک نگاه مختصر و سریع بود.
2- لزوما هر دیکتاتوری، کاریزما ندارد.
3- پذیرش حرف کاریزما به علت پایین بودن اعتماد به نفس، به علت کاریزما نیست، بلکه به علت پایین بودن اعتماد به نفسه... به نظرم باز هم اشتباه میکنید
من صرفا دارم درمورد کاریزما صحبت می کنم.
اگه اینطوری بحث کنیم هر آدم مغرور و پر رو و معتمد به نفسی، به علت پذیرفته شدن توسط طرف مقابل بی اعتماد به نفسش، صاحب کاریزماست.
شخص کاریزما حتی لزوما اعتماد به نفس بالایی نداره
کلا شخصیت کاریزماتیک، شخصیتیه که افراد گروه، به حرفش اعتماد قلبی پیدا کرده ان. این اعتماد قلبی هم به علت های گوناگونی به وجود میاد به ویژه از طریق شناخت
شکور

توفیقی شنبه 11 خرداد 1392 ساعت 20:54

این پست شاید مربوط به بحثهای کانونی و روابط اعضا باشه، اما فکر نمیکنید بیش از حد تخصصی بحثای جامعه شناسیه؟!
واقعا دیکتاتوری،کاریزما،جامعه دموکراتیک،الفاظی هستن که در قالب دکترین "کانون فیلم و عکس" مطرح بشن؟

محمدمهدی رسولی یکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت 09:00

عقیده م اینه ک هرجایی به تناسب شرایط خودش باید شخصیت کاریزماتیک درخور شان خودش رو دارا باشه
ما قبول داریم که دانشجو هستیم و برابر
اما آیا تو هرجمعی نباید یه بزرگتر برای مواقع خاص وجود داشته باشه؟
و جمعی مثل کانون فیلم که با این همه نگاه های خاص و توقعاتی که اطرافیان بهش دارن باید هم کاریزمای خاص خودش رو دارا باشه...
این رو تجربه ی 7 سال کانون داری ثابت کرده

به توفیقی یکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت 10:44

اصلا تخصصی نیستن و کاملا این الفاظ در حال عرفی شدن حداقل در گروه های دانشجویی هستن
شما هم باید کم کم از این مفاهیم استفاده کنید
شکور

سعید چ.ع یکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت 18:50

با خانم توفیقی موافقم

توفیقی یکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت 22:04

در ادامه بحث اخیر ارتباط مطالب با "وبلاگ کانون فیلم وعکس دانشگاه شهید بهشتی" ، نگاهی به پست بندازید.
انصافا چه دلیلی داره اعضای کانون فیلم ، دکترینی درباره شخص کاریزماتیک یا دیکتاتور داشته باشن؟!
همونطور که مطالب کم ارزش نباید مطرح بشن، بیش از حد تخصصی کردن هم فهمیدن و ارتباط برقرار کردن با مطالبو دشوار میکنه.
بله،بحث درحال گسترش بین گروههای دانشجویی هست، اما نه کانون فیلم.
گسترشش میتونه در حد بحث های درون کانونی،بین خود اعضا باشه
این متن بیشتر شبیه خلاصه تحقیق دانشجوی علوم اجتماعیه نه دکترین یک گروه هنری دانشجویی.
قبول دارم،قبلا یه سری حرفها و اتهام هایی دراینباره و با همین الفاظ، نه تنها تو کانون، که خود وبلاگ زده شده
اما آقای شکوری ؛ مطالب وبلاگ ماندگاره. برای بچه هایی که سالهای بعد وارد کانون میشن.
اگه یکی از این افراد وارد بخش دکترین بشه و با این پست مواجه شه،واکنشی جز حیرت و سردرگمی داره؟
پستی بدون حتی کوچکترین اشاره ای به شخص یا اتفاق خاصی که حداقل بگیم مربوط به روابط کانونیه. متنی کاملا تخصصی.
نه تنها من از این مفاهیم تو این وبلاگ و کانون استفاده نمیکنم، بلکه میگم نبایدعرفی بشن.

به توفیق دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 10:02

من با این دکترین موافقم و به نظرم کاملا با کانون فیلم و عکس ما در ارتباطه ، نه تنها با جامعه ی کوچیک ما بلکه با هر جمع دیگه ای!
من همیشه مثل خیلیا معتقدم که کانون ما یه جامعه است!
توفیق به نظرت کانون ما یه جامعه ی کوچیک نیست؟ جامعه ای که برای بقا و رسیدن به هدف هاش سیاست هایی رو دنبال میکنه؟
راس برنامه هر جامعه سیاسته ، سیاسته که به فعالیتای ما توی کانون نظم و جهت میده ، هر فعالیتی، در خصوص عکس ، فیلم و...!
سیاست خط مشی تفکر ماست!
این دکترین ها که ما داریم برای من در حکم همون سیاست هاست، که بعد ها میتونه تبدیل به قانون بشه!
این پست قابلیت تبدیل شدن به قانون رو نداره اما دقیقا میتونه برای یه عضو جدیدی که تازه وارد کانون شده مبنای سیاست رفتاری کانون رو نشون بده!
به قسمت اول پست نگاه کن!
این پست در راستای تفکر و سوال یه ورودی جدید نوشته شده، مثل همون شخص جدیدی که تو معتقدی اگه وارد وبلاگ بشه دچار حیرت میشه از بی ارتباطی این پست به کانون، اون شخصی که این سوال رو پرسیده مسلما همچین موضوعی رو با کانون در ارتباط دیده!
به نظرم توفیق واژه هایی مثل دیکتاتوری ، دموکراتیک و کاریزما فقط املاء سختی داره وگرنه واژه های بی ارتباطی با یک جمعیتی مثل کانون ما نیستن، توی هر جوی این واژه ها به شکلای مختلف استفاده میشه چون همه با هم در حال تعامل هستن و این واژه ها صرفا الفاظ و نام هایی هستن که روی برخوردها و رفتارها گذاشته شده.
دیکتاتوری توی هر جمعی میتونه به این شکل باشه:
همین که من گفتم باید این کار انجام بشه.
دموکراتیک:
بر اساس قانون این کار باید انجام بشه.
کاریزما:
فلانی بچه ها قبولت دارن، اصلا تو یه ابهتی داری یا یه چیزی که همه رو جذب میکنه، همه بهت اعتماد دارن.
به نظرت توی کانون ما به هر شکلی تا به حال این جمله هارو نشنیدی؟ جمله هایی که ممکنه از طرف خیلیا تایید بشه و از نظر خیلیا تکذیب (البته من خودم تا به حال توی کانون جمله ای که در ارتباط با دیکتاتوری نوشتمو نشنیدم و فقط صرفا من باب توضیح حرفم اون جمله رو نوشتم). می بینی؟ دیکتاتوری ، دموکراتیک ، کاریزما، قانون، اساسنامه همه و همه صرفا الفاظی هستن که ما روی برخوردها و رفتارایی که دیدیم گذاشتیم.
به نظرم نفی این دکترین و کلا بحث هایی از این قسم که به سیاست ها و نوع تعامل یک جمع مربوط میشه برابره با نفی تعاملات و تفکرات و حتی اساس شکل گیری هر جمعی.

جهان

سعید ایزدی دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 11:40 http://kafankhafan.blogfa.com

قبل از اینکه بحث را شروع کنم بهتر است دلیل اینکه بحث مطرح شد را بیان کنم. شاید مسئله ای که خانم توفیقی گفتند این بحث چه ربطی به کانون دارد هم بر طرف شود.
بحث از لزوم ایجاد اساسنامه و اینکه چه اتفاقی می افتد که در یک گروه دانشجویی دیکتاتوری به وجود می آید شروع شد.
سه نفر هستند که می توانند در گروه دانشجویی دیکتاتور شوند. یک موسس. دو کسی که در شرایط بحرانی گروه را از، از بین رفتن نجات می دهد. سوم که رایج ترین آن ها هم هست کسیست که در یک گروه کاریزما بالایی دارد.
حرف من بر خلاف پست این نیست که فرد کاریزماتیک لزوما دیکتاتور است بحث من این است که اگر فرد کاریزماتیک یک سری ویژگی های درونی داشته باشد خواه یا ناخواه امکان دارد به دیکتاتور تبدیل شود.
نظر من این است: باید یک اساس نامه ای در هرگروه وجود داشته باشد، که آن اساس نامه جلوی هر گونه دیکتاتوری را بگیرد. یعنی هر فردی هر چقدر هم اعتماد به نفس یا قدرت نداشته باشد هم می تواند یک پستی بگیرد و در آن حرف خودش را بزند.
برای روشن تر شدن یک مثال می زنم:
من نوعی وارد کانون می شوم. کاریزمای بالایی هم دارم. شروع می کنم در تمام کارها نظر های بسیار خوبی می دهم. بعد از مدتی شروع می کنند اعضای جدید به کانون اضافه می شوند و افراد قدیمی تر از کانون می روند. من شروع می کنم به جای پیش نهاد دادن به افراد جدید می گویم که چه کنند. و آن ها هم به خاطر کاریزمای من رویشان نمی شود حرف های خودشان را راحت بزنند. برای همین به حرف من گوش می دهند. اگر من یک آدم خود رای باشم بعد از مدتی اگر کسی مخالف نظر من باشد من با استفاده از کاریزمایم و قدرتم نمی گذارم طرف حرفش را بزند و باز هم نظر خودم را به کرسی می نشانم. چون هیچ اجباری نیست آن فرد قدرتی هم ندارد حرفش را بزند از کانون می رود. و قدرت من و دیکتاتوریم بیشتر می شود. و به جایی می رسد که دیگر کسی حرف هم نمی زند. ولی اگر اساس نامه ای وجود داشته باشد هر کسی یک قدرتی دارد که من نوعی هر چقدر هم قوی باشم مجبورم به حرف او گوش دهم.

به آقای ایزدی دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 11:48

پس قطعا اطلاع دارید که ما همچین اساسنامه ای رو دقیقا به همین دلایلی که شما میگید داریم؟

جهان

به توفیقی دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 12:03 http://kafankhafan.blogfa.com

اتفاقا من این دکترین ها رو می نویسم برای آیندگان
این بحث ها همیشه در حال مطرح شدنه و اینکه یه سند مفصل درموردش تو وبلاگ گذاشته بشه از نگاه من به شدت کارهای زیر ساختیه
اصلا اساس دکترین، بحث های زیرساختیه
این بحث هم بحث زیرساختیه
ما مهمترین تشکل دانشجویی دانشگاهیم و این مائیم که این مسائل رو حتی به سایر تشکل های دانشجویی دانشگاه یاد می دیم
الان کانون در مقابل تشکل های سابق و گل درشت هاشون هم نظر داره
نه تنها این پست و امثال این پست رو در ارتباط مستقیم با کانون می بینم بلکه مخاطب این گونه پست ها رو هم، اعضایی پخته تر می دونم. قطعا شما باید تعجب کنید چون هنوز تو گیر و گرفت های مدیریتی کانون وارد نشده اید. مخاطب اینگونه پست ها بیشتر افرادی هستن که تو این گونه تشکل ها وارد مسائل و تعاریف مدیریتی شده ان.
به هر حال خانم توفیقی...من خودم رو تو این قضایا مجتهد می دونم! حق تقلید ندارم.
شکور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد