ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
احساس میکنم قبادی هم به جرگه ی فیلمسازایی که میخوان با «اروپایی» جلوه دادن فیلمهاشون، از جو تایید اینجور فیلم ها، محظوظ بشن! پیوسته (این کلمه جا افتاده بود و امروز فکر کنم ۲۴ بهمن اضافه ش کردم)
به نظر من که فصل کرگردن با «لاک پشت ها هم پرواز میکنند» قابل مقایسه نیست...
ایده های دیپارتد و دار و دسته ی نیویورکی از اسکورسزی و همچنین ایده ی بزرگ پیرپسر، دوباره تو این فیلم هم تکرار شده بود...
کلا به غیر از فیلمبرداری، چیز خاصی نداشت..استفاده از ایده ی پیر پسر که خیلی بهم برخورد
حضور مونیکا بلوچی و آرش لباف تو فیلم اصلا لزومی نداشت
حتی از خود بهروز وثوقی بازی خاصی ندیدم!
البت شاید هم این فیلم ادعای این رو داره که اونقد بزرگه که فقط امثال فیلمسازان اروپایی درکش میکننن!
..
من که احساس خوبی نداشتم از اینهمه انتظار و مواجه شدن با یه فیلم معمولی (البت فیلمبرداریش خاص بود که به نظرم از موارد دیگه ی فیلم سازی مث فیلمنامه، تدوین و بازیگری، اهمیتش کمتره)
یه فیلم که طبق احساسم، به شکل خیلی تو ذوق زننده ای میخواد ادعای روشنفکری و خاص بودن بکنه...اونم با یه الگوی خیلی تکراری... نریشن های ادبی سنگین... بیخیال بابا...اول فارسی حرف زدن بازیگرت رو درست کن بعد نریشن بذار براش!...
چی بگم... ما که در عرصه ی فیلمسازی رقمی نیستیم...خدا عالمه...شاید از فهم ما خارج بوده. به هر حال اگه به عنوان یه طرفدار که منتظر اومدن این فیلم بود نظر بدم باس بگم: بسیار مدعی ولی کم عمق و مقلد و جو زده
(گفتم کرگردن برای طنز و به تقلید از پاندای کونگ فوکار)
شکور
برا من جای تعجب داره چرا اسکورسیزی تهیه کننده این فیلم بوده
چون برای چندمین بار میگی باید بگم که:متاسفانه درکت از سینمایِ اروپا سطحیه!
حاجی تعریفت از فیم اروپایی و فیلمساز اروپایی چیه؟
میشه بگی چندتا فیلم اروپایی دیدی؟
من دارم کنایه میزنم. تعریف خاصی و دقیقی از فیلم های اروپایی ندادم
منظورم از اینکه گفتم: میخوان با «اروپایی» جلوه دادن فیلمهاشون، از جو تایید اینجور فیلم ها، محظوظ بشن!
اینه که با تاکید اصلی بر تصویر و خلوتی میزانسن ها و سکوت و این جور ادا اطوار ها میخواد وانمود کنه که خیلی هنرمنده.
به موسوی: بابا عمیق. فکر کنم تو این چیزها رو کاملا بهتر از من بدونی. همون بازگشتی که پخش کردی رو من تاحالا اسمش رو هم نشنیده بودم. من درک خاصی از سینمای اروپا ندارم.. فقط به حسم مبنی بر اینکه کی داره هنری می سازه و کی داره سعی میکنه ادای هنری بودن در بیاره اعتماد میکنم. کلا اغلب کسایی که میان الکی فیلمشون رو به طور آزاردهنده ای خلوت میسازن حس میکنم که میخوان وانمود کنن که فیلمشون هنریه...مثل همون غروب حلزون که الکی اونقد همه چیز ساکت بود یا سکوت شهاب حسینی تو آفریقا. شاید بهتر باشه به جای استفاده از لفظ «فیلم های اروپایی» از لفظ «فیلم های مثلا هنری» استفاده کنم. حتی اون سکانس خلوت تردید که خیلی خلوته و فقط قاب های خالیه هم این مدلیه...هرچند من ازش بدم نمیاد
به امید: تعریفی ندارم. والا نمیدونم دقیقا این فیلم هایی که دیدم اروپایی محسوب میشن یا نه ولی چندتایی که یادم میاد و حال و هوای همون چیزی که گفتم رو دارن اینان(بعضی هاشون کاملا هنری ان ولی بعضی هاشون الکی وانمود میکنن که هنری ان): چند تا از فیلم های کیشلوفسکی. سولاریس تارکفسکی. سولاریس سودربرگ (که یادمه خیلی خیلی نسبت به سولاریس تارکسفکی خوشم اومده بود). بازگشتی که موسوی پخش کرد. فیلمی که عطار پخش کرد (فکر کنم اسمش پسر بد یا همچین چیزی بود. که البته برای کره بود فکر کنم ولی حال و هوای همون فیلمهایی رو داره که حس میکنم میخوان وانمود کنن خیلی هنری ان). یه فیلمی که فکر کنم از کیم کی دوک بود و یه متهمی وسط دریاچه تو یه کلبه پناه گرفته بود. رقص در تاریکی. چهارصد ضربه. ویدئوی بنی. بازی های خنده دار. گهواره ای برای مادر که امسال تو فجر پخش شد که دیگه اوج جوزدگی بود.
الان فیلم دیگه ای که دیده باشم و این حس رو بهم داده باشه یادم نمیاد.