از حال ما اگر پرسی........

سلام

من برگشتم به وبلاگ

همیشه می خونم همه چیو و از فعالیت ها  و نظراتتون استفاده می کنم

نشانه هایی خوبی می بینم

جوونای غیور کانون تازگی ها بنده نوازی می کنن و پست می نویسند و درخواست جلسه می نمایند

به فال نیک می گیرم این اتفاق میمون را

در ضمن بابت نبودن مجددم در جلسه بسی شرمسارم

خداوکیلی روز قبلش مجموعا 11 ساعت توی صف "جدایی نادر از سیمین " و "یک حبه قند" ایستاده بودم و طی یک عملیات انتحاری به مدت نامعلومی بیهوش شدم و وقتی حیات یافتم که کار از کار گذشته بود 

البت می دونم همتون دیگه یه پا شیر شرزه اید برای محافظت از کانون و پایه پیشرفت کانون 

اخبار از اطراف و اکناف می رسد که محمدنژاد نامی در کانون می بالد و امور جاریه را  به نیکی رتق و فتق می نماید و  چون او در کانون باشد دلمان از جهات متعددی آرام است چرا که بانویی ایست سخت جهد

دست مریزادمان را در قالب نظری در یکی از پست ها به حضورشان رسانیدیم لذا از اطاله کلام می پرهیزیم

پدر شریف کانون هم که از ارادات ما با خبرند 

همچنان چون والدی دلسوز افاضه لطف می کنند و آتش اجاق کانون را گرم نگه می دارند

ایشان که علی رغم کهولت سن با دلی برنا جوانان را به راه راست هدایت می کنند و همواره بر کوشش و جوانمردی و پرهیز از سستی و کاهلی تاکید می نمایند

خداوند روحشان را غریق رحمت نماید

دیگران نیز مثل همیشه با انگیزه و غیرتمندند خدا را شکر

از فیلم های جشنواره که حقیر دیده ام اگر بپرسید گویمتان که اقبالمان چون همیشه نحسی داشت و گروه 2 که سراسر پر بود از مهملات رنگارنگ بر طالعمان افتاد

البته شایسته است که بگوییم با مرارتها ی بسیار توانستیم 4 فیلم دیگر هم ببینیم که بحمدالله بسی رضایت رفت

فیلم هایی که حتی لیاقت فحاشی هم نداشتند:

آسمان هشتم-مرگ کسب و کار من است

فیلم هایی که حین دیدنشان تا پاسی از شب حتی در بستر از به سخن آوردن هیچ گونه ناسزایی ولو ناشایست دریغ ننمودیم:

1359-فرزند صبح

فیلم هایی که معمولی و آبرومند بودند:

آلزایمر-راه آبی ابریشم-چمدان-گزارش یک جشن-ورود اقایان ممنوع

محشرهای محترم جشنواره که به احترامشان می بایست تمام قد ایستاد:

جدایی نادر از سیمین-یک حبه قند

دلمان هنوز پیش اقا یوسف است که سعادت دیدارش را نداشتیم

القصه از میان این فیلم ها یک حبه قند برای اکران دانشگاهی بی نظیر و عالیست،یعنی بود!

چرا که  آن هنگام که  ما بیهوش بودیم  سراسیمه و عجولانه تصمیمتان را در غیابمان خیلی زود حتی قبل از اتمام جشنواره برای اکران بزرگ گرفته اید 

حرفی نیست

از میان این روزها روزی هم با نسیم عزیز برایمان خاطره شد پر از ناکامی که البته فرحت بسیار حاصل گشت 

و به غیر از چند نفری روی هیچ کدامتان را چند صباحیست ندیدیم و دلتنگ کانون و کانونیانیم

نظرات 11 + ارسال نظر
شکور دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 14:45

سلام
ایشالا که عدم حضور فیزیکیتون از روی مشغله باشه نه ناراحتی و کسالت و دردسر یا هرچیز بد دیگه

عجله ای در کار نبود
یه تصمیم با کلی تحلیل و بررسی
ای کاش دوستان غایب دست ازین غیب های پی در پی بردارند و از عجله ای که در کار نبوده شکایت نکنند
همین الانشم اگه فکر میکنید تصمیم اشتباهی گرفته شده میتونید اعتراض و استدلالتون رو مطرح کنید تا بررسی بشه
شاید واقعا راهی برای پاسخ به این سوال یافت که:
چگونه میتوان تصمیمات گذشته را تغییر داد؟

درضمن برای بار هزارم خواهشمندم که چک کردن وبلاگ رو با نوشتن چند کامنت کوتاه به اطلاع اعضا هم برسونید
این خواهش من تنها از شما نیست بلکه از همه ی بچه هاس
حداقل بنویسید که «اومدم نبودی» اینطوری کلی حس خوب از وجود پیگیری منتقل میشه
هرچه خاک ماست بقای شما باد
شکور بینا

امید دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 20:12

ایشالا که تمامه بچه هایی که نیستن تو این چند وقت برگردن
و من اصلا تصمیمه عجولانه ای ندیدم و همه چی در کمال آرامش به تصویب رسید و کلی هم بحث و بررسی شد و فیلمهای قابل قبول جشنواره رو تمامه بچه های موجود دیده بودن و بحث کردیم

الهام محمد نژاد دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 22:08

الهه جان ممنون! لطف شما همیشه و همه جا مشمول حاله ما بوده و هست...!!

من هم در مورد عجولانه تصمیم گرفتن که گفتی مخالفم:

۱- توی این جلسه همونطور که آقای شکوری گفتن کلی صحبت شد تا این فیلم (۱۳۵۹) انتخاب شد و تمام جوانب رو سنجیدیم و تمام پیشنهادهای افراد حاضر برسی شد و در حال حاظرم این جور که توصیفات از فیلمها شنیده میشه این انتخاب با توجه به شرایط بهترین بوده
۲- کاش توی جلسات باشی تا برداشت نامناسبی از تصمیمات نکنی. به امید آن روز که نزول اجلال بفرمایید

ممنون



الهه وفایی سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 22:25

هم چنان نظرم رو تکرار می کنم:
وقتی هنوز جشنواره تمام نشده تصمیم گرفتن یعنی عجولانه تصمیم گرفتن
البته این بحث نتیجه ای نداره
من عدم حضورم رو توجیه نمی کنم
به تصمیمات هم اعتراضی ندارم
آرامش جلسه رو زیر سوال نبردم
و نخواهم برد
اینکه شما هم جوانب رو بررسی کردید درست
ذوقتون رو هم می تونم درک کنم که دوس داشتید تند تند چک و چونه هاتون رو بزنید تا چیزی که برای کانون بهترینه رو انجام بدید

اما هم چنان نظرم اینه که تا جشنواره تموم نشه تصمیم راکد بود
چون
جدایی نادر از سیمین-یک حبه قند-خیابان ها ی آرام-اینجا بدون من و جرم فیلم هایین که روز آخر هم نمایش داشتن
چرا نباید فکر کرد که ممکن بعضی ها این فیلم ها رو روز آخر جشنواره ببینند؟؟؟؟؟
توی این دوران تا لحظه اعلام برنده ها همه تو جو جشنواره ن
عوامل رو می گم
من فکر می کردم برای طرح نوشتن هم بهتره اگه فیلم سیمرغی هم می بره توی طرح ذکر بشه
تصمیم جلسه محترم است برایمان
ان شا الله نظر ما هم برای شما

الهام محمد نژاد سه‌شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 22:53

الهه جان دوست دارم چند مورد رو توضیح بدم. سعی ندارم نظرتو عوض کنم. نظرت برای من و قطعا برای دیگران نیز محترمه و خواهد بود فقط میخوام بدونی تو چه شرایطی و با در نظر گرفتن چه مواردی تصمیمات گرفته شد:

-روزی که جلسه برگزار شد اون تعداد از بچه هایی که حضور داشتن تقریبا اکثر فیلمها رو دیده بودن و یه مسئله دیگه اینکه ما همونجور که در جریانی قصد داشتیم فیلمی به منظور تسهیلات در کارامون اکران کنیم و با بررسی ها فرزند صبح و ۱۳۵۹ و راه آبی مناسب بود. و از طرفی معضل رزرو تالار ابوریحان رو در مقابلمون داشتیم که با گذشت زمان قطعا این کار سختتر میشد!
آقای صفایی شدیدا مشتاق بودن که جدایی رو در ابتدای اکرانها داشته باشیم(قبل از عید) که بازم اینجا یه سری نکات مبهم برامون به وجود اومد که میشه این فیلم رو با حضور عواملی که ممکن بود با حضورشون موافقت نشه اکران کرد.
و باز هم اواسط بحثمون با تماس آقای شکوری با خانم برزگر متوجه شدیم به احتمال خیلی زیاد نمیتونیم ۲ اکران بزرک پشت هم داشته باشیم!!!!!!!!!
در آخر کار گفتیم که هر دو مورد رو پیشنهاد بدیم ببینیم چه خواهد شد و به نظرم اگه تمام این اتفاقها هرچه به تعویق میفتاد ممکن نبود بازم چه مسائل پیش بینی نشده ای بوجود میومد.............
نمیدونم توضیحات روشن بود یا خیر !! باز هم حاضرم حضورا و با جزئیات بیشتر برات توضیح بدم.

خوب باشی!!!

این جزئیات رو شنیده بودم بعد نظر داده بودم
ممنون به هر حال

امید چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 10:37

واقعا جالبه آخه مگه میشه خیابانهای آرام که همه حتی قبل از دیدن میگفتن سیاسی تو دانشکاه اکران کرد که ما صبر کنیم یا جرم کیمیای که نیازی به دیدن نداره خوده کیمیایی معضله بعدم معلوم بود که فیلمش قوی نیست یه حبه قند رو هم تو جمعی که تو جلسه بودن دیده شده بود.....با توضیحاتی که خانم منشی داد کاملا مشخصه که عجله ای نبوده و نیازی نبوده که صبر کنیم تا جشنواره تموم شه.....

الهه وفایی چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 12:25

من نگفتم ملاک سیمرغه
کاشکی یه ذره دقت
اگه به صورت کاملا اتفاقی فیلمی که ما انتخلب کردیم سیمرغ ببره خدای نکرده! حالا که سخت گیری ها زیادتر شده بهتر نیس که ذکر بشه؟؟؟
بحث اصلا بحث خیابان های آرام تبریزی نیست
بحث اینه که اکثر این فیلم ها تا روز آخر اکران داشتن
من اگر توی این جلسه هم بودم با "تصمیم گرفتن" مخالف بودم
چون تا پایان جشنواره کاری هم نمی شه کرد
به همون دلایل
بعد هم اگر فراره روی گمانه زنی ها تصمیم گرفت که من می گم 33 روز کنیم چون شورجه شورجس دیگه!!!!!!
حالا نمی خواد شماها خودتون رو انفد اذیت کنید
من می فهمم دقیقا داره چه اتفاقی می افته
مشکلی هم ندارم
برسید به اکران 1359

عباس شکوری پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 18:19

دبیر محترم کانون فیلم، یا در استفاده از کنایات بالا، منظوری داشته اند یا برای انتقال مفهوم، از جملات نامربوطی استفاده کرده اند
به هر حال بنده به علت وجود چنین جملاتی در متن ایشان - که جز کنایاتی مبهم که احساس منفی و زننده ای را منتقل میکنند نیست - قادر به پاسخگویی، دفاع یا نقد تصمیم گیری ای که شده است نیستم و به شدت نسبت به استفاده ایشان از چنین عباراتی اعتراض دارم
انشاا... که در اتخاذ چنین لحن و ادبیات (به دید بنده) زشتی، بی قصد و نیت، اشتباه کرده باشند
در این زمینه توضیحات دبیر محترم کانون، کارساز خواهد بود
عباس شکوری، از اعضای کانون فیلم

دوستان از اینکه می بینم از کامنت من ناراحتی ای ایجاد شده واقعا ناراحتم
واقعا ممنونم ازینکه توی پرانتز ذکر کردید که الفاظ من از دید شما زشت بوده.آقای شکوری من قصد ناراحت کردن هیچ کس رو نداشتم
هممون می دونیم که کسی توی کانون نیاز نداره که برای فهموندن منظورش کنایه بزنه
من هم از این قاعده مستثنی نیستم
من می خواستم که بحث رو هر چه زودتر تموم کنم که سوء تفاهمات که توی بحث نوشتاری وقوعش بسیار محتمله رخ نده که متاسفانه گویا بدتر شده
بچه هام سعی داشتن با توضیحاتی که قبلا داده شده من رو توجیه کنن در صورتی که من به هیچ عنوان مدعی نبودم و تصمیم جلسه برام محترم بود
منظور من از عبارت "حالا نمی خواد شماها خودتون رو انفد اذیت کنید
من می فهمم دقیقا داره چه اتفاقی می افته
مشکلی هم ندارم" این بود که من هم تک تک بچه ها رو هم کانون و هم مقتضیات کانونی رو می شناسم و نیازی به توضیح بیشتر ندارم
قبول دارم که کامنتم تند بود و از این بابت عذر خواهی می کنم
به هر حال اصلا دوس ندارم که کسی از من چیزی به دل داشته باشه چون قصد ناراحت کردن نداشتم
اگر توضیحاتم کافی نیس هر کس هنوز از من ناراحته با کمال میل حاضرم براش حضوری رفع سوء تفاهم کنم

عباس شکوری جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 12:16

پاسخ شما برای من قانع کننده نیست هم به علت تفاوتی که به نظر من بین الفاظتون با آنچه که مدعی هستید قصدتون بوده وجود داره وهم به خاطر تعارضی که بین این متن و تماس تلفنی ای که با من داشتید می بینم...
از طرفی به نظرمن اتفاقی که افتاده بزرگتر از متنی هست که شما نوشتید و این هم برای من جای سوال داره...
متن بلندی نوشته بودم که تعارضات تماس و متنتون و نظراتم رو جزئا اینجا بیان کنم ولی چون جلسه ی شنبه نزدیکه، میذارم برای شنبه...فراموش نکنید که این یه بحث کانونیه.

صفایی جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 12:39

به نظره من هم الفاظتون زشت بوده و اینکه قصدتون چی بوده رو شنبه بحث میکنیم...امیدوارم مشکل حل بشه

تهمینه شنبه 30 بهمن 1389 ساعت 15:59

امیدوارم تا این سوتفاهم ها بیشتر از این دردسرساز نشده سریعا حل شه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد