ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
1- مقدمه
مدت هاست که یکی از دوستان به من میگه: چرا باور نمیکنی کانون جاییه برا بچه ها! و توئی که سنی ازت گذشته دیگه اونجا چه کار میکنی آخه؟! و من همیشه بهش میگم: چرا تو همچین توهمی داری که کانون جای بچه هاست؟! کانون جای بزرگ شدنه ولی این به معنای بچه بودن اعضاش نیست...
ولی اخیرا دارم صحنه هایی می بینم که متاسفانه من رو در مقابل این دوستم، به بن بست کشونده! آیا واقعا کانون جای کارهای (به زعم بنده) بچگانه است؟!
------------------------------
2- متن اصلی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی، کانونیه که باعث تغییر زندگی خیلی ها شده!
جائیه که خیلی ها رو به هم متصل کرده!
جائیه که گروه های دوستی قوی ای به وجود آورده!
جائیه که به خیلی از اعضاش، زندگی کردن رو یاد داده!
جائیه که مفاهیم پیچیده ی اجتماعی رو به صورت عینی و عملی توصیف می کنه!
...
در کنار این مسائل اجتماعی، کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی کانونیه که افتخار اولین بودن در اکران و نقد و بررسی خیلی از تولیدات هنری کشور رو داره!
افتخار اکران هم زمان چندین فیلم رو داره!
افتخار انجام هم زمان چندین پروژه ی موازی رو داره!
افتخار تولید ده فیلم کوتاه در یک سال رو داره!
افتخار تولید بیست فیلم کوتاه رو داره!
افتخار مقام آوردن کارهاش رو داره!
افتخار مدیریت یکی از بزرگ ترین گروه های جمعیتی دانشجویی رو داره!
افتخار داشتن بزرگترین گروه مخاطبین رو داره!
...
و یادمون نره، کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی ادعای قانونمداری عجیب و دقیقش رو داره!
ادعای سیستماتیک بودن داره!
ادعای بزرگ بودن داره!
ادعای خفن بودن داره!
کلا بگم که ما ادعای اول بودن در کشور رو داریم. نداریم؟
...
و حالا رفتارهایی داره دیده میشه که من رو نسبت به اینهمه حس کله گنده ای که همش باعث میشد به موسس بودن این تشکل همچنان افتخار کنم و پزش رو بدم غمگین کنه!
اینجا جای دوستی و رفاقت و صمیمیت هست ولی نه «خاله بازی»! اینجا جای برخورد های «خاله زنکانه» هم نیست!
اینجا جای دوستی و رفاقت و صمیمیت هست ولی نه بدون کار و فعالیت و هنر!
دوست نداشتم مصادیق رو جزء به جزء توضیح بدم... برای شروع از خودتون سوال کنید: آیا «متداول شدن» استفاده از «نسبت های مجعول» در کانون به سن و سال اعضا و اینهمه لقب و توصیف گنده می خوره؟!
واقعا تصورمون از دوستی و صمیمیت وجود این مصادیق رو الزامی می کنه؟!
مشکل، وقوع یکی دو مصداق نیست! مشکل «متداول شدن» این رفتارهاییه که من میگم حتی به سن و سالمون هم نمیخوره.
نمیدونم، شاید هم مشکل اینه که من سه چهار نسل از شما بزرگترم!!! ولی واقعا اینطوره؟
------------------------------
3- موخره:
شکوری وقتی ازین پست ها میذاره که خیلی ناراحت شده باشه...
و ناراحتی من هم فقط و فقط برای کانونه...
رفتار اعضای کانون، خارج از کانون هرچی هست مربوط به خودشونه ولی سرایت بعضی رفتارها به داخل کانون، گاهی باید مدیریت بشه وگرنه کانون رو به جای پرتی می بره... (کانون عبارت است از محل لوکیشن+داخل محیط پروژه)
دیروز در جمع دوستان و با حضور دبیر عرض کردم؛ مشکل «مصداق» نیست، حتی مشکل «مصادیق» نیست، مشکل «متدوال شدن» و «هنجار پنداشته شدن» و راحت تر بگم: «باحال» پنداشته شدن رفتارهاییه که با عظمت کانونمون نمیخونه. چیزی که باعث میشه این سبک رفتاری هر لحظه و با ورود هر عضو جدید، استمرار بیشتری پیدا کنه...
از خودتون سوال کنید: آیا «متداول بودن» این سبک رفتارها در «بزرگترین تشکل دانشجویی کشور» عجیب یا در تعارض با شانیت و توصیفاتش نیست؟
اگر پاسخ به این سوال «خیر» باشه، نیازی به هیچ اقدامی یا تغییری نیست.
شکور
حرف دل ما رو زدی،واقعا بعضی مواقع رفتارها تعجب آوره...
واقعا به خاطر اینکه شما سن پدر مارو داری!! نیست که این پست رو گذاشتی و این احساس خاله بازی رو داری،من هم چند مورد مصداقش رو دیدم...
پست غم انگیزیه ...
جایی که گفتین: رفتارهاییه که با عظمت کانونمون نمیخونه. چیزی که باعث میشه این سبک رفتاری هر لحظه و با ورود هر عضو جدید، استمرار بیشتری پیدا کنه...
یه لحظه به خودم گرفتم که نکنه اشتباه از من بوده یا شاید هم خاله بازی! :((
منظورم شخص خاصی نیست و منظورم هم این نیست که جدیدی ها این مسائل رو با خودشون میارن بلکه منظورم این بود که جدیدی ها با دیدن روال بودن این مسائل در کانون، فکر میکنن که روال کانون اینه و با عمل به این روال، روال تر شدنش رو افزایش میدن و بدتر و بدتر میشه این جریان.
شکور
خداوند به شما خیر و برکت دهاد.حرفاتون کاملا درسته.موافقم به شدت.
پس خدا رو شکر، امیدوارم که جزوشون نبوده باشم .
به قول یه نفر:
از چی بگم............
ولی من امیدوارم جو کانون به حالت آرمانیش می رسه
من از خودم شروع می کنم
بسم الله................
به شخصه واقعا نمی دونم چی بگم.
سکوت
با مصداق و نتیجهِ مصداق مشکل دارم، ولی موافقم که متاسفانه حرکات "بچگانه" در کانون داره زیاد میشه.
به شدت موافقم. از یک سال پیش این مطالب رو با شکوری در میان می گذاشتم. خوشحالم که الان خود عباس به این نتیجه رسیده. و امیدوارم یک راهکار برای حل این مشکل جدی پیدا کنیم.
بله. قبلا با هم صحبت کردیم ولی من این مشکل رو تا الان اونقد حاد ندیدم که بخوام همچین ری اکشنی داشته باشم.
این پست شروع یه سری راهکار برای حل کردن این مشکله.
شکور
همونطور که شنبه توی خوابگاه این بحث مطرح شد، و مفصلا راجبش با عباس شکوری صحبت کردیم، به این نتیجه رسیدیم که حتی خاله بازی به سبک کنترل شده هم ضرری است بزرگ برای کانون و بهتره که حتی المقدور کنسل یا کم بشه.
نمیدونم چی بگم
شاید این یه دلیلش این باشه که ما جدیدیم و نمیدونیم عرف و هنجار های کانون چی بوده و چی هست ولی همیشه میشه سعی کرد که بهتر شد و بهتر رفتار کرد و منم به شخصه حتما سعی خواهم کرد و امیدوارم که من و دوستانم هم مصداق حرف شما نبوده باشیم کانون و اعضاش رو دوست داریم و برای بهتر شدن و در اوج موندنش کمک میکنیم
مرسی که همیشه همه چیز رو میبینین و به موقع تذکر میدید
من هم ازبعضی رفتارها حالم بهم می خوره .این دیالوگ ها رو نگاه کنید
اخییییییییییییییییییییی .من عاشق فلانیم.
اِاِاِ اِ اِ اِ........ ........ دوست داری تو ام
هر هر و کرکر چند نفره سر دیالوگای چیپ و لوس .
کسی با گپ زدن مشکل نداره اما نه در این حد.
استفاده زیاد از شکلک های لوس در حرف زدن
کمی سنگین باشید بابا .
شوخی کنید اما نه اینقدر مضحک
با نسبت های فامیلی در یک سال گذشته هیچ مشکلی نداشتم و ندارم اما به شرطی که به رفتار های بالا منجر نشه.
با تو گفتن گاهی مشکل ندارم .اما به شرطی که به رفتار های بالا منجر نشه.
بیاین باکلاس شاد صمیمی فعال باشیم .نه از بیراهه
ممنونم به این قضیه پرداختیدوبیان کردید
کاملا موافقم با شما آقای شکوری.
هر چى آقاى شکورى بگن!
بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه؟؟؟؟!!!!!!!
شکور
در مجموع برای کانون با اینهمه سابقه افت داره ک ی عده شورش رو دیگه در بیارن . . .
کانون کلی سال برای این اعتبار امروزی زحمت کشیده . . . و قطعا بچه ها با نگاهها و واکنش هاشون می تونن خاطیان رو مورد تذکر البته جدی قرار بدن . . .
یعنى "میزان رأى آقاى شکورى است"!!
راستی عکسه فامیلتونه؟
خیلی بامزس !!!
منیم فامیلیم دویو (به ترکی)

شکور
_____________________
جهان
در حد اژدهای کومودو ازین رفتار ها تو کانون می ترسم.

در حد انگشت تو دماغ کردن سر سفره، این رفتارها تو کانون چندش آوره.
تا حالا بارها انزجارم رو اعلام کردم اما به قول خودت تا الان قضیه تا این حد شایع نبود.
البته باید حواسمون باشه که این رفتارها هستند که مورد انتقاد قرار میگیرند و نه اشخاص. اگر رفتار کسی در لحظاتی نادرست باشه با شخیص بودن شخص در تعارض نخواهد بود.
گذشته ازین که شخصا با این رفتار ها مشکل دارم، اما خارج از جو کانون فقط می بینم و با چاشنی بی تفاوتی می گذرم...
اما
محیط کانون حرمتی داره که باید! حفظ شه.
ما همو به اسم کوچیک صدا نمیزنیم اما خودمون رو دور میزنیم و خاله بازی می کنیم.
بنده هم به شدت با این حرف آقای شکوری موافقم.
و به شدت با جو ایجاد شده در کانون مخالفم و امیدوارم به واسطه همین پست ها و همین مطالب از بزرگان کانون از جمله عباس شکوری . جو کانون به ایده عال مناسب خودش برای کانونی به عظمت کانون فیلم عکس برسه.
واااااااای اقای شکوری... این پست لازم و ضروری بود.
ممنون ک بیان کردین!! تذکر دادین!
امیدوارم صحبتاتون آویزه گوش هممون بشه...
من نیز به شدت موافقم با آقای شکوری...
هرکی باید از خودش شروع کنه...
باید فکر بشه...
چشم
بنده شدیدا با حرف آقای شکوری مواافقم
خودم هم شخصا چند باری باهاشون صحبت کرده بودم
جو خیلی بدی برای کانون درست شده و داره پیش میره
منم که اینقد کم میام کانون از این چیزا می بینم و با عباس موافقم.
کامنت
چه عجب خانم! چه عجب!
همین هم بسیار جای شکر داره.
بیشتر ازین حرف ها و برای پست های بیشتر «کامنت» بذارید
شکور
_____________________--
درود بر تو الهه
جهان
با اقای شکوری به شدت موافقم.
نظر اقای فرامرزی خیلی خوبه.
من ترکی نمی فهمم اما احتمالا جواب مثبته اقای شکوری.
خاله بازی ینی چی دقیقا؟
عکس العملات به پستا جدیدا خعععلی جالبه
احتمالا شما تو بچگی موقع بازی به جای این جنگولک بازی ها سوال جت اسکی می شدید
((:
جهان
-------------
راستش تا جایی که من از بچگی هام یادمه، یه عده بچه جمع می شدن تو کوچه یا حیاط یکی شون، یه تیکه فرشی، چیزی می انداختن زیرشون، یکی می شد مامان، یکی بابا، یکی بچه، یکی دایی، یکی عمو و ... و ادای آدم بزرگها رو در می آوردن...
شما ازین چیزا ندیدین؟ باکلاسید دیگه
شکور
لحن کاسهِ داغتر از آش بعضی از کامنتها رو نمیفهمم - و این نفهمیدن عصبیم میکند. بخ نظرم "سوتی گرفتن" و "از بالا به پایین کوبیدن" و "عقدهگشایی" بسیار بسیار خطرناکتر است از به قول شکوری "خالهبازی".
به شخصه اونچه الان داره کانون رو اذیت میکنه رو همون چیزی می دونم که در پست نوشته ام نه اونچه تو بهش اشاره کردی. اگرم باشه در حال حاضر به اندازه ی خاله بازی شدید و قابل تامل نمی بینم.
شکور
من با اقای شکوری در جهت دیدن بعضی رفتارهای بچه گانه موافقت کردم نه صرف خاله بازی.حرف ای بیجا و چیپ.اما خاله بازی رو به شدتی که اقای شکوری گفتند اصلا ندیدم.
چقد خوشحالم

این همه نظر با آدمای متفاوت
آخ جون،وبلاگ دوباره شلوغ شده...!
شکور؛
اعتقاد راسخ دارم که خالهزنکبازی به مراتب از خالهبازی خطرناکتره. قطعا مخالفی ولی.
خاله زنگ بازی! خاله بازی! اوپس! امیدوارم الفاظ متناسب با معانی استفاده بشه و ما در بحث با عنب و انگور به بن بست نخوریم.
به هر حال من نمیدونم از نگاه تو با چه چیزی مخالفم... فقط میدونم که مشکلی که داشت حاد میشد رو دیدم و اقدام کردم. هم در جلسه ی امیرحیدری به ابتکار مهدی قربانی و هم در پستی که نوشتم.
بهتره در مورد این الفاظ دیگه اینجا صحبت نکنیم. من اولین باری که دیدمت ازت میپرسم چی داری میگی و مفهوم خاله بازی و خاله زنک بازی چه تفاوت هایی از نگاه تو داره...
شکور
عباس جان خاله زنک بازی یعنی اینکه وقتی شما میگی این رفتار زشته یه عده پشت به پشت بیان بگن:" خدا پدرت رو بیامرزه اینو گفتی؛ اصلن نمیدونی چند وقت بود فکرمو مشغول کرده بود؛ خدا از دهنت بشنوه؛ آره منم بدم میاد؛ به شدت موافقم؛ و ..." که اگه واقعا براشون مهم بود وبهش توجه کرده بودن قبلا یه چیزی می گفتن. و بیشتر به نظر میاد صرفا برای اینکه خودشون متهم نشن میشن هم تیمی تو.(البته منظورم به همه اونایی که نظر دادن نیست هر کی یه نگایی کنه میفهمه چه طور نظراتی مد نظر منه.) من فکر میکنم خاله زنک بازی یعنی این. و همینطور معتقدم این اولویت داره برای اصلاح شدن نسبت به خاله بازی. البته این مشکلیه که تو همه جامعه است نه فقط تو کانون
به به آقای شالیکار :-)
سرافراز کردید مارو که به وبلاگ سر زدید.
جهان
اول اینکه حاجی، فکر میکنی وقتی خیلی وقته تو کانون نیستی و معضلات جدیدش رو ندیدی، بتونی به این راحتی همچین حکمی صادر کنی؟! شاید شاید شاید در کل خانه زنک بازی از خاله بازی خیط تر باشه، ولی در مصداق کی گفته همیشه اینطوره؟ اول باس در جریان دقیق و شهودی معضلات اخیر کانون قرار بگیری بعدش مطمئن بگی که مصداق اخیر هم مشمول همون حکم کلیت میشه...
دوم اینکه در حال حاضر من معضلی که در کانون وجود داره رو خاله بازی می بینم نه خاله زنک بازی... به یکی از دوستان هم که اومد همین حرف تو رو زد گفتم که: حرفات رو شنیدم و در مقام اجتهاد میگم، نه حاجی... دیدت ضعیفه و غیرسیستماتیک. من عباس شکوری ام و میگم که مشکل الان خاله بازیه نه خاله زنک بازی و حتی اگه با خاله زنک بازی بشه خاله بازی الان رو حل کرد، به نفعه...
سوم اینکه اتفاقا اتفاقا اتفاقا در مورد این پست بخصوص من از هر کسی که می دیدم میخواستم که بیاد نسبت به این پست در وبلاگ اعلام موضع کنه چون دیگه چاره ای جز اینکه دموکراسی عرفی رو در مقابل این معضل به کار بگیرم ندیدم. تمام راه های قبلی به بن بست خورد و افرادی که میتونستن مفید واقع بشن هم یه گوشه نشسته بودن و خودشون رو زده بودن به اون راه..
در آخر: جفات! حواست هست چه نظر خطرناکی می دی بدون توجه به جزئیات واقعیات حال حاضر کانون؟!
شکور
به عباس عزیز
(هر بند در پاسخ به هر بند تو)
1.من خواستم تفاوت خاله بازی و خاله زنک بازی رو روشن کنم و تلویحا به خاله زنکها بگم کارشون زشته. درست میگی من حق قضاوت راجع به اینکه کدومشون "در حال حاضر" تو کانون تاثیر بدتری میذاره ندارم. ولی فکر می کنم خاله زنک بازی همیشه و همه جا تاثیرات نابود کننده ای میتونه تو هر جایی داشته باشه مصداقش هم اون انتخابات معروف.
2.بابا پیرمرد
3.با خودت حرف می زنم
در آخر: دقیق متوجه منظورت نشدم ولی اگه منظورت تند حرف زدن نسبت به کسایی که نظرات خاله زنکانه داده بودن، به عمد این کارو کردم که اگه برگشتن و نظرات این پست انقضا گذشته رو خوندن به این کارشون صرفا فکر کنن.
1- قربون دایی
2- قربون دایی
3- صحبت کردیم و متوجهت کردم که این اقدام، توجیه وسیله برای رسیدن به هدف نیست بلکه اونچه که من گفتم منطبق بر اونچه که تو بهش میگی خاله زنک بازی نیست...دوستانی که خودشون اشتباهاتی در این رابطه داشته ان، برای اینکه اعلام کنن که نمیخوان دیگه همچین اشتباهی کنن به خواست من موضعشون رو اعلام کردن نه اینکه ابتدا به ساکن مثل کسی که کاملا از این قضیه منزه بوده اقدام به اعلام انزجار از این حرکات کنن... و تو پذیرفتی که این مصداق، استفاده از خاله زنک بازی برای جلوگیری از خاله بازی نیست و من کاملا منطبق بر تعریف تو گفتم «حتی الان استفاده از خاله زنک بازی برای مقابله با خاله بازی مشکلی نداره چون اصلا من این رو نامشروع نمیدونم» و تو متوجهم کردی که در وبلاگ قیدی رو نیاوردی و اصلا اتفاقی که افتاده دیگه «خاله زنک بازی» نیست
و در آخر: خیر منظورم این نبود
منظورم این بود که نظر «جفات شالیکار» نظر خیلی مهمیه. سابقه و شناختی که کانون از شالیکار داره (از نظر من) اونقد سابقه و شناخت مثبت و قابل تاملیه که خیلی میتونه بدون فکر و تحلیل مورد پذیرش واقع بشه بنابراین کسی مثل جفات شالیکار برای اظهار نظر مخصوصا در وبلاگ باید خیلی محتاط تر نسبت به سایرین عمل کنه.
شکور
دوستان همگی به نظر «کاظم فاضلی» یه توجهی بکنید
این نظر تکان دهنده اس چون واقعا کاظم فاضلی خیلی خیلی کم به کانون سر میزنه... شاید ماهی دو سه بار
من بعد دیدن نظرش شفاهی باهاش صحبت کردم
کاظم واقعا این قضیه رو حس کرده بود
ببینید واقعا زمانی که این پست گذاشته شد، اوضاع خراب بود... و کسی که از بیرون به کانون ما نگاهی می انداخت، با چه تصویری از کانون ما مواجه می شد.
شکور
این پست هم پست عجیبی تو کانون بود و بعد از این پست و تلاشی که در نشون دادن ری اکشن به این پست شد و جوششی که بچه ها داشتن که با این پست، به فعل رسید، این رفتار بچه گانه از سر بچه های کانون افتاد...
اینها نشون دهنده ی قدرتیه که وبلاگ در تاثیر در کانون می تونه داشته باشه که متاسفانه اخیراً کمرنگ شده.
اگه مخاطبین وبلاگ در کانون کم بشن، این تاثیر کم میشه.
و این خطرناکه
مخصوصاً که وبلاگ، از مهمترین عوامل نگه داشتن سیاست دموکراتیک مدیریتی کانونه.
شکورم
اون تیکه های اولش واقعا اشک تو چشام حلقه زد ... قبلا این پست رو نخونده بودم ... واقعا خیلی خوب بود ...