ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
در تعریف کلاسیک دکوپاژ می گویند...
در تعریف کلاسیک دکوپاژ می گویند که یکی از وظایق دکوپاژ این است که جغرافیا را معرفی کند. با این منطق از لزوم نمای معرف صحبت می شود که شما کلیت صحنه را در یک نمای باز نشان بدهید. حالا این می تواند در ابتدای سکانس باشد یا در پایان سکانس. این چیزی که گفتم تعریف کلاسیک دکوپاژ است. من هم سال ها به این تعاریف و قوانین متعهد بودم و کار می کردم. اما الان دیگر خیلی به این قانون اعتقادی ندارم. یعنی احساس می کنم که خیلی نباید پایبند گرفتن یک نمای معرف در یک سکانس شد که جغرافیای صحنه را نشان بدهد. می شود این را سپرد به تخیل تماشاگر. حتی شاید نگرفتن نمای معرف تماشاگر را بیشتر در فیلم شریک کند و ذهنش برای تخیل کردن بکار بیفتد. مثلا در فیلم چهارشنبه سوری من کلاسیک تر دکوپاژ کردم و زمانی که خانم علیدوستی وارد خانه می شود ابتدا از نگاه او کلیت خانه را می بینیم. اما در فیلم جدایی ما هیچ نمایی نداریم که کل ساختمان را نشان بدهد اما تماشاگران نمای خانه را حدس زده اند. یا برای تصویر کردن اتاق ها هیچ نمایی را صرف نکردیم که فقط جغرافیای اتاق را نشان بدهد. معرفی نکردن کلیت فضا یک مقدار به استرس موجود در فیلم اضافه می کند. چون شما وقتی وارد یک جای آشنا می شوید احساس امنیت بیشتری می کنید. دادن نماهای معرف زیاد به تماشاگر احساس امنیت می دهد و استرس را از بین می برد.
فوق العاده بود
فوق العاده
این پست خیلی خیلی معرکه بود....
واقعا این پست ها باید ادامه پیدا کنه
شکور
خیلی خوب و آموزنده بود! مرسی!
ایول خیلی خوب بود!
آفرین...آفرین...آفرین...آفرین