کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دکترین: باز هم انتقاد به سیستم قانونی و باز هم توضیحات...

خیلی ها درمورد قوانین انتقاد می کنن و برای این قضیه، نوک پیکان انتقادشون به منه و میگن که هم تراکم قوانین زیاده و هم علت این تراکم، شکوریه...


آخرین انتقاد درست حسابی از اشکان بود که در عین مسئول اساسنامه بودن، به زیاد بودن قوانین انتقاد داشت.

همراه با سایرین، چراغعلی هم به حرفهای اشکان اضافه شد.

ازونجایی که اشکان توپ شکن جزو لیست شخصی من از منطقیون تاریخ کانونه[1] (البت تا امروز) و نسبت به چراغعلی هم کم کم دارم به همین نتیجه می رسم، دوست دارم بخشی از پاسخ هایی که به این دو عضو دادم رو اینجا هم مطرح کنم(هرچند شاید به نظر اشکان و چراغ و شما پاسخ های قانع کننده ای نباشه):

اشکان هم می گفت که تعداد مواد قوانین زیاد شده و خیلی از مواد اصلا مورد استفاده قرار نمیگیره.

و چراغعلی هم به صورت کلی میگفت قوانین باید محدود به مسائل کلی و ماهوی کانون باشه نه جزئیات کانون.

.

.

اول من باید بگم که درسته که عده ی بسیار زیادی از مواد حال حاضر اساسنامه ی مدون، به پیشنهاد من بوده، ولی صرفاً پیشنهادش از طرف من بوده و این رای اعضای کانونه که اونا رو تبدیل به قانون و متعاقبا الزام آور کرده.

(یکی از دوستان میگفت که خیلی از قوانین حال حاضر، دکترین هستن!!!

این دیگه از اون حرفا بود... بازم تکرار میکنم که دکترین، قانون نیست. قوانین ما، موادی هستن که با رای گیری اعضای نهاد تصمیم گیری، الزام آور شده ان؛ و هیچ دکترینی بدون رای گیری تبدیل به قانون نمیشن و الزام آور هم نیستن)

اشکان در پاسخ به این صحبت من میگه که ممکن نیست شما یه ماده ای رو بخوای تصویب کنی و تصویب نشه!

کلا به نظرم اشکان منظورش اینه که کسی اگه بخواد تو وبلاگ ماده ای رو تصویب کنه، قطعا اون ماده رأی خواهد آورد.

من باید در پاسخ به این انتقاد عرض کنم که: مگه اینجا آزادی نیست؟ من هم از آزادی برخوردارم... من میام یه ماده ای رو پیشنهاد میدم چون از ته دلم و با کلی فکر به این نتیجه رسیدم که باید در روند فعالیت های اعضای کانون، رعایت بشه... حالا باید چه کار کنم؟ به نظر اشکان توپ شکن نه تنها ماده ی مورد نظر من، ماده ی الکی ایه بلکه با مطرح شدنش هم رای میاره...

سوال من اینه الان: عباس شکوری که با نظر اشکان موافق نیست چه کنه؟ شکوری معتقده که باید ماده ی مورد نظر در کانون باشه و برای کانون مفیده... راهکار چیه جز اینکه اجازه داده بشه که من ماده ام رو مطرح کنم و اشکان در رای گیری اون ماده بیاد استدلالاتش رو بنویسه و جلوی تصویب رو بگیره؟ دقیقا شبیه همون اتفاقی که سر اضافه کردن قید کاندیدای دبیری رخ داد... آیا راهکار دیگه ای وجود داره؟!

البت دوتا راهکار دیگه هم هست که هر جفتشون به خود قانون بر می گردن... اگه اشکان خودش فهمید اون دوتا راهکار چیه؟!

 

ــــــــــــــــــــــــــ

حالا درمورد صحبت های چراغ...

چراغ میگه که قوانین کانون باید مربوط به مسائل کلی باشه.

اول اینکه من دقیقا نمیدونم منظور چراغ از مسائل کلی کانون چیه... اگه منظورش از «کلی» همون کلیتیه که من تو ذهنمه باید بگم که اون مسائل کلی جزو بدیهیات کانونه... اونقد بدیهی که اتفاقا ذکرشون تو قانون صرفاً برای اینه که نوشته شده باشه...

اونچه در عمل مورد احتیاجه، مسائل جزئی تره.

کلا من همیشه این رو میگم و کسی گوش نمیکنه که :

روزگاری به دور و برم در کانون نگاه کردم و دیدم که گهگاه اختلافاتی در کیس های مشابه، باعث درگیری های ناجوری در کانون میشه... درگیری هایی که به عملکرد کانون ضربه میزنه... به همین جهت هر کدوم از این کیس ها که برام روشن شد علت درگیری چیه و افراد درگیر با چه تفکراتی وارد قضیه شدن، با رای کانون کردمشون ماده ی قانونی که از مصادیق مشابه جلوگیری بشه.[2]

و اغلب این مصادیق، در مسائلی جزئی تر از مسائلیه که بتونم بهشون بگم «کلی»

...

ثانیا اینکه: در عمل اونچه همیشه مورد بحث و جدال در کانون هاست، مسائل عینی و مصداقیه... تکلیف اون هاست که باید روشن بشه... وگرنه خیلی از کلیت ها در آیین نامه روشن شده و علت اینکه خود آیین نامه هم گفته که کانون ها باید سریع اساسنامه شون رو بنویسن، همین بحث «جزئیاته»... این جزئیاته که در آیین نامه بهشون اشاره نشده و آیین نامه از اعضای کانون ها خواسته که اونها رو در اساسنامه شون مورد قانونگذاری قرار بدن.

من نمیدونم چرا بعضی از بچه ها فکر میکنن که این روند های پیش بینی شده، «مته به خشخاش زدنه»! حداقل درمورد کسایی که گروه های دیگه رو دیدن یا به چشمشون درگیری های تاریخی کانون فیلم رو درک کردن به شدت تعجب می کنم که میگن جزئیات نیازی به قانونگذاری نداره...

 

 

صحبتی که به نظرم خیلی مهم بود و برای هزارمین بار و این بار در بحث با چراغ و اشکان گفتم این بود که:

من اول سال پیش هم گفتم که این سال، سال قانونگذاریه... سالیه که ما باید قوانین رو بنویسیم و بعد از اون باید سعی کنیم که به روال تبدیل بشه...

ما الان در سالی هستیم که باید باگ های قانون های سابق رو بگیریم و تبدیلشون به روال رو محکم تر از قبل شروع کنیم.

من از روز اول که درمورد قانونگذاری صحبت کردم و این رویه شروع شد نگاهم یه نگاه خیلی بلند مدت بود... همیشه گفتم که من آرزوم، تبدیل شدن کانون به یه «سیستمه»...، سیستمی که متکی به یه سری آدم بخصوص نباشه... نگاه من به کانون، نگاه به یه گروه کوچیک رفاقتی نبوده و برای رسیدن به همچین چیز بزرگی، رویه ای که دیدید رو پیشنهاد دادم... به نظرم دوستانی که میگن جزئیات نباس قانونگذاری بشه، خودشون نمیدونن که در عمل صرفا یه گروه دوستی 5-6 نفره میتونه با این سیستم، بدون مشکل پیش بره.

چراغ در مقابل صحبت های من مثال از انجمن اسلامی دانشکده شون میزنه که من همونطور که 3ماه پیش به زین ال هم گفتم، معتقدم انجمن اسلامی معماری و همچنین دانشکده ی برق، کاملا موارد استثنائی و غیرقابل استناد هستن. از طرفی ما در کانون فیلم، با دانشجوهای تمام دانشگاه طرفیم و این پتانسیل اختلاف رو به شدت نسبت به گروهی که همه از یه دانشکده هستن، بالا می بره.

موارد شبیه کانون فیلم و عکس، مواردی مثل انجمن اسلامی کل دانشگاه، بسیج دانشجویی کل دانشگاه، کانون تاتر، کانون شعر و ادب و ... هستن که همه شون در تاریخچشون چنان اختلافات بنیان کنی داشتن که همونها من رو به سیستمی که می بینید ترغیب کرده. همه ی این تشکل ها در سالهای پیش منحل شدن و دوباره راه افتادن بچه ها. شعر و ادب که به صراحت به خاطر انشقاق بین اعضا منحل شد.

 

در ادامه من به چراغعلی هم گفتم که:

حاجی من هم به شدت با «تراکم» قوانین مخالفم... ولی هنوز قوانین کانون رو دچار این معضل نمی بینم... ولی خوب شاید اشتباه میکنم... پس پیشنهاد میکنم که بیایم تک تک مواد رو با هم بررسی کنیم و بعدش هر کدوم رو که به نظرمون اضافه اومد رو بیایم حذف شدنش رو به رای کانون برسونیم...

 

ـــــــــــــــــــ

صحبت دیگه ای که همیشه مطرح میشه اینه که: این رویه به محض ضعیف شدن حضور شکوری در کانون، نابود خواهد شد...

خوب من باید عرض کنم که به نظر من هم احتمال وقوع این مشکل بالاست ولی:

1- ما ماده مربوط به مسئول اساسنامه رو برای همین تصویب کردیم که بعد از شکوری، نفر بعدی برای ادامه ی این سیستم تربیت بشه و این تربیت مسئول اساسنامه ادامه پیدا کنه

2- به نظر من اگه مسئولین اساسنامه هم بخوان ضعیف عمل کنن (مثل رویه ی کنونی اشکان)، عاقبت، کانون از روند تبدیل شدنش به یه ارگان با پتانسیل بزرگ شدن و همگانی بودن، جدا خواهد شد و دو اتفاق ممکنه رخ بده:

الف- کانون بازم بشه یه گروه کوچک که چند نفر رفاقتی با هم بدون مشکل کار کنن و بعد از سر رفتن حوصلشون، یا هر مسئله ی دیگه ای که باعث بشه یکی دو نفرشون از کانون برن، فعالیت های بیرونی کانون به صفر میل کنه...

ب- اختلافات بعد از مدتی بروز کنه و بعضی از دوستان باز هم برای جلوگیری از ضعیف شدن پتانسیل بزرگ شدن و همگانی شدن کانون، به همین سیستم قانون بازگردند.

 


 

این متن نزدیک به ده روز پیش و همان روز بحث چراغ و اشکان  نوشته شده است.

شکور



[1] من دوتا لیست برای خودم دارم... لیست منطقیون تاریخ کانون که اسم 7 نفر توش هست و لیست غیرمنطقی های تاریخ کانون که 3-4نفر توش هست

[2] ای کاش برای هر ماده، دکترینش رو هم می نوشتم و در هر دکترین، کشمکشی که من رو به نوشتن اون دکترین ترغیب کرده رو هم توصیف می کردم

نظرات 15 + ارسال نظر
جهان یکشنبه 27 اسفند 1391 ساعت 15:06

خوندم

آورین
شکور

راد یکشنبه 27 اسفند 1391 ساعت 19:03

خوندم
عجیبه که هنوزم این اختلاف وجود داره.

سبا حق طلب دوشنبه 28 اسفند 1391 ساعت 05:56

تا نصفه خوندم

اشکان دوشنبه 28 اسفند 1391 ساعت 21:35

سلام
عرضم به حظورت که
این بحث از یه شوخی ساده به کجاها کشیده شد!!!
از اول
من منظورم این بود که کاریزمای تو باعث میشه وقتی بخوای یه چیزی رو رای گیری کنی که همیشه هم به نفعه کانونه البته و کلی هم فکر کردی در موردش کسی اصن درست حسابی نمیخونتش و میگه موافقم که البته هیچ ایرادی هم نداره...ولی تو نگو که ماده ای که من میخام تصویب کنم رو اگه موافق نیستین رای مخالف بدین...همچین اتفاقی نمیفته خودتم میدونی....مسئله سر کاریزماته عباس...کاریزمای تو تو کانون وحشتناکه...انقدر زیاده که من تا حالا هیچ جای دیگه ندیدم !!!
البته نه اینکه بگم داری سو استفاده میکنیا...میدونی که قبولت دارم و میدونم چه جور آدمی هستی...

بحث اصلی من و تو سر تراکم قوانینه...اینکه قوانین زیاده یا نه...اینکه من میگم اگه یکی بیاد تو کانون با خیل عظیم قوانینی مواجه میشه که سرش گیج میره ولو هر کدومش به دلیلی تصویب شده باشه...
این مشکل گریبانگیر بچه های خود کانون هم شده...
الان متاسفانه متاسفانه شاید ۷۰درصد اعضای کانون فیلم و عکس خیلی کم در باره فیلم و عکس میدونن در حالیکه ۷۰ درصد اعضا در باره همه قوانین اطلاعات کافی دارن...این غم انگیزه عباس...وقتی من میبینم بحث رایج تو کانون فیلم و عکس به جای اکسپرسیونیزم آلمان و موج نوی فرانسه ...فرق پروژه شخصی و کانونیه (بزرگ!!!) به نظرم خیلی غم انگیزه و دلیل اصلیش هم کسی نیست جز خودت!
شاید همین طور که گفتی فقط امسال اینجور باشه ولی باید بگم احتمالا سالهای بعد هم با زیادتر شدن قوانین این بحث ها بیشتر میشه...سوالها بیشتر میشه اختلافها بیشتر میشه و در نهایت کانون تبدیل میشه به یه جمع نیمه سینمایی نیمه حقوقی که بازم دلیلش کسی نیست جز خودت...
درباره صحبتای انجمن ها و مقایسه شون با کانون فیلم با تجربه هایی که داری کاملن قانع شدم و الان احساس میکنم که مقایسه شون اشتباهه اما من قوانینشونو مقایسه نکردم عباس ...
عین حرف غم انگیز! من این بود...الان همه بچه های انجمن اسلامی برق خیلی بیشتر فیلم میفهمن از ۷۰ درصد اعضای کانون فیلم!!!
البته این باعث نمیشه که از کانون نا امید بشیم
باید درستش کنیم عباس...
باید درستش کنیم...

1- میگی هر کس بیاد تو با خیل عظیم قوانین روبرو میشه:
خوب من همیشه گفتم که نباس اینطور بشه
این تقصیر توئه
تو امثال تو
تو و خانم محبوبی
قرار ما این بود که فقط مسئول اساسنامه قوانین رو بدونه
و هر کس که میخواد کاری رو شروع کنه بیاد از مسئول بپرسه که برای رسیدم به فلان هدف باید چه کاری بکنه...
این دیگه نیازی به دونستن تمام قوانین نداره که!
مشکل اینکه فکر میکنی هر کی بیاد با خیل قوانین روبرو میشه اینه که تو فکر میکنی قوانین رو باید اعضا بدونن
درصورتی که تمام سیستم ها همینه
و لزومی نداره همه ی اعضا بدونن
میدونی کشور ایران چند تا ماده قانون داره؟
میدونی؟
حتی من حقوقدان هم نمیدونم
وحشتناک زیاده
تازه حواست باشه که قوانین ما شبیه آیین نامه هم هستن
میدونی جمع قوانین و آیین نامه های هر کشوری چقدره؟
سکانس قانون خوندن کیانو ریوز تو وکیل مدافع شیطان رو دیده ای؟
میدونی چندین جلد قانون صرفا برای یه ایالت وجود داره؟
ایا شهروندان امریکایی باید اونا رو بدونن؟
بدونن خوبه ولی امکانش نیست... همونطور که در کانون نیاز و امکانش نیست
در این مسائل وکلا هستن
سیستم قضائی هست
بابا ما مسئول اساسنامه رو برای همین تعیین کردیم
برای همین چیدیم
که این کارو برای اعضا انجام بده
نه اینکه اعضا خودشون برن دنبال حفظ کردن قوانین
هر عضو که میخواد کاری بکنه میاد پیش مسئول اساسنامه، و ازش می پرسه که برای انجام فلان کار باید دقیقا چه کرد
دیگه اینطوری هر عضو با مواد روبرو نخواهد بود
علت اینکه می بینی همه دارن از قانون صحبت میکنن همین تنبلی تو و خانم محبوبیه
همین که این فرهنگ رو جا ننداختید که نیازی نسیت ملت مغذشون رو درگیر اساسنامه بکنن و کافیه که بیان از تو بپرسن
...
عجیبه ها...


دوم درمورد اینکه تراکم قوانین هست
همونطور که قبلا هم گفتم، تراکم بده
من هم حتی به عنوان یه حقوقدان با تراکم قوانین مخالفم
ولی باید تراکم قوانین رو بدونیم یعنی چی
اگه ما مسئوول اساسنامه رو در معنای اصلی خودش به کار ببریم، تراکم رو بر اساس فهم او باید تفسیر کنیم نه مخاطبین
ما یه عضو متخصص اساسنامه ی کانون فیلم و عکس داریم که حواسش به مواد باشه
باید دید با چه تعداد از مواد او دیگه نمیتونه مسئولیتش رو انجام بده
به این میگن تراکم نه تراکمی که تو میگی


سوم درمورد مقایسه ی انجمن خودتون با کانون فیلم
این جا من خیلی خیلی خیلی بحث دارم
1- تفاوت از نظر مخاطب
ما از اول مخاطبینمون رو خارج از کانون تعیین کردیم
نه داخل
ولی شما مخاطبینتون داخل انجمنتون هستن
ما برای دیگران کار میکنیم
و شما برای خودتون
اگه شما دم به دم با هم فیلیم نبینید دارید خلاف اهدافتون عمل میکنید
و ما اگه دم به دم فیلم پخش نکنیم
البت الان اگه بخواید میتونیم مخاطبین رو عوض کنیم
همونطور که موسوی گفته
ولی تا به امروز مخاطبین ما خارج از کانون بوده ان و اعضای داخل کانون «عضو» بوده ان



2- تفاوت از نظر کمیت
ما قرار گذاشتیم که خیلی بزرگ شیم
خیلی خیلی بزررگ شیم
نه در محدوده ی اعضای یه دانشکده
و وقتی یه گروه بخواد خیلی بزرگ بشه
خوب هرج و مرج و دعوا هم توش بیشتر میشه
و این نیاز به مدیریت و نظام قوی تری داره


3- هدف
هدف شما شاید دیدن فیلم باشه
یا هر چیز دیگه
ولی هدف کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی، در عمل، یا در ذهم من، واقعا واقعا، در کنار هنری تر کردن مخاطبین خارج از کانون، کار گروهی یاد دادن به اعضاشه
این یعنی چی؟
اشکان تو نمیدونی تو این کانون چه چیزها میشه یاد گرفت که تو غلیظ ترین مجامع هنری هم نمیشه
...
این یعنی رفتارهایی متناسب با گروه کردن
نه برای هنر
گاهی فعالیت های ما بستری هستن که ما به هدف هنری مون برسیم
و گاهی فعالیت های هنری ما بستری هستن که ما به اهداف اجتماعی مون برسیم
...
قوانین در این زمینه کمک می کننن


چهارم: درمورد کاریزمای بنده...
شما راهکار بده
حاجی شاید تو کاریزما نداشته باشی
ولی محبوبیت داری
و خودت هم دیدی که در رای گیری ای که کردیم، کاریزمایی که داری ازش دم میزنی، نتونست رای بیاره
من تو انتخابات دبیری، نفر دوم شدم
خوب حالا چیکار کنیم؟
من ساکت بشم یا اینکه تو هر وقت دیدی من رای گیری می کنم دخالت کنی؟
تازه تو داری درمورد کاریزما صحبت میکنی
من درمورد فکر
واقعا هر رایی که من میارم به خاطر کاریزماست؟
و هر رای که تو میاری برای محبوبیته؟
یعنی فکر نمیکنی که من به خاطر استدلالاتم و فکر کردنم و حتی اعتمادی که به حرفم شده رای بیارم؟؟؟



درضمن تکرار میکنم من به شدت موافق هرگونه اصلاحی هستم
حتی در چیزی که خودم ساختم
فقط موضوع اینکه که بیاید فکر کنید
فکر
فکر
فکر
مث شکوری که میگید اینها رو ساخته فکر کنید
و بعد اصلاح کنید
نه اینکه همش بگید بده
زیاده
کجه
ناجوره
بابا برای هر کدوم فکر شده
شما بیاید فکر بیشتر کنید
دقیق تر باشید
تا وقتی کسی بیشتر فکر نکرده فکر نمیکنید که منطقی باشه رویه ای پیش بره که سرش بیشتر فکر شده؟؟؟
بیاید فکر کنید و تغییر بدید
بیشتر از من



شکور

اشکان سه‌شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 14:35

راستش نمیدونم چرا حضورو نوشتم حظور !!!
عجیبه که کلی رو این مسئله فکر هم کرده بودم و در نهایت با قطعیت به این نتیجه رسیدم که حظور درسته...!!!
از اول
۱.هر کی میاد تو کانون با خیل عظیم قوانین رو به رو میشه تقصیر منه؟
این حرف خنده داره!!
همه میدونن که خنده داره و تقصیر توئه و هیچ ربطی هم به من و محبوبی نداره...دلیل اصلی جو قانون زده کنونی کانون فقط وفقط تویی عباس حالا هرچه قدرم میخوای دلیل بتراش و استدلال کن ...اصلن مهم نیست که قبول نمیکنی...دلیلش تویی همه هم میدونن!
بعدشم حاجی یه جور حرف نزن انگار من هیچی از حقوق و قانون و این چرت و پرتا نمیدونم...تو که میشناسی منو!
تویه یه نظام قانونی درست حسابی همه افراد لازم نیست همه چیو در باره قانون بدون درسته...
اما این افراد باید وکیل یا مشاورای حقوقی داشته باشن که این کارا رو واسشون انجام بده...عین همون آمریکا که مثال زدی و هر خانواده ای واسه خودش وکیل داره...
خب...
حالا به نظرت این نظام با کانون فیلم قابل مقایسه ست؟
البته که نه...
اگه اینجوری باشه هر کس باید تو کانون فیلم یه وکیل داشته باشه که به مشکلات حقوقی بر نخوره!!!
این وضع الان کانون فیلمه...
هر کس بخواد مدیر اجرایی کاری بشه و قوانین کانونو ندونه به مشکل بر میخوره...مثل سلیمیان سر نمایشگاه کتاب سر فرق پروژه کانونی و شخصی...مثل صفایی سر مسائل مالی کلاس مازیار و ...
نتیجه اینکه مهمترین بحث روزانه کانون میشه بحث سر همین قوانین!
۲.بحث مخاطب رو نمیدونم چرا کشیدی وسط ولی به نظرم ربطی نداره!!
ما تو انجمن اسلامی کلاسای فرانسه داشتیم
کلاسای طراحی
تئوری موسیقی...
به جرئت میتونم بگم که دانشکده برق سطح فرهنگی هنری خیلی بالایی داره...(احتمالا فقط به دانشکده معماری نمیرسه)
و این رو مدیون انجمن اسلامیشه...
حالا این دلیل میشه بچه های خود انجمن فیلم نفهمن؟
میگی مخاطب ما بچه های داخل انجمنه؟
اصلن چه جوری این حرفو میزنی؟
خنده داره!!!
تو اصن چی میدونی راجع به انجمن اسلامی برق حاجی!؟
بعدشم...
حالا که چی؟؟؟
این که مخاطب کانون اعضای دانشگاهن دلیل میشه که اعضای کانون فیلم نفهمن...؟
سفسطه ست...
از نوع ضعیف!!!
ما اگه خودمون چیزی رو ندونیم چه جوری به کل دانشگاه یاد بدیمش؟
بهتره اول خودمون اصلاح کنیم
بهتره اول خودمونو مخاطب قرار بدیم بعد بخوایم دانشگاهو اصلاح کنیم
۳.در باره کار گروهی...
عباس میدونی نمایشگاه کتاب انجمن اسلامی برق چقدر فروخت؟؟
۴ملیون و ۷۰۰هزار تومن!!!
و خیلی شیک
خیلی بی نظیر
و همه چی تموم بود...
میدونی تو اون دوره اول ترم که خودمونو کشتیم و بهمون سالن واسه اکران وسترن نمیدادن انجمن اسلامی برق یه روز از صبح تا شب مولوی رو گرفت برای جشن ورودیای جدید
یه کلیپ ساخت
معرکه
یه فیلم کوتاه ساخت
موسیقی زنده داشت
بازی کامپیوتری با شرکت کننده از جمع داشت
تیاتر داشت
شعر خونی داشت
و
حرفای سیاسیی زد که شاخ در آوردم !!؟!
و درنهایت چهل نفر از بچه های دانشکده اومدن رو سن
خودشونو معرفی کردن و نقشی که تو این پروژه داشتنو گفتن...
حاجی...
تو اصن نمیدونی کار گروهی یعنی چی!!!
وقتی انقدر در مورد انجمن اسلامی برق بی اطلاعی حرف نزن!!!
۴.در مورد کاریزماتم من فقط گفتم کسی به قانونت رای مخالف نمیده...
و البته این بد نیست...
ولی تو نگو که هر کسی بخواد رای مخالف میده
درسته
ولی اتفاق نمیفته
نه اینکه بد باشه...
اتفاق نمیفته...
هیچ کار نمیخواد بکنی...
هیچ اتفاق بدی نمیفته...این حرفاونروز من فقط یه جواب کوچیک به حرف اونروز تو بود و اصلن لازم نیست سرش بحث کنیم...

موسوی سه‌شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 15:27

اشکان و شکوری این بحث بنظرِ من بحثِ خیلی مهمیه که از اون وقتی که کانون اومدم اذیتم کرده تا الان اگر موافقید یه جلسه بزاریم با حضور همه ی بچه های کانون صحبت کنیم درمورِدش؟

به اشکان سه‌شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 15:50

شکور: علت مفصل حرف زدن الانم اینه که به نظرم خیلی بد حرف میزنی با من...
ولی میدونم که میگی بد حرف نمیزنی و شکوری بچه است اگه از دست این سبک حرف زدنت ناراحت بشه
به هر حال ازونجایی که تو بازم خیلی تند با من حرف زدی، من سعی میکنم آروم به حرفات جواب بدم تا با اون سبک صحبت کردنت بعدا نخوای بگی که من به علت اینکه حرفات رو درست می دونستم سکوت کردم.
من حرفات رو درست نمیدونم:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱.هر کی میاد تو کانون با خیل عظیم قوانین رو به رو میشه تقصیر منه؟
این حرف خنده داره!!
همه میدونن که خنده داره و تقصیر توئه و هیچ ربطی هم به من و محبوبی نداره...دلیل اصلی جو قانون زده کنونی کانون فقط وفقط تویی عباس حالا هرچه قدرم میخوای دلیل بتراش و استدلال کن ...اصلن مهم نیست که قبول نمیکنی...دلیلش تویی همه هم میدونن!


شکور: همه می دونن این حرف من خنده داره؟! والا من نمیدونم چی بگم...
همه می دونن تقصیر منه؟!
اصلا کی گفته که همه می دونن تقصیری وجود داره؟ توی هر لحظه ی کانون، هر عملکردی، منتقدین و موافقین خودش رو داره... تو منتقد جو الان کانونی، حالا میگی همه منتقد این جو هستن؟!
دلیل قانون زدگی کانون منم؟ خوب من میگم تو و محبوبی خدابیامرز هستین...بازم تکرار میکنم... این وظیفه ی مسئول اساسنامه بوده که بحث های اساسنامه رو حل کنه... قطعا با این حرفای تو و جو غلطی که در کانون هست، خیلی ها فکر میکنن اگه تقصیری هم باشه تقصیر شکوریه، چون شکوری بحث قانون رو راه انداخت.
ولی کسی نمیگه که خود شکوری هم مسئول اساسنامه رو پیشنهاد کرد و به رای رسوند که ملت درگیر قانون و اساسنامه نشن
این رو کسی نمیگه
تو هم نمیگی.. هیچ کس نمیگه...
و قطعا به این شکل، ملت حق دارن که اگه تقصیری هم می بینن، تقصیر شکوری بدونن (که البت نمیگم که الان واقعا اینطور فکر میکنن)
به نظرم عدم توجه تو به تک تک مواد مخصوصا مسئولیت های مسئول اساسنامه که به خودت هم روشن گفته بودم، باعث این تصورته
و البته حس میکنم از چیزی ناراحتی و خواستی که دنبال مقصر بگردی و خوب معمولا در کانون فیلم، شکوری مقصره...

به هر حال اگه اینکه مشکلی وجود داره و مشکل از منه، یه حقیقت باشه، فرقی نمیکنه که من قبول کنم یا نه
همچنین اگه مشکلی وجود داشته باشه و یکی از علت هاش تو باشی نه شکوری، بازم فرقی نمیکنه که تو قبول کنی یا نه
ولی میدونم که پیدا کردن حقیقت واقعی، راحت نیست... قطعا زدن حرفای تو، و قبول کردن اونها، راحت ترین راهه، و باور کردن حرفای من، سخت تره...
اینکه شکوری مقصر باشه، حرف همیشگیه امثال توئه، و خوب... راحت تره که آدم قبولش کنه
ولی اینکه من بگم اشکان مقصره، نیاز به استدلالات من داره... و کیه که حوصله ی گوش کردن به استدلال رو داشته باشه
درضمن همون حرفی که تو از کاریزمای شکوری می زنی، من در مورد محبوبیت توپ شکن میزنم
تو میگی کاریزمای شکوری باعث میشه که مخاطب حرفش رو بپذیره و من میگم محبوبیت اشکان هم باعث میشه که مخاطب کاملا حرفش رو قبول کنه...
و این وسط اشکان داره حرفی رو میزنه که قبول کردنش راحت تره
و شکوری حرفی رو میزنه که قبول کردنش سخت تر و ظریف تره
به نظرم اگه میخوای بگی شکوری مقصره، داری موفق میشی و این موفقیتت هم ربطی به استدلالات نداره... به نظرمن اصلا استدلالی نداری... تو فقط میگی همه این رو میدونن! و البته همش من رو به سفسطه متهم میکنی، غافل از اینکه اتهام سفسطه، خودش یه سفسطه ی ضعیفه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعدشم حاجی یه جور حرف نزن انگار من هیچی از حقوق و قانون و این چرت و پرتا نمیدونم...تو که میشناسی منو!


شکور: درسته که شناخت من از تو اینه که تو منطقی هستی، ولی در عمل تاریخچه ای از کانون رو نمی دونی
حتی به نظرم چشمات رو به روی واقعیت بعضی اعضای کانون بسته ای (دیگه چیزی از این نمیگم)
شناخت من در کنار منطقی بودن تو، خام بودن و صرفا نظری فکر کردن تو هم هست



ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو یه نظام قانونی درست حسابی همه افراد لازم نیست همه چیو در باره قانون بدون درسته...
اما این افراد باید وکیل یا مشاورای حقوقی داشته باشن که این کارا رو واسشون انجام بده...عین همون آمریکا که مثال زدی و هر خانواده ای واسه خودش وکیل داره...
خب...
حالا به نظرت این نظام با کانون فیلم قابل مقایسه ست؟
البته که نه...
اگه اینجوری باشه هر کس باید تو کانون فیلم یه وکیل داشته باشه که به مشکلات حقوقی بر نخوره!!!



شکور: قابل مقایسه است
و تو وکیل ملتی
و ملت هر وقت به تو شک داشتن میتونن از تو اثبات حرفات رو بخوان
و تو هم صرفا با استناد به قوانین تصویب شده و سند تصویب اون قوانین، بهشون نشون بدی که دروغ نمیگی


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این وضع الان کانون فیلمه...
هر کس بخواد مدیر اجرایی کاری بشه و قوانین کانونو ندونه به مشکل بر میخوره...مثل سلیمیان سر نمایشگاه کتاب سر فرق پروژه کانونی و شخصی...مثل صفایی سر مسائل مالی کلاس مازیار و ...
نتیجه اینکه مهمترین بحث روزانه کانون میشه بحث سر همین قوانین!


شکور: این به خاطر سه مشکله:
اول، مشکل تو به عنوان مسئول اساسنامه که به مسئولیت هات عمل نمی کنی و در کانون جا نمی اندازی که :
هر کس پروژه ای میخواد انجام بده اول بیاد پیش من تا براش روشن کنم چجوری و مطابق با چه رویه هایی باید انجام بده

دوم: مدیران پروژه ها و مدیران اجرایی که قبل از انجام کارها نمیان پیش تو... اتفاقا من به این نمایشگاه برگزار کردن خانم سلیمیان چند بار انتقاد کردم، حتی به خودشون هم انتقاد کردم که چرا با تو حرف نزده و پروژه اش رو همینطوری شروع کرده! و جالبه که تو میای به پروژه ی خانم سلیمیان استناد می کنی...

سوم: بازم تو که وقتی کارها رو شروع کردن، نمیری پیششون بگی چرا نیومدن رویه ها رو بپرسن و خودت رویه ها رو براشون شفاف کنی


ــــــــــــــــــــــــــ
۲.بحث مخاطب رو نمیدونم چرا کشیدی وسط ولی به نظرم ربطی نداره!!
ما تو انجمن اسلامی کلاسای فرانسه داشتیم
کلاسای طراحی
تئوری موسیقی...
به جرئت میتونم بگم که دانشکده برق سطح فرهنگی هنری خیلی بالایی داره...(احتمالا فقط به دانشکده معماری نمیرسه)
و این رو مدیون انجمن اسلامیشه...
حالا این دلیل میشه بچه های خود انجمن فیلم نفهمن؟


شکور: من نگفتم فیلم نفهمن و اصلا نمیدونم حرفات چه ربطی داره...
من گفتم ما مخاطبینمون رو خارج از کانون تعریف کردیم
همین!

ــــــــــــــــــــــــــــــ
میگی مخاطب ما بچه های داخل انجمنه؟
اصلن چه جوری این حرفو میزنی؟
خنده داره!!!


شکور: چرا خنده داره؟! خوب بگو من اشتباه میکنم! من از گلخندان شنیدم که شما میرید با هم فیلم می بینید! همین! قاط میزنی چرا!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو اصن چی میدونی راجع به انجمن اسلامی برق حاجی!؟
بعدشم...
حالا که چی؟؟؟
این که مخاطب کانون اعضای دانشگاهن دلیل میشه که اعضای کانون فیلم نفهمن...؟
سفسطه ست...
از نوع ضعیف!!!


شکور: حرف تو دهن من گذاشتن کار سختی نیست! من همچین چیزی نگفتم!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما اگه خودمون چیزی رو ندونیم چه جوری به کل دانشگاه یاد بدیمش؟
بهتره اول خودمون اصلاح کنیم
بهتره اول خودمونو مخاطب قرار بدیم بعد بخوایم دانشگاهو اصلاح کنیم

شکور: وقتی ما مخاطبینمون رو بیرون از کانون گذاشتیم منظورمون این بود که میخوایم سطح هنری اونها رو بالاتر ببریم، ببریم حداقل تا سطح خودمون! دارم در مورد «سطح دید هنری» صحبت میکنم نه اکسپرسیونیزم!
درسته که یه عده از بچه ها فیلم کم می بیننن ولی معدل سطح دید هنری اعضای کانون فیلم از معدل دانشگاه به نظرم بالاتره و ما میخواستیم که خارج از دانشگاه رو حداقل به معدل خودمون نزدیک کنیم
و بازم میگم که حالا دوستان می تونن بیان روی خود اعضا کار کنن
ولی تا پیش از این مخاطبون خارج از کانون بود...



ـــــــــــــــــــــــــــــ
۳.در باره کار گروهی...
عباس میدونی نمایشگاه کتاب انجمن اسلامی برق چقدر فروخت؟؟
۴ملیون و ۷۰۰هزار تومن!!!
و خیلی شیک
خیلی بی نظیر
و همه چی تموم بود...
میدونی تو اون دوره اول ترم که خودمونو کشتیم و بهمون سالن واسه اکران وسترن نمیدادن انجمن اسلامی برق یه روز از صبح تا شب مولوی رو گرفت برای جشن ورودیای جدید
یه کلیپ ساخت
معرکه
یه فیلم کوتاه ساخت
موسیقی زنده داشت
بازی کامپیوتری با شرکت کننده از جمع داشت
تیاتر داشت
شعر خونی داشت
و
حرفای سیاسیی زد که شاخ در آوردم !!؟!
و درنهایت چهل نفر از بچه های دانشکده اومدن رو سن
خودشونو معرفی کردن و نقشی که تو این پروژه داشتنو گفتن...
حاجی...



شکور: تکرار میکنم، انجمن اسلامی شما و معماری کاملا استثنائیه... علتش رو هم امثال من و کسایی که هر جفت گروه ها رو تجربه کردن می فهمن... اصلا علتی که بتونیم دو دو تا چهارتا کنیم سرش نداره... مهم اینه که تو گروه شما و معماری، ملت کارهایی رو می کنن که قبلا کاملا براشون نهادینه شده و انجامش دادن
ولی تو گروه هایی مثل ما، این اولین حضور بچه ها تو کارهای گروهی و حتی هنریه


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو اصن نمیدونی کار گروهی یعنی چی!!!
وقتی انقدر در مورد انجمن اسلامی برق بی اطلاعی حرف نزن!!!


شکور: من نمیدونم کار گروهی یعنی چی؟! اوپس!
اوکی... به نظرم بد حرف میزنی ولی به قول تو نمیتونم ثابت کنم که بچه نیستم که احساس میکنم بد حرف میزنی!
درمورد انجمن اسلامی شما اطلاعات دقیقی ندارم... ولی روحیات بچه های برق و معماری رو دیده ام...
اگه کفایت نمیکنه، درموردشون صحبت نمیکنم


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۴.در مورد کاریزماتم من فقط گفتم کسی به قانونت رای مخالف نمیده...
و البته این بد نیست...
ولی تو نگو که هر کسی بخواد رای مخالف میده
درسته
ولی اتفاق نمیفته
نه اینکه بد باشه...
اتفاق نمیفته...
هیچ کار نمیخواد بکنی...
هیچ اتفاق بدی نمیفته...این حرفاونروز من فقط یه جواب کوچیک به حرف اونروز تو بود و اصلن لازم نیست سرش بحث کنیم...



شکور: والا در تاریخ کانون فیلم هر دم در مقابل حرف من رای مخالف بوده
یه نگاهی بنداز به قسمت رای گیری ها
خودت می بینی
با این حرفا فقط مسئله برات توجیه تر میشه
مشکلی هم نیست که تو هم مثل خیلی های دیگه بخوای بگی علت طرفداری خیلی ها از شکوری، صرفا طرفداریه، نه فکر...
کاش زین ال هم بود این بحث رو می شنید... تا ببینه ایده ی قانون کاریزمایی که اینقد ازش طرفداری میکرد هم در عمل با مخالفین عجیب و سرسختی مثل تو مواجه میشه... باهاش صحبت کن و این جمله ام رو هم بهش نشون بده..



ـــــــــــــــــــــــــــــ
شکور: در انتها باید ختم کلامم رو بگم:
اگر امثال تو در مقابل رویه ای که من میخاستم بهشون برسیم بایستید، همون بهتر که رویه ای که من چیدم وجود نداشته باشه...
دارم درمورد امثال تو صحبت میکنم... کسایی که هم منطقی ان هم محبوب... دقیقا همین افراد میتونن این سیستم رو کاملا و از بیخ و بن نابود کنن.
حرفایی از جنس حرفای تو و امثال تو هست که کاملا داره مورد استناد بی فکر قرار میگیره و فقط علیه قانون ازشون استفاده میشه...
به نظرم اگه حذف قوانین باعث بشه که شماها ازین حرفا نزنید، برای کانون مفید تره تا وجود قانون با مخالفینی مثل تو... حتی اگه در اقلیت باشی.
یعنی اینطور برات بگم:
بهترین حالات کانون:
1- قانون با حمایت امثال اشکان که میتونن جو کانون رو هماهنگ کنن
2- قانون با سکوت امثال اشکان
3- در صورت مخالفت امثال اشکان با رویه ی شکوری، بهترین رویه برای کانون رویه ی اشکانه (هرچی که هست) چون امثال اشکان هستن بهشون توجه میشه... کسایی که میتونن با حرف زدن همه چیز رو به هم بریزین و همه چیز رو درست کنن.
حالا که تو اینقد داری تند با قانون برخورد میکنی و به نظر من نمیفهمی که اصلا نمیتونی انجمن اسلامیتون رو با کانون مقایسه کنی، به نظرم بهتره هرچی که خودت میگی رویه ی کانون باشه... چون امثال شکوری بعیده بتونن مثل امثال اشکان در مقابل رویه ی اشکان مخالفت کنن... به شرطی که امثال اشکان پای رویه اشون بمونن و نرن.
تعارض تو با رویه ای که من به رای رسوندم، نه تنها باعث اجرایی نشدن رویه ی من میشه بلکه اوضاع رو خراب تر هم میکنه
از طرفی، مسئول اساسنامه هم که خودتی... این دیگه بدتر اندر بدتره
به نظرم دست از این بحث ها بردار (چون به نظرم به هیچ عنوان تو با حرفای من قانع نمیشی و من هم چیز جدیدی از حرفات نمیگیرم) و بیا هرچی که صلاح می بینی رو پیشنهاد بده و اگه حداقل دموکراسی رو قبول داری، به رای برسون... من همینجا رای موافق میدم به هر سیستمی که بخوای تو کانون بچینی تا مخالف وجود نداشته باشه. به شرطی که قول بدی و در عمل قولت رو اثبات کنی که پای رویه ات می مونی و برای عملی کردنش تلاش می کنی.
از بی قانونی محض تا قانونمداری محض، هر کدوم رو که صلاح می بینی به رای برسون و با رویه ای که ایجاد می کنی بمون...
به نظرم رویه ای که امثال اشکان باهاش موافق باشن، از همه ی رویه ها برای کانون مناسب تره.
حتی اگه در حقیقت، رویه ی شکوری برای کانون مناسب تر باشه.
درضمن، هر کس دیگه ای هم می تونه هر چیزی که من چیدم رو با رای کانون از بین ببره.

شکور

به موسوی سه‌شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 15:59

من با هر جلسه ای موافقم
قبلا هم این رو بهت گفته ام
و خودم هم روز کانون رو برای توضیح همین رویه ی قانونی برگزار کردم
و اتفاقا کسی به نام زین ال رو هم کشوندم تا باهام مخالفت کنه ولی دیدم که نکرد
همین الان هم باز موافقم که همچین جلساتی باشه
فقط سرم شلوغه کمی
و اگه ممکنه برای تعیین زمان این جلسه هماهنگی قوی تری بشه
درضمن به شدت خواهش میکنم آدمایی که از نگاه من و اشکان منطقی هستن «هم» تو این جلسه باشن
از نگاه من، خودم، زین ال، تقوی، اشکان، محیط، فرامرزی، شالیکار، نوری، منطقی ترین های کانون از اول تاریخ تاسیسش تا امروزن
امیدوارم که این افراد همگی برای این جلسه هماهنگ بشن که بیان...
امیرحیدری و چراغعلی هم به نظر میان که منطقی باشن
بازم میگم اینا نظر من هستن
درضمن منطقی یا غیرمنطقی فرقی نمیکنه، این جلسه، جلسه ی دعوا یا تصمیم گیری نیست... جلسه ای هست برای تحلیل رویه ی حاکم بر کانون و همچنین انتخاب رویه ی بهتر
میتونه باعث شفاف سازی و بهتر شدن هر چیزی بشه
با هر صحبتی موافقم
شکور

اشکان چهارشنبه 30 اسفند 1391 ساعت 02:50

عباس تازه فهمیدم تو هم مغذ رو غلط نوشتی...
حاجی اتفاقن من این دفعه خیلی تند حرف زدم و معذرت میخوام ولی... من کلا آدم بی تفاوتیم...
میگم به من چه که یارو داره چرت میگه...ولش کن بزار بگه
مثل کلاس فیلمنامه مهکام...
ولی قضیه واسه آدمایی که دوسشون دارم فرق میکنه...
من فقط وقتایی از کوره در میرم که طرف مقابلو دوست داشته باشم...
عباس
تو واسه من آدم مهمی هستی
فیلم هندی شد...
بدشانسی اینه که پیرمردم هستی و همه جوره باید معذرت بخام...
اوکی؟
ردیفه؟
قصد من فقط پیشرفت کانون فیلمه...
نظر اول من خیلی مسالمت آمیز بود و نظر تند تو باعث نظر تند تر من شد...
اینقدرم منو تو جبهه مقابل خودت قرار نده که اگه تو فلان چیزو بخوای امثال شکوری نمیتونه جلوتو بگیره و اینا...
من همیشه گفتم
من تو تیم عباسم...
من هیچ وقت نمیگم که بی قانون بشیم!
معلومه که از قانون حمایت میکنم
حالا بریم از اول
از قانون درست!
تو گفتی دلیل قانون زدگی کانون منم؟
عباس فکر میکنی محبوبی چرا فرار کرد؟
قانون زده شد چون!!!
به نظرم دقیقن قانون زده شد!!!
و از دست تو فرار کرد!
من هم قانون زده شدم زمان تصویب دکترینها...
دلیل فرار نکردنم دینی بود که نسبت به کانون فیلم داشتم و دارم...
اما دقیقن قانون زده شدم
و مقصرش تو بودی...
با گیرای الکی
مته به خشخاش گذاشتنای بیخود
انگار داری مهمترین و حساس ترین قوانین دنیا رو تصویب میکنی...
و اینجوریه که هر مسئول دیگه ای هم بیاد سر اساسنامه قانون زده میشه و من راهکارو تو این دیدم که خودت بشی مسئول اساسنامه!
تو هدایتگر تمام قوانین کانونی عباس!
اگه من یا محبوبی به مسئولیتامون خوب عمل نکردیم دلیلش این بود که تو وحشتناک سختشون کردی !
تا جایی که من
من!
که حتی یه روزم نمیتونستم نیام کانون
و مثل معتادا شده بودم!!!
شبا کابوس کانون فیلم و اساسنامه مسخره شو میدیدم!!
خلاصه بگم
اگه من یا محبوبی مقصریم
در واقع تو مقصری
که ما رو زده کردی!
۲.
کانون فیلم با یه جامعه قابل مقایسه نیست
۱.من نمیتونم وکیل ۳۰ نفر آدم همزمان باشم
البته این قابل رفعه
اما من اولین باره میشنوم همچین حرفی میزنی...
هیچ وقت جزو وظایف مسئول اساسنامه نبوده که از اول بره سراغ یه مدیر اجرایی و تمام شرایط یه پروژه رو توضیح بده و در واقع وکیل مدیر اجرایی بشه...
از اول همه چیز بر عهده مدیر اجرایی بود
و مسئول اساسنامه اگه تخطی از قانونی میدید تذکر میداد
وظیفه اصلیش هم تدوین قوانین و تصویبشون بود...
۳.همجنان احساس میکنم سر بحث انجمنا و کانون حق با منه و استدلال خاصی تو حرفات ندیدم
سر بحث مخاطب هم
و اما سر بحث کار گروهی...عباس میخوام بگم بت که یه جاهایی هست که داره کارای گروهی عظیم تر از ما انجام میشه با تعداد اعضای کمتر!!!
انقدر کارای گروهیمونو بزرگش نکن
نگو هدف کانون فیلم در کنار سطح هنری فلان...تجربه کارهای بزرگ گروهیه و اینا...این چه حرفیه؟؟
مگه هدف هم کار گروهی میشه...
کار گروهی قطعا وسیله ست...
وسیله ای که پدر افراد رو درمیاره
برای یه هدف بزرگتر...
و این هدف که سطح فرهنگ و هنر بچه های دانشگاه فلان...
خنده داره
من باور نمیکنمش
واسه من هدف از اومدن تو کانون فیلم بحث در باره اکسپرسیونیزمه نه عرق ریختن تو دوندگیهای اکران!
در انتها
رویه ای که تو چیدی رویه ایه که من رای موافق بهش دادم
من همیشه پشت قانون و دموکراسیم
به نظرم الان حذف قوانینی که به تدریج تصویبش کردیم خیلی خطرناکه اصلن نباید از اول به اینجاها میکشوندیمش...
تنها تغییر مهمی که بهش اعتقاد دارم اینه که باید خودت بشی مسئول اساسنامه...و هم وکیل مدیرای اجرایی
اینجوری همه چی حل میشه
قربون دایی

عباس تازه فهمیدم تو هم مغذ رو غلط نوشتی...
حاجی اتفاقن من این دفعه خیلی تند حرف زدم و معذرت میخوام ولی... من کلا آدم بی تفاوتیم...
میگم به من چه که یارو داره چرت میگه...ولش کن بزار بگه
مثل کلاس فیلمنامه مهکام...
ولی قضیه واسه آدمایی که دوسشون دارم فرق میکنه...
من فقط وقتایی از کوره در میرم که طرف مقابلو دوست داشته باشم...
عباس
تو واسه من آدم مهمی هستی
فیلم هندی شد...
بدشانسی اینه که پیرمردم هستی و همه جوره باید معذرت بخام...
اوکی؟
ردیفه؟
قصد من فقط پیشرفت کانون فیلمه...


شکور: اوکی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نظر اول من خیلی مسالمت آمیز بود و نظر تند تو باعث نظر تند تر من شد...


شکور: من همیشه به تو انتقاد داشته ام، همچنین به محبوبی، ولی مفصل درموردشون صحبت نکرده بودم. درمورد خانم محبوبی هم صحبتی نداشتم چون ایشون خیلی وقته که رفته ان... ولی وقتی تو من رو متهم کردی، مجبورم کردی که بگم از خیلی قبل تو نظرم این مشکل از توئه!
فکر نمیکنم که من تندش کرده باشم


ــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینقدرم منو تو جبهه مقابل خودت قرار نده که اگه تو فلان چیزو بخوای امثال شکوری نمیتونه جلوتو بگیره و اینا...
من همیشه گفتم
من تو تیم عباسم...


شکور: تو نمیدونی که در تیم من نیستی... اگر در تیم من بودی، اگه هم فکر من بودی، همش علیه رویه های من از تو نام برده نمی شد، به تو استناد نمی شد...

ــــــــــــــــــ
من هیچ وقت نمیگم که بی قانون بشیم!
معلومه که از قانون حمایت میکنم
حالا بریم از اول
از قانون درست!
تو گفتی دلیل قانون زدگی کانون منم؟
عباس فکر میکنی محبوبی چرا فرار کرد؟
قانون زده شد چون!!!
به نظرم دقیقن قانون زده شد!!!
و از دست تو فرار کرد!



شکور: والا من هرچی از خانم محبوبی پرسیدم که چرا رفتی، نگفت که نگفت
فکر کنم آخرش گفت مشکل شخصی
آیا تو چیزی می دونی که من نمیدونم؟
دبیر هم که ازشون پرسید همچین چیزی بهش نگفته بودن
تو این رو از کجا میدونی؟
من از محبوبی استعلام می کن
درضمن، من نمیگم کانون قانون زده شده... من میگم اینکه کسایی مث تو فکر میکنن، ملت دارن همش درمورد قوانین با هم بحث می کنن به خاطر اینه که مسئول اساسنامه کارش رو درست انجام نداده و همین درست انجام ندادن مسئولیت باعث شده که بررسی قوانین به عهده ی خود اعضا قرار بگیره... کاری که قرار بود مسئول اساسنامه انجام بده تا دیگران بیان فقط نتایج رو نه به لسان قانونی بلکه به لسان یه آدم معمولی از مسئول اساسنامه بگیرن....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من هم قانون زده شدم زمان تصویب دکترینها...
دلیل فرار نکردنم دینی بود که نسبت به کانون فیلم داشتم و دارم...
اما دقیقن قانون زده شدم
و مقصرش تو بودی...
با گیرای الکی
مته به خشخاش گذاشتنای بیخود
انگار داری مهمترین و حساس ترین قوانین دنیا رو تصویب میکنی...



شکور: والا من نمیدونم درمورد کدوم مصادیق صحبت میکنی، ولی به نظر من، تو مسئولیت هات رو درست انجام ندادی
یادمه که یه بار با هم درمورد اهمیت مسئول اساسنامه صحبت کردیم و تو خودت هم اذعان داشتی که مسئول اساسنامه خیلی از دبیر هم مهم تره
من در مورد مهمترین مسئول کانون صحبت کردم
آیا نباید سخت گیر باشم؟
درضمن، مسئول اساسنامه، محور سیستمیه که من چیدم،
اگه مطابق با اونچه من چیدم نباشه، همه ی سیستم خراب میشه
که به قول شما شده البته...
ــــــــــــــــــــــــــــــ


و اینجوریه که هر مسئول دیگه ای هم بیاد سر اساسنامه قانون زده میشه و من راهکارو تو این دیدم که خودت بشی مسئول اساسنامه!


شکور: من نمیدونم یعنی چی قانون زده شدن
من اصلا این رو نمی فهمم
من که اینقد ماده تصویب کردم، خودم رو قانون زده نمی بینم!
نمیدونم یعنی چی این قانون زده شدن
درضمن، راهکارت به رویه ای که قرار بود چیده بشه، ضربه می زنه، چون شکوری نمیتونه همیشه مسئول باشه... اینطوری رویه وابسته به حضور شکوریه... خود مطلب وابستگی سیستم شکوری به یه فرد، خلاف اون چیزیه که من دنبالش بودم... قرار به تربیت بود که من داشتم این کارو میکردم... ولی مث که شما، یا به قول خودت، اون رو درست نمی دونی و مته به خشخاش گذاشتن می دونی ،یا به قول من، نتونستی تحمل کنی و گرخیدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



تو هدایتگر تمام قوانین کانونی عباس!
اگه من یا محبوبی به مسئولیتامون خوب عمل نکردیم دلیلش این بود که تو وحشتناک سختشون کردی !
تا جایی که من
من!
که حتی یه روزم نمیتونستم نیام کانون
و مثل معتادا شده بودم!!!
شبا کابوس کانون فیلم و اساسنامه مسخره شو میدیدم!!



شکور: عجب گیری افتادم ها!
درمورد محبوبی که استعلام می کنم
درمورد خودت هم عجیبه.. شما کابوس می بینی بگو دیگه نمیای سر مسئولتت!!! این چه بساطیه دیگه!
کی میگه که رفتار من غلط بوده؟
شاید رفتار من مطابق با همون چیزیه که برای این سیستم لازمه، ولی از اهمیت و سنگینی کار، شما کابوس دیدنت گرفته!!
عجیبه ها!!


ــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه بگم
اگه من یا محبوبی مقصریم
در واقع تو مقصری
که ما رو زده کردی!



شکور: یا بنده مقصرم یا شما آدمای این مسئولیت نبودید یا بودید ولی کاهلی کردید!
من به این راحتی شکوری رو مقصر نمیکنم
چقد راحت در مقابل اشکان و محبوبی، شکوری رو مقصر میکنی
این هم باز رویه ی کانونه... هیچ کس نمیاد به کسی که ادعا میشه سخت گیری کرده، فرصت بده ببینن واقعا آیا او مقصر بوده یا نه واقعا!
نمیدونم چرا من مقصرم!
چرا اشکان نیست؟
عجیبه واقعا
واقعا چرا؟؟؟؟؟؟
الان با جملات بالا همه چیز روشن شد؟ روشن شد که شکوری مقصر بوده و نمیدونسته؟!


ــــــــــــــــــــــــــــــ
۲.
کانون فیلم با یه جامعه قابل مقایسه نیست
۱.من نمیتونم وکیل ۳۰ نفر آدم همزمان باشم
البته این قابل رفعه
اما من اولین باره میشنوم همچین حرفی میزنی...
هیچ وقت جزو وظایف مسئول اساسنامه نبوده که از اول بره سراغ یه مدیر اجرایی و تمام شرایط یه پروژه رو توضیح بده و در واقع وکیل مدیر اجرایی بشه...
از اول همه چیز بر عهده مدیر اجرایی بود
و مسئول اساسنامه اگه تخطی از قانونی میدید تذکر میداد
وظیفه اصلیش هم تدوین قوانین و تصویبشون بود...



شکور: اول اینکه با اینکه اعتمادی به حافظه ی افتضاح من نیست ولی یادمه که این رو نه تنها به تو یا محبوبی یا جفتتون به لفظ گفته ام بلکه، به بعضی از بقیه ی بچه های کانون هم گفته ام
از همه بیشتر به گلخندان
امیدوارم ازش بپرسی

درضمن، چه نیازی به گفتن من هست؟
آقای مسئول اساسنامه
یه نگاه به خود اساسنامه ی مدون بندازی بد نیست:
*مسئول اساسنامه:

فردی است که با نگاهی قانونی میتواند در هرچه قانونی تر شدن کارهای اعضا مفید باشد، نگاه او کاملا اساسنامه ای (و در مواردی، نگاه به مصوبات مدت دار) است و با وظایف ذیل برای یک سال انتخاب میگردد:
1- جمع آوری اصولی که برای درج در اساسنامه ی کانون مورد تصویب قرار میگیرد با درج زمان و مکان و نحوه ی تصویب(یعنی به صورت اینترنتی یا جلسه ی حضوری)
2- تذکر اساسنامه ای در صورت مشاهده ی هرگونه رفتار خلاف اساسنامه هم در وبلاگ و هم به شخص متخلف
3- موظف به ارائه ی نظر تفسیری در صورت سوال هر عضو کانون (این نظر صرفا نظر تفسیری است نه لازم الاتباع)
4- موظف به آمادگی در هر لحظه برای ارائه ی اصول تصویب شده (و در صورت امکان، مصوبات مدت دار)
5- پیشنهاد برای تصویب اصول جدید به ویژه در صورت ایجاد رویه های عملی خاص در موضوعات مشابه و همچنین ارائه ی پیشنهاد اصلاح اصولی که به نظر او مشکلاتی در تصویبشان وجود داشته است
6- موظف به اطلاع رسانی درمورد نظر خویش درمورد هر گونه مشکل در تصویب مشروع اصول اساسنامه.
( مطابق با پست "اضافه شدن یه ماده به اساس نامه")


مورد سوم چیه؟ دقیقا همون چیزی که بهت گفتم
مدیر میاد از تو میپرسه که فلان کار رو چه جوری باید انجام بدم، و تو رویه ی اساسنامه ایش رو میگی... منظور از لازم الاتباع نبودنش هم اینه که خود فرد میتونه خودش بره قانون رو بخونه و به حرف تو عمل نکنه
میدونی تا امروز چقد یوسف دوست از من پرسیده که فلان کار رو چجوری انجام بدم؟
اصلا تو کجا بودی که از تو بپرسه؟
چند نفر دیگه تو رو پیدا نکردن برای این سوالا؟
تو کجا تو وبلاگ به سوالای اساسنامه ای پاسخ دادی؟
تو کجا تو وبلاگ انتقاد کردی؟
اصلا چرا تو وبلاگ همش نمی نویسی که برای فلان کار باید فلان رویه رو رفت؟
نکنه باید این رو هم جز به جز در اساسنامه وارد کنیم؟
روح قانون مشخصه
تو باید رویه ها رو روشن کنی
تو باید اونچه از قبل رویه کردیم رو رویه نگه داری
تو باید اساسنامه رو عملیاتی کنی
دیگه ما نیومدیم تک تک روش هایی که میتونی اساسنامه رو عملیاتی کنی رو که احصا کنیم که!
اینکه اول بری سراغ مدیر اجرایی که دیگه منطقیه... میخوای تو اساسنامه این هم آورده بشه؟
بعدش خودش نمیشی منتقد اساسنامه که آقا چرا اینقد ریز میشید؟


بند چهارم هم برای محکم کاری مورد سومه
عجب گیری کردم به خدا!
میشه یه سوال از گلخندان بپرسی؟ فکر کنم دیگه اون از تو که مسئول اساسنامه ای بیشتر این رو میدونه که قراره اساسنامه توسط مسئول اساسنامه برای اعضا مفهوم بشه نه اینکه اعضا خودشون کتاب قانون کانون رو بخونن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳.همجنان احساس میکنم سر بحث انجمنا و کانون حق با منه و استدلال خاصی تو حرفات ندیدم
سر بحث مخاطب هم
و اما سر بحث کار گروهی...عباس میخوام بگم بت که یه جاهایی هست که داره کارای گروهی عظیم تر از ما انجام میشه با تعداد اعضای کمتر!!!
انقدر کارای گروهیمونو بزرگش نکن


شکور:
باید مواردی که میگی رو بررسی کنیم
سوال من اینه: داری در مورد یه مصداق کار گروهی صحبت می کنی یا درمورد دوام آوردن کار گروهی یه سیستم تو 6 سال؟
تو یه پروژه به من بده
من با چهل نفر برات انجام میدم... معرکه
کار گروهی ساخت تردید رو یادته؟ میخوای برات توصیفش کنم ببینی واقعا کار گروهی به این عظمت تو دانشگاه شهید بهشتی دیدی یا نه؟ یا ضامن دار، یا اکران یه حبه قند(با مدیریت نعیمی)
برای من انجام یه پروژه با مدیریت خودم و با کار گروهی چهل نفر، کاری نداره... و اصلا هم موضوع اصلی، کار گروهی در یک مصداق نیست... موضوع اصلی کار گروهی در قالب زمان استمراریه
کار گروهی مستمر یه کانون برای 7 سال، بدون منحل شدن و با رویارویی با اینهمه مشکل، بسیار بسیار در دانشگاه شهید بهشتی، رویایی و بی همتاست... بهشتی که هیچ، من تو رویش با همه ی دبیرهای کانون فیلم هایی که اومده بودن حرف زدم... تک تکشون شاخ در آوردن که ما اینطوری دوام آوردیم
وقتی اجازه ی فیلم ندادن، کلاس گذاشتیم
وقتی اجازه ی کلاس ندادن، فیلم ساختیم
وقتی بودجه نبود، دور هم فیلم دیدیم
بازم میگم برو تاریخچه ی منحل شدن تشکل های دانشجویی رو ببین.. کار گروهی یه عده دانشجو برای زنده نگه داشتن یه استمرار، بی همتاست... این مفهوم رو برو از چراغعلی بپرس... به نظرم به شدت فکرت درمورد کار گروهی سطحیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



نگو هدف کانون فیلم در کنار سطح هنری فلان...تجربه کارهای بزرگ گروهیه و اینا...این چه حرفیه؟؟
مگه هدف هم کار گروهی میشه...
کار گروهی قطعا وسیله ست...
وسیله ای که پدر افراد رو درمیاره



شکور:
به هیچ عنوان قبول ندارم که کار گروهی، فقط یه وسیله اس
اتفاقا چندین بار گفته ام که من بعضی از کارها رو حتی تک و تنها یا با یه گروه کوچیک، راحت تر انجام میدم... مثال بسیار بارزش هم ضامن دار بود که همونطور که به پشت مشهدی هم گفتم، گاهی نیاز به حضور اونهمه نیرو نبود... ولی انجام پروژه با گروه و همچنین گروه بزرگتر، رسیدن به یه نتیجه ی بزرگه...
معروفه که ایرانی ها تو ورزش های تیمی، ضعیفن
چون تو مدارسشون این چیزها رو یادشون نمیدن
معروفه که تو سیستم های آموزشی خارج از ایران، کار گروهی رو به صورت عملیاتی یاد میدن
در دبیرستان، مدرسه، و دانشگاه، یاد گرفتن کار گروهی، یه هدفه
برای اینکه طرف به این هدف برسه و خارج از دانشگاه و در جامعه، با این هدف کار کنه
تو دقیقا الان شبیه مسئولین امور فرهنگی صحبت کردی که همش میگن فیلم وسیله اس
من هم همش بهشون میگم، اول باید این وسیله در قالب یک هدف، آموزش داده بشه
بعدش برای رسیدن به اهداف بلند تر از اون هدف قبلی حالا به عنوان وسیله استفاده بشه
نه تنها یاد گرفتن کار گروهی، یکی از اهداف این کانون هاست (که حتی مث اینکه در آیین نامه ی سابق هم اومده بوده و با گوش های خودم از زبون مدیر فرهنگی سابق - خانم زاهدی - هم بارها این رو شنیدم که یکی از اهداف این تشکل ها یاد گرفتن کارگروهیه و یک ماه پیش خدمت دکتر شکرچی از مدیران امورفرهنگی هم گفتم و حرکت سرش رو به نشانه ی تایید دیدم) بلکه به قول دبیر، زندگی کردن هم تو کانون میشه یاد گرفت
کلی چیز دیگه
اعتماد به نفس
منطقی شدن
مدیریت کردن
و... میتونن به صورت یه هدف در کانون فیلم مطرح بشن که البته به لفظ نمیان
اینها اهدافی هستن که ما میدونیم وجود دارن، ولی ازشون حرفی نمیزنیم... هرچند من همیشه این رو در تعریف کانون فیلم آورده ام
میتونی تو دکترین قبلی هم ببینی


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای یه هدف بزرگتر...
و این هدف که سطح فرهنگ و هنر بچه های دانشگاه فلان...
خنده داره
من باور نمیکنمش
واسه من هدف از اومدن تو کانون فیلم بحث در باره اکسپرسیونیزمه نه عرق ریختن تو دوندگیهای اکران!


شکور:
حاجی... ما تو اساسنامه ی سال دوممون نوشتیم: هدف از کانون، تلاش برای ارتقای سطح هنری دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی است(البت همیشه میگفتم که هدف اصلی لذته ولی باید این لذت ها مدیریت بشه برای استفاده برای ارتقای سطح دانشجوها)
در ادامه هم وا... ما که کانون رو راه انداختیم، از اول دنبال نمایش فیلم بودیم
همش فیلم پخش کردیم تا دو سه سال
نه کلاسی، نه ساخت فیلمی
نه هیچ چیز دیگه
متوجه میشی منظورم چیه؟
همش برای مخاطب کار می کردیم
مثلا به صورتجلسه ی جلسه ی سیزدهم آذرماه، که در پست: شرحی مبسوط بر جلسه رسمی شنبه سیزدهم آذرماه، مراجعه کن
درضمن، بازم میگم: اخیرا با صحبت های موسوی این بحث مطرح شد که هدف رو کاملا اساسنامه ای تغییر بدیم
من پیشنهاد میکنم خیلی جدی تر این مسئله رو نگاه کنی
از طرفی، چرا برای ارتقای سطح بچه های خود کانون کاری نمیکنی؟
متاهلی؟ نیاز به شغل داری؟ دانشجوی شهید بهشتی نیستی؟


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در انتها
رویه ای که تو چیدی رویه ایه که من رای موافق بهش دادم
من همیشه پشت قانون و دموکراسیم
به نظرم الان حذف قوانینی که به تدریج تصویبش کردیم خیلی خطرناکه اصلن نباید از اول به اینجاها میکشوندیمش...



شکور: خود دانید... میخواید حذف کنید، میخواید حذف نکنید... من خسته شدم از اینهمه انتقادهایی که دیگه به اتهام رسیده... هرچه خاک هموارتر، پامال تر... من از اول بعد از دیدن چند سیستم متفاوت، این سیستم رو مناسب دیدم... براش جون کندم، تفسیر کردم، روز کانون راه انداختم، مبارزه کردم، خودم رو بهش مقید کردم، همه چیز رو به رای رسوندم، به این و اون گیر دادم، بلکه تبدیل به رویه بشه... ولی با این رفتارها، واقعا سال پیش باید از نفس می افتادم و ادامه نمی دادم... تک تک اقدامات من شده اتهامات من... عباس تو قانون ساختی... عباس تو اصرار داشتی... عباس تو برای همه چیز رای گرفتی... عباس تو گیر دادی... عباس تو قانون زده کردی... عباس تو گند زدی... عباس تو ال کردی... عباس تو بل کردی... دم به دم دارم تیکه می شنفم
میدونستم سخت خواهد بود ولی اگه میدونستم قراره این مسیر رو اینقد تنها طی کنم، سعی میکردم جلوی خودم رو بگیرم و اونچه به نظر و عقل و کلی فکر کردنم، صلاح کانون بود رو اجرایی نکنم وگرنه اول کسی که از این سیستم ضرر کرده و زندگیش خراب شده، خود منم... سیستم کانون تو 8 سال پیش، دیکتاتوری بود... راحت میتونستم ریاست کنم... کردمش دموکراسی برای مستمر شدن کانون... ولی حالا چی؟ بعد 8 سال شدم مغضوب علیهم حتی یه سری عضو تازه نفس!!!
بچه هایی هم تو کانون منتظر این بحث ها هستن که چهارچنگی بچسبن بهش و همش بگن: دیدی گفتم، دیدی گفتم!!! تو هم که شدی پیرهن عثمان، بی خبر از دور و بر...


ــــــــــــــــــــــــ
تنها تغییر مهمی که بهش اعتقاد دارم اینه که باید خودت بشی مسئول اساسنامه...و هم وکیل مدیرای اجرایی
اینجوری همه چی حل میشه
قربون دایی


شکور:
این دیگه از اون حرفا بود... فکر میکنم داری رویه ی معمولت رو اجرا میکنی... رویه ای که به قول خودت: «... من کلا آدم بی تفاوتیم... میگم به من چه که یارو داره چرت میگه...ولش کن بزار بگه... مثل کلاس فیلمنامه مهکام...»
تو تو سطر های بالاییت گفتی که برای این گفتی من مسئول بشم که نمیدونم تحمل دیگه نداشتی و فلان
درصورتی که قرارمون این بود که من بیام جایگزینت بشم برای تربیت یکی دیگه
همیشه شکوری نمیتونه این نقش رو داشته باشه که
این یعنی چی؟
باس نفر بعدی بیاد
باس وکیل بعدی بیاد
چرا همش میگفتم مسئول اساسنامه باید زیاد تو کانون باشه
همش باشه
همش باشه
برای اینکه ملت بیان ازش سوال بپرسن
شکوری که نمیتونه تا آخر عمرش تو کانون باشه
من گفتم تو باشی چون هم منطقی بودی هم شجاع (البت بهتره الان بگم تند مزاج و خشن) و هم زیاد تو کانون بودی
ولی همیشه که قرار نبود تو باشی
قرار بود تو، این ترم، یکی دیگه رو تربیت کنی
و این تربیت همیشه ادامه پیدا کنه
تا وقتی که مواد اساسنامه بشه رویه
و اهمیت مسئول اساسنامه خیلی کم بشه
ما داریم تو اولین و دومین جانشین های شکوری هم حتی با حضور خود شکوری شکست می خوریم
پس چجوری امید به ادامه ی سیستم داشته باشیم؟!!


شکور

سبا حق طلب چهارشنبه 30 اسفند 1391 ساعت 16:03

عجب بحثی راه افتاده
صلوات بفرستید
آقای توپ شکن عجب تعصبی نسبت به انجمن اسلامیشون دارن یا اگه ندارن انتخاب الفاظشون اینطور به نظر می رسونه.

اشکان چهارشنبه 30 اسفند 1391 ساعت 20:23

عباس فرق من و تو میدونی چیه؟
این که من اصلن تو زندگیم وقت اضافی ندارم!!!
نمیدونم تو از کجا میاری؟؟!!
نمیدونم حاضری چه چیزاییو از دست بدی؟!!
ولی من وقت ندارم
با اکثر جمله هات دوباره مخالفم
محکم
ولی حوصله ندارم
فقط حاجی...
مشکلات زندگی فقط متاهل بودن و دنبال کار گشتن نیست
تو مگه میدونی چه اتفاقی واسه من افتاد که انقدر راحت حرف میزنی...
برداشتمون از موارد ۳و۴ اساسنامه متفاوته
گفته در صورت سوال مدیر اجرایی یا عضو
این با وکیل فرق داره
وقتی تو وکیل داری دیگه اصلن لازم نیست هیچ کاری بکنی
در صورتی که وظیفه مسئول اساسنامه فقط
پاسخ به سوالات احتمالیه
وقتی مدیر اجرایی میاد همچین چیزیو تو کانون میپرسه
و فلان عضو نظر خودشو میگه
و من متن اساسنامه رو میگم
و مدیر اجرایی قبلی تاییدش میکنه
بحث روز کانون فیلم میشه
قانون
و
مقررات دست و پا گیر!!!
مشکل من دقیقن سر همین کلمه دست و پا گیره...
ولش کن...
ما بحثمون به جایی نمیرسه
این که مقصر منم یا تویی چیزی رو حل نمیکنه...
راهکار من برای تغییر جو کانون فیلم دیدن و نقد کردن هفتگی بود
به نظرم خیلیم راهکار خوبیه
خورد به جابه جایی
خورد به بد شانسیای من
ولی بعد از عید اجراش میکنم...
دیگه وقت توضیح بیشتر ندارم
ازین به بعد من هر کاری میکنم تا جو
کانون
فیلم
فیلمی بشه
قربونت...

اگه تفسیر بنده را انتخاب نمایی، حله؟!
مسئول اساسنامه رو چه کنیم پس؟!
اگه فکر میکنی بدون توجه به این مسائل، صرفا فیلم پخش کردن، همه چیز رو ردیف میکنه، به کارت برس... منم حوصله ی بحث ندارم

شکور

سبا حق طلب چهارشنبه 30 اسفند 1391 ساعت 21:49

دارم به حرفای این دو عزیز فکر می کنم و مخم درد گرفته ولی نمی تونم بی تفاوت باشم . واقا به نظرم کم لطفیه اگه به این بحث مهم بی تفاوت باشیم کانونی ها.
آیا حق با شکوریه یا توپ شکن؟
همیشه از دعوا متنقر بودم اما خیلی اوقات این دعوا ها راه گشاست. اما الان من کسی رو مقصر نکردم لطفا جبهه نگیرید .
من کانون رو برای این دوست دارم که احساس می کنم قابلیت داره که آدمایی عضوش بشن که لازم نیس مخ فیلم و اطلاعات هنری باشن .این یه جور انعطاف ایجاد می کنه و اسمش رو میشه گذاش مهربانی کانون با آدما مثل مادری که برا پذیرفتن بچه بی ادبش قانون وضع نمی کنه بچش رو همون جوری که هس می پذیره همین باعث میشه بچه رو رفتارش تجدید نظر کنه کانونم ما رو همون جوری که هستیم می پذیره و این پذیرش ما رو علاقه مند می کنه به جمع اطلاعات هنری
من حس قانون زدگی رو دارم اما بیشتر از اون حس مردم زدگی دارم.
این حس قانون زدگی من برای کنکاش زیاد در اینکه قانون این اجازه رو میده و فهم این موضوعه و ترس اینکه اگه اشتباه عمل کنم مورد انتقاد قرار نگیرم از طرف شکوری.به نظرم شکوری درس می گه این اشکال از مسوولین اساس نامس که اعضا اینجور درگیر می شن با قوانین تمام بحثشون همین میشه.جهانی پور همه رو کچل کرد که در راستای رعایت عدالت در زمینه حق رای داران بفهمه فرق پروژه کانونی و پروژه بزرگ کانونی چیه.به اون چه واقا؟حالا اون مسوول درستی بوده اما همه که این همه مایه نمی زارن.قوانین وضع شده تا کنون عدالت و آرامش و پیشرفت رو به وجود آوردند در کانون.اما یه سوال واقعا کسی حاضره گذشت کنه و مسوول اساس نامه بشه در سال های آتی پس از شکوری؟من فکر می کنم این سمت طرفدار نداره اما اگه نباشه کانونی هم استمرار نداره و باید این اساس نامه وجود داشته باشه صد در صد.
اما حس مردم زدگی من ناشی از برخوردای غلطمونه اگه اینطور نبود بیم اینو نداشتم که کیه که بعد شکوری گذشت کنه و به اساس نامه اهمیت بده؟مگه آدما چقدر به ابقای یه کانون اهمیت می دن که حاضر بشن در کانون هنری ،سمت قانونی بگیرن یه پارادوکس عمیق هرچند عده کمی هم پیدا می شن که به هر دو سمت علاقه دارن همیشه دوس داشتم از حنانی بپرسم چرا اون سالی که آقای شکوری دنبال کاندید کردن مسوول اساس نامه برا اولین بار بود و به حنانی پیشنهاد داد چرا نپذیرفت تازه خود حنانی حقوق می خونه.اینو من باب انتقاد نگفتم من باب سوال و کنجکاوی گفتم.
خداییش چند درصد ما به ابقا کانون فکر می کنیم؟
ما نسبت به هم مهربون نیستیم هرچند شدید نیس اما من دیدم غیبت همو می کنیم خود منم یه کم دچارش شدم .به جای شفاف حرف زدن .
آیا اگر کسی عقیدش فرق بکنه باید بهش توهین شه؟کاش در انتقاد کردن از همدیگه کمی مهربانتر و با لحن بهتر انتقاد می کردیم.الان منظورم همه بچه ها بود.من چرا باید مبارزه کنم و حرفم را بزنم . در دلن بگویم مهم اینکه بتونم حرفمو بگم حالا می خواد طرف احترام بزاره می خواد نزاره.حالا من مبارزه می کنم .یه سری چون جرئت ندارن ترجیح میدن منفعل باشن یا شاید درد احترام نشدنشون رو به شکل غیر اخلاقی مرهم بزارن.
آقای شکوری سخت گیره چون پدره .باید کمتر سخت گیر باشه اما شاید حق داره شاید بیش از اندازه مایه می زاره اما توقعش براورده نمیشه

جهان چهارشنبه 30 اسفند 1391 ساعت 23:59

1.انقدر زحمت کش برای کانون (جُدا از از اون مسئله ی زحمت کش واقعی) وجود داره که اون تلاش کوچیک من برای تشخیص تفاوت پروژه بزرگ و پروژه کانونی توش ناچیزه و سبا لطف داشته و به خاطر نزدیکیمون به همدیگه این موضوع به چشمش اومده.
2.به قول سبا نمیشه بی تفاوت بود اما من از وقتی که این پست و کامنتاشو خوندم بارها تلاش کردم که کامنت بذارم و حرف بزنم اما همیشه بعد از خوندن کامنتا حس بچه ای رو داشتم که بزرگتراش ، بزرگترایی که خیلی قبولشون داره و براش مهمن با هم دارن دعوا میکنن و این وسط تنها کاری که اون بچه میتونه بکنه اینه که هاج و واج نگاه کنه و غصه بخوره، تازه فهمیدم چرا مامان باباها هیچ وقت نباید جلو بچه هاشون دعوا کنن.
خوش به حال اونی که بتونه راه حلی برای رفع مشکلات اینجوری ارائه بده.

سعید چ.ع پنج‌شنبه 1 فروردین 1392 ساعت 17:53

باز هم بحثای بی فایده الکی.
شما دوتا چتونه؟ این بحثه یا دعوا؟ چه بحثیه؟ سر چیه؟ جنگ قدرته؟ جنگ قدرته چون بحث دو نفر آدم دلسوز اینجوری نمیشه. آدمای دلسوز با هم رفیق می شن نه دشمن. چون هردوتاشون دلشون برای یک چیز مشترک میسوزه، حالا هرچقدر هم که اختلاف دیدگاه داشته باشن و اختلاف مختصات فکری. نه نه نه، این بحثا فایده ای نداره، فقد جو رو متشنج می کنه و من هنوز نمی فهمم چرا این بحث تو وبلاگ مطرح شده.
عباس یادته بت گفتم ما تو انجمن اسلامی چطور مسائل رو رفاقتی حل می کردیم؟ ممکنه بگی اون مثالم هم شرایط خاص بوده. ولی خب. بگذریم. من در این بحث وارد نخواهم شد. ترجیح میدم سرمو بندازم پایین و کارمو بکنم تا اینکه با حرف زدن وقت خودمو و بقیه رو تلف کنم.
به خانم حنانی: با اجازه دادن به انتشار این کامنت بر سر بنده منت گذراید، بسیار خودمو کنترل کردم که نظرم غیرقابل انتشار نباشه.

باز هم بحثای بی فایده الکی.

شکور: به نظر من اصلا این بحث ها بی فایده نیست... حداقل نفعی که داره اینه که به عمق بررسی مبانی عملیاتی مدیریت کانون به شدت اضافه می کنه...

ـــــــــــــــــــــــــــ
شما دوتا چتونه؟ این بحثه یا دعوا؟ چه بحثیه؟ سر چیه؟ جنگ قدرته؟

شکور: سخت گرفتی ها! کمی تند شدن صحبت ها، و البته دنبال مقصر گشتن، بحث رو به دعوا تبدیل نمی کنه... هرچند من همیشه به سبک تند صحبت اشکان انتقاد دارم ولی میدونم که زبونش اینطوریه و نمیخواد توهین کنه... همینطور اگه من هم تند صحبت کردم، نه قصد توهین داشته ام نه توهین و فکر میکنم این رو اشکان و بقیه بدونن..
ــــــــــــــــــــــــــــ

جنگ قدرته چون بحث دو نفر آدم دلسوز اینجوری نمیشه.

شکور: تو هم داغ کردی ها! هم من سمتی نمیخوام، هم اشکان! چجوری جنگ قدرت باشه؟! بابا بیخیال حاجی! شاید بتونی بگی دفع اتهام، ولی جنگ قدرت به هیچ عنوان!

ـــــــــــــــــــــــــــــ
آدمای دلسوز با هم رفیق می شن نه دشمن. چون هردوتاشون دلشون برای یک چیز مشترک میسوزه، حالا هرچقدر هم که اختلاف دیدگاه داشته باشن و اختلاف مختصات فکری.


شکور: یعنی تو الان میگی من و اشکان با هم دشمنیم؟! بابا تو هم خیلی دل نازکی ها! اینطور صحبت کردن فقط سبک صحبت دشمن ها نیست... رفقا هم تو بحث جدی میتونن اینطوری صحبت کنن.

ـــــــــــــــــــــــــ
نه نه نه، این بحثا فایده ای نداره، فقد جو رو متشنج می کنه و من هنوز نمی فهمم چرا این بحث تو وبلاگ مطرح شده.

شکور: اوپس!
تو اینطوری داری ماهیت موضوع «دکترین» و «انتقاد و پیشنهاد» رو می بری زیر سوال
بابا چراغ جان! نه من و اشکان دشمنیم، نه این بحث ها متشنج میکنه! و حتی اگر هم بکنه، وقتی دو طرف حیطه ی اخلاق رو رعایت بکنن، مشکلی نیست و خودش فایده است
بابا این تکاپوئه
این بحثه
این شفاف سازیه
این اوج ظرفیته که دو طرف همدیگه رو مقصر بدونن، دلایلشون رو بگن، و در انتها بگن که مشکلی ندارن با هم
جو نده حاجی

ـــــــــــــــــــــــــــ
عباس یادته بت گفتم ما تو انجمن اسلامی چطور مسائل رو رفاقتی حل می کردیم؟ ممکنه بگی اون مثالم هم شرایط خاص بوده. ولی خب. بگذریم.


شکور: من درمورد رویه های شما صحبتی ندارم چون کاملا میگم که اونا استثنائی هستن و این رویه های، در تشکل هایی مثل کانون فیلم وعکس، فقط باعث میشه که کانون سریعا به سمت جایی بره برای کسایی که میخوان ازش سواستفاده کنن... و استفاده از اون رویه ها در تشکل هایی مثل کانون فیلم، حتی غلطه... من قبلا درمورد رویه ی کانون با زین ال بحث مفصلی کردم و به رویه ی «قانون-کاریزما» معتقدم که الان هم دارم رعایتش میکنم...

ــــــــــــــــــــــــــ
من در این بحث وارد نخواهم شد. ترجیح میدم سرمو بندازم پایین و کارمو بکنم تا اینکه با حرف زدن وقت خودمو و بقیه رو تلف کنم.

شکور: حاجی، این یه سوتفاهمه که فکر کنی سکوت و عمل، کافیه!... اتفاقا تو تاریخ کانون این سکوت ها اونقد به کانون لطمه وارد کرده که نگو... و من به عنوان پرحرف ترین عضو کانون خدمتتون عرض میکنم که این همه حرف زدن رو برای کانون مناسب می بینم...! به نظرم بحث منطقی در آرامش و اخلاق، و البت پذیرفتن حرف حق و فکر کردن به مسائل منطقی برای پیشرفت کانون، به شدت از سکوت و عمل مناسب تره... چه بسا عمل بدون توجه به این بحث ها، عمل در مسیری باشه که برای کانون خطرناک محسوب بشه... چیزی که بازم تو کانون مصادیقش رو داشته ایم... (قلعه حیوانات رو که خوندی)
به نظرم باید در مقابل اشتباه، ایستاد، بحث کرد و اشتباه رو اصلاح کرد...(کاری که من و اشکان میخواستیم بکنیم)
و اگه این قضیه در مقابل دیده های همگان انجام بشه، بهش میگن شفاف سازی و دیگرون هم می فهمن که موضوع از چه قراره... از طرفی خیلی ها تو دلشون کلی از این حرفا رو نگه می دارن و با خوندن این بحث ها، فکرشون عمیق تر میشه...
قطعا صحبت اختصاصی طرفین نقد بسیار مفید خواهد بود ولی فایده ی اون بحث، مُثبِت مضر بودن بحث در وبلاگ نیست.
حاجی ما درمورد کسایی که میخوان سواستفاده کنن صحبت نمیکنیم...
هرچقد میخوای به تجربه هات فکر کن...
چون هرچقد هم که بخوای از روی تجربه صحبت کنی، من جلوت حرف دارم... اونم با همون مسلماتی که خودت بهشون معتقدی.
تو با من درمورد مبنای فکریت صحبت کردی...
با هم صحبت کردیم...
و هرجفتمون ادعا میکنیم که از روی تجربه به این مفاهیم رسیده ایم...
حالا چیکار باید کرد وقتی دو ادعای تجربه در مقابل هم ایستاده؟
سخت نگیر حاجی
سخت نگیر


شکور

شهسواریان یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 ساعت 23:39

من این پست رو تازه پیدا کردم، یه جورایی مثل فال بین آرشیو یه تاریخی رو زدم و این جا اومدا جالبه دوس دارم بخونمش سر فرصت ایشاال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد