ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
به نام خدا
این پست از اون چیزاییه که هر چقدر بیشتر بخونیش بیشتر بهت می چسبه!
جدیدیا بخونن!
پرنیان ، سه قلوها، توفیق، یوسف دوست ، قدکساز، زرگر و همه و همه!
یه نکته ای:
هیچ وقتِ هیچ وقت لذت خوندن 10 باره ی وبلاگ تو ایام امتحانارو دوس ندارم از دست بدم.
جهان
خانم جهانی و اقا شکور دم شما گرم.خیلی قشنگ بود. نمیشه زمان رو نگه داشت ولی خاطره ها رو میشه پس بیاید از این بعد هم خاطره های قشنگی درست کنیم.
واااااااااااااااای پریسا چقد کار خوبی کردی که این پستو گذاشتی!!!!!
حتماْ حتماْ جدیدی ها بخونن...
من ۱۰۰۰ بارم این نوستالژی آقای شکوری رو بخونم بازم تحت تاثیر قرار می گیرم!!!! خییییییییلییییییی خوبه....
گاهی دلت انقد از دنیا میگیره که دلت میخواد ببوسیش بذاریش کنار!

دلت میخواد زمین دهن وا کنه و همه رو بکشه تو خودش تا فقط تو بمونی و خدا!
دلت میخواد همه ی اونایی که اذیتت کردنو از صفحه ی دلت پاک کنی!
کانون!
کانون فیلم و عکس هم گاها برای من این حس رو به همراه داشته!
انقدر که دلم خواسته فراموش کنم همه ی روزها و ساعت هایی که توی اون گذروندم!
اما اما اما !
هر وقت این حس بهم دست داده ناخودآگاه رفتم سراغ مرور خاطرات کانونیم!
چه خاطراتی که توی ذهنم نقش بستن چه خاطرات تصویری و نوشتاری ای که توی این وبلاگ ثبت شدن!
اصولا من آدمیم که با خاطراتم زندگی میکنم!
همیشه با خوندن این پست نتونستم دل بکنم و ببوسم و بذارم کنار این کانون فیــــــــلم و عکـــــــس عزیز رو!
بازم من موندم و کلی عضو که رفتن...
ایشالا مام میریم...
اینم شد یه «یادمه»
شکور
چی میگه؟
البته ظاهرا چیزای خوبی میگه
ایشالله وقت کم رنگ شدن ما هم که برسه، چیز پر رنگی جا گذاشته باشیم تو کانون!
آفرین.
منم این روزا دارم مقاومت می کنم طرف وبلاگ نرم اما مثل اینکه نمیشه
این پست رو دوباره خوندم با اینکه قبلا خونده بودم
آدم احساساتی میشه
نمی دونم بودن یا نبودن مساله این است
تا اونجا که تونستم قبلا آرشیو وبلاگو زیر و رو کردم.
بخش "خاطرات " بیشترین گذرگاهم بوده ...
این پستو قبلا دوبار خونده بودم.
خاطره عزیز است، ولی کافی نیست. خاطره ساختن بهتر است، و استمرار.
همه هر آنچه بهش حس خوب میگن رو نوشتن.
و من هم این حس خوب رو دارم.
و خیلی خوشحالم که این حس خوب رو دارم و افتخار این که روزی بین کانونی ها بودم.
با تشکر از عباس بابت نوشته ی خوبش.
ی عضو کانونی.
آره من خیلی با نظر آقای شکوری موافقم.
پریسا این دیوونه بازیا تو دوست دارم.آره.مرور خاطرات هم خیلی خوبه.من یکی رو که از این رو به اون رو می کنه.می فهمم چی میگی...
نظر قبلی با نام شکور که نوشته شده «خاطره عزیز است...» رو من ننوشتم!!!!!!!!
کی به نام من نظر گذاشته؟؟؟؟
عباس شکوری
کی جرات کرده؟
حق طلب
----------------------------
بذارم باشه یا حذفش کنم یا چی؟
حنانی
ـــــــــــــــــــــــ
فقط همین نظر و پاسخ هاش رو تایید کنید ممنون میشم
شکور