دل و جان نوشته ای از یک کانونی برای کانون...

بعد مدتی داشتم وبلاگ رو چک می کردم که پست

دکترین: توضیحاتی من باب «زحمت کشیدن برای کانون»

رو خوندم

این رو که می خونید داشتم تو قسمت نظرات می نوشتم که انقدر زیاد شد که تصمیم به گذاشتن پست گرفتم...

بسم الله الرحمن الرحیم


من دقیقا می خاستم سوال خانم محمدنژاد رو بپرسم

حالا مجبورم یه چیز دیگه بگم...

اما یادمه من اون زمانی که یوزر و پسوورد نداشتم.یه سوال بصورت نامه با کانون مطرح کردم با این مصمون...

کانون تا کجا...

کامنت هایی از بچه ها در این مورد گذاشته شد...

اما این بحث ب نظرم هنوزم برای کانون باز هست

بچه ها باید دقیق متوجه این مساله باشن که

خیلی راحت از کسایی که می خوان وارد کانون بشن نگذرن...شاید یکی مثل خانم وفایی بین اونها باشه...که توی یکی از پست ها راجع به ماجرایی که موقع ورود خانم وفایی اتفاق افتاده نوشته شده...

بعدشم اینکه کسی مثل عباس شکوری که انقدر برا کانون زحمت می کشه و با این مدیریتش،ریزبینی که نسبت به مسائل کوچیک و بزرگ کانون و حتی حواشی بیرون که مربوط به کانون می شه داره اگه خدای ناکرده یه روز بنا ب هر دلیلی نباشه کسی آیا جایگزین هست...

واقعا هست...؟

واقعا کسی می تونه انقدر برا کانون وقت صرف کنه؟

واقعا کسی می تونه جانشین عباس شکوری باشه؟

امثال من  زیاد تو کانون اومدن و یه کارایی کردن و رفتن...

اما چند نفر تو این چند سال مثل عباس شکوری وارد کانون شدن و تونستن کانون رو فعال نگه دارن...

عباس و چند نفر دیگه مثل امیرحسین تقوی و علی محیط و دیگران تو این سالها چندتا نیرو تو بخش فنی مثل تدوین و تصویر تربیت کردن

اما رو چندتاشون الان می تونیم برای کار حساب دقیقی باز کنیم؟

...

خیلیا از امیرکبیر به نیکی تو تاریخ یاد می کنن...اما معلمی می گفت

امیرکبیر با همه خدماتی که داشت دوتا اشکال به وارد بود

1-همه رو تو دربار با خودش دشمن کرد

2- کسی مثل خودش رو برای ادامه راه و کارایی که کرد تربیت نکرد

غیر از گزینه اول که با کمی ارفاق ازش عبور می کنم(چون دقیقا تو جزئیات این چند سال اخیر کانون نبودم)

اما واقعا آیا برای ادامه راه کانون در خط درستش چقدر سرمایه داریم...

واقعا زیاد نیست...

من یه روز تو کانون برای کار فیلمی که دقیقا یادم نیست پست گذاشتم

انسان شریفی مثل خانم جهانی پور جوابی با این مضمون دادن:

کار فنی بلد نیستم.اما خوب می تونم دوندگی کنم(چیزی با این مضمون بود)

هدفم از آوردن این مثال ذکر این نکته بود که 

اولا دوندگی خیلی هم عالی هست... و برای خانم جهانی پور که اون وقتا تازه وارد کانون شدن واجب...کما اینکه خودم یادم نمیره وقتی تو فیلم تازه کار بودم مسئول تولید و تدارکات فیلما با من بود و همه ش دوندگی داشتم تو خیابونا...

اما آیا بهتر نیست این دوندگی ها هم هدفمند بشوند...؟

آیا کانون نباید به محلی برای تربیت برای نیروهای خودش تبدیل شود؟

آیا رویه ی دانشگاه که نیروهای خودش رو بورس تحصیلی می کنه تا بعدا در خدمت خودش باشن اینجا امکان پذیر نیست؟

(که تازه من می گم نه فقط در خدمت کانون...کما اینکه اگر علاقه به ادامه راه فیلمسازی باشن در خدمت خودشون باشن...هر چقدر هم پول در میارن نوش جونشون...)

بچه های خوب کانون...

بیاید قبول کنیم که کانون الان به چندتا ستون خیلی وابسته س

بیاید قبول کنیم که کارهای اصلی توی کانون روی دوش چند نفر محدوده...

یادمون نره که هر اومدنی رفتنی هم داره...و باور کنید که اگه خدای نکرده روزی کسی از کانون بره و بخواد یه روز برگرده تمام عشقش اینه که اون رو با سازماندهی بالاتر و آبادتر ببینه...

طبق حرف عباس شکوری 

همه برای این کانون کار کردن

و همه هم سود دادن و سود گرفتن

... و همه یه روز میان و یه روز میرن...

دوست دارید بعد از چند سال وقتی به عقب بر می گردید

وقتی فیلمایی که توی کانون باهم ساختید رو می بینید

وقتی دورانی که توی کانکس 5 بودید رو یادتون میاد

وقتی دوندگی هایی که برای کلاس ها و اکران ها کردید یادتون میاد

وقتی تو فیلم مستند کانون که انشاالله بزودی کارش رو تموم میکنیم خودتون و دوستاتون رو می بینید

وقتی همه ی این خاطرات رو مرور می کنید و هوس می کنید به کانون بازهم سر بزنید دوست دارید کانون چ شکلی شده باشه

آیا دوست دارید کانون روز زهوار در رفته با یه عده آدم خشک و وارفته که فقط برا وقت تلف کردن و پاتوق درست کردن اونجا اومدن ببینید

یا خدای نکرده بیاید دانشگاه کانون فیلم رو پیدا نکنید.هی این طرف اون طرف سراغ بگیرید،بازم پیداش نکنید...آخر برید امور فرهنگی و ببینید کانون فیلم منحل شده...

یا یه عده آدم فعال و خوب و قدرشناس که با روی خوش از شما موقع ورود به کانون استقبال می کنن و شما با خوشحالی متوجه می شد که کانون رو از دوره ی شما بهتر کردن...


قضاوت با شما

...

نظرات 6 + ارسال نظر
سعید چ.ع یکشنبه 27 اسفند 1391 ساعت 21:10

به شدت با حرفات موافقم، در چن موردش صحبت دارم که چون حالِ بحث کردن رو ندارم ازش می گذرم، اگه شد حضوری صحبت می کنیم.
باز هم دمت گرم آقامهدی، حرف هایی به غایت متین و اساسی زدی.
زیاده عرضی نیست.

مرادپور دوشنبه 28 اسفند 1391 ساعت 01:07

واااای آقای رسولی!!!! چه صحبتهای خوبی!!! کاملاً با حرفاتون موافقم...
ولی داشت کم کم اشکمو درمیاوردااا.....!!!

سبا حق طلب دوشنبه 28 اسفند 1391 ساعت 06:11

خ خوب بود.اما باید چی کار کنیم؟
مخصوصا قسمت تربیت عضوها
به نظرم باید یه دکترنینی تو این مایه ها بزاریم
اعضای کاربلد کانون موظفند آنچه می دانند و به کار کانون می آید با تشکیل کارگاهی یاد کار نبلدها بدن اما برای عضو های کار نبلد شرکت در این کارگاه ها اجباری نیس

تا جایی که یادمه آقای شکوری دقیقا همچین مطلبی رو بهش قبلها اشاره کرده بودن و قرار بود آقای تقوی و محیط نیرو تربیت کنن + خودشون که یادمه آقای شکوری و محیط دست به کار شدن اما در مورد تقوی اطلاع ندارم.
اگه یادت باشه خودت تو جلسه آموزش ایدیوس شکوری بودی.

جهان

محمدمهدی رسولی دوشنبه 28 اسفند 1391 ساعت 21:41

دوستان خوب
ب نظرم باید حتما توی یه جلسه مفصل راجع به این قضیه حرف زده بشه...
و یکی از پیشنهادای من اینه که بعنوان یک پروژه ی کانونی یه گروه برای ساماندهی این قضیه دست ب کار بشن...

سبا حق طلب سه‌شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 10:10

به پری
یادم بود جلسه ایدیوس رو وقتی کامنت می زاشتم
اما اگه شکوری و محیط جلسه گذاشتن به خواست خودشون و بچه ها بوده
هیچ الزامی نبوده توش
آیا میشه چنین چیزی رو الزام براش بیاریم با طرح دکترین

رضا یوسف دوست سه‌شنبه 6 فروردین 1392 ساعت 13:14

آقا من بی سواد تو کار فیلم رو کی باید الان تربیت کنه که وسط کار از مشکلاش خبر پیدانکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد