ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
خانم جهانی پور پست
من عاشق این پستم
رو گذاشتن و منم گفتم که هم اعلام فعالیت کنم و هم اینکه کمی خوشحال تون کنم
خوشبختانه توی روز کانون خیلی از قدیمی هایی که ازشون فیلم نداشتم مخصوصا خانم وفایی رو دیدم و ازشون فیلم گرفتم.خیلی حرفهای خوبی زده شد
و از این جمع کانون فقط مصاحبه با 3 4 نفری بیش باقی نمونده ک اونم دنبالش هستم
دوستان خوب...
شکل این فیلم طوری نیست ک صرفا خاطره گویی و نشون دادن اعضا باشه
روایت جالبی داره که نمی گم تا نسخه نهاییش رو ببینیم.اما فکرای خوبی تو سرم هست که با آقای شکوری هم که صحبت کردم استقبال کرد
خیلی ها تو ساخت این فیلم به من کمک کردن از همگی ممنون هستم
اما واقعا یه تشکر ویژه باید از خانم طلاکوب داشته باشم که حقیقتا پا ب پای من تو این پروژه همراهم بودن...
فقط اینکه امیدوارم با ساختن این فیلم بتونم
1-رسالتم رو به کانون فیلم و اعضای اون که بدون اغراق جزء بهترین دوستان من هستند ادا کرده باشم...
2- برای همه تون یه یادگاری از جایی که تو سالهای گل زندگی تون رو اونجا بودید به جا بگذارم...
چون بالاخره یه روزی باید رفت و ...
از ما فقط خاطره هامون بجا می مونه
...
"بالاخره یه روزی باید رفت و ... " در بستنی م باید بست!
خسته نباشید واقعا
خیلی خوشحالم که تونستم تو این پروژه کمکی بکنم.
مردیها از اصفهان بیاد آقای رسولی کت بسته با هم میایم خدمتتون...
دیگه شما با هنر خودتون نقش پررنگ سال 88 و 89 زوجِ محیط و مردیها رو در مستندتون جا بدید. :)
البته که جای ترکمان و نعیمی و کوزه چیان هم بدجور خالیه...
خدا قوت
به خانم مشعشع!
در بستنی رو باید لیسید.