برا بهشت زهرا!...

انقدر این چندوقته وبلاگ اعلام فعالیت شد و پست گذاشته شد گفتم منم با چندتا دیالوگ توپ یه ابراز وجودی بکنم...

قبلش دست مریزاد و ایوالله ب بچه های خوب و باصفای محله کانون فیلم...

داخلی-روز-خانه سالمندان

رضا سپیدبخت (رضا کیانیان):

می شه بگین چرا انقدر شلوغ می کنین؟اگه از اینجا بیرونتون کنن جای بعدی خونه ی من نیست.دیوونه خونه ست!

حسین سپیدبخت (پدر رضا) (عزت الله انتظامی):

غلط کردن با تو!یعنی من حق ندارم تو اتاقی که به من دادن لخت راه برم؟؟!!

-برای اینکه هرجا یه قانونی داره

-قانون اینجا رو می دونم...قرصای آرام بخش رو بخور!جیک نزن!24 ساعت کپه کن!بعدم مردن رو تمرین کن...برا بهشت زهرا!...

"خانه ای روی آب"(بهمن فرمان آرا)

اسماعیل شبلی (جمشید مشایخی):

بیخود نبود سوئیس رو برای اقامت انتخاب کردی...مگه می شه بی عدالتی رو دید و حرفی نزد...

محمدرضا سعدی (رضا کیانیان):

بله...می شه...سکوت همیشه علامت رضا نیست.بعضی موقعا هم علامت عقله...

"یه بوس کوچولو"(بهمن فرمان آرا)

مفتش شش انگشتی (داوود رشیدی):

چی تو جیبت ورقلمبیده؟؟!

سرکار رجبی (مرحوم نعمت الله گرجی):

بوش میاد؟لیموئه

-آهــــ...هلاک بوی لیموی تازه ام و گوشت کوبیده ی مونده

-پیشکش جناب معاون شدیم...پیشکش شما...

-اووووم...به به...بوی شیراز رو می ده

"هزاردستان" (زنده یاد علی حاتمی)