ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
از این طرف بد دادن امتحان امروزم ،از این طرف فیلمنامه ای که نوشته بودم توو تابستون میخواستم بسازمش نشد،میخواستم توو پاییز بسازم نشد ،قرار بود خیلی کارا انجام بدم که نشد.میخواستم شروع کنم نقد بنویسم نشد.دیگه ناامید شده بود از خودم.جوری دیگه که دوست نداشتم هیچ کاری کنم.نه دوست داشتم فلسفه بخونم نه فیلم ببینم ونه کتاب های سینمایی بخونم.یعنی میشه این تلخی بی پایان با یک شروع خووب تبدیل به یک خوشی بی پایان بشه؟؟
با این خبری که گلخندان امروز بعد امتحان بهم داد.خیلی از امیدام برگشت.به خودش گفتم.توو چند ماه آخر هیچکس خبر به این خوشی بهم نداده بود هیچکس.توو این سال تاحالا انقدر خوشحال نشده بودم.یعنی میشه که یک بارم که شده به امید یک چیزی بیایم دانشگاه؟ خبر رسیده که نشریه مجوز گرفته فردا باید با دکتر میراحمدی صحبت کنیم.
.
ایشالا همیشه به خوشی
اولا که آفرین به این تعلیق نفس گیری که تو متنت بود
دوما خوشحالم که خوشحال شدی و امیدوارم این خوشحالی برات ادامه داشته باشه و بیشتر هم بشه
سوما خودمم خوشحال شدم از این خبر که مجوز دادن و باز امیدوارم که عملیاتی بشه نشریه مهر هفتم
به سلامتی
همی گویم و گفته ام بارها...
که هرکس تو کانون فیلم خاست فیلم بسازه هر کمکی از دستم بر بیاد براش انجام می دم...
علیرضا خیلی بهت گفتم.من هستم بچه ها هم هستن.پس به خودت بیا...
آقا من و خانم طلاکوب امروز رفتیم پیش دکتر میراحمدی و صالحی زاده برای پله آخر ولی تو و گلخندان هیچ کدوم نیومدید برای نشریه!!!
قرارمون ساعت 9 و نیم امروز بود
پس چرا نیومدید؟
مگه نگفتن که کلن فردام توو جلسه ان؟
موسوی
ــــــــــــــــ
جلوی روی خودتون با تلفن خانم طلاکوب وقت گرفتم!!!
با مسئول نشریات -آقای زمانی- هم صحبت کردم
منتظر شماس که مجوز ها رو صادر کنه و جریان شروع شه
گفت که بهت بگم زودباش بابا
دکتر میراحمدی فقط میخواد یه صحبت کوتاه بکنه
شکور
مرسی امید
منم خیلی امیدوارم به نشریه
منتظر شروع کاراییم
خیلی عالیه
مشتلق این خبر واسه منه ها! نامردا!