کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

برای ورودی های جدید - سال کفی های عزیز


سلام...

مدیر اجرایی معارفه ی کانون، خانم سلیمیان، به من این مسئولیت رو دادن که یه متن رو برای اولین نگاه های شما تو وبلاگ بذارم...متاسفانه نیم ساعت بیشتر وقت نداشتم

و خلاصه اینکه:

 

به من بگو علت اومدنت به دانشگاه چیه؟

اگه عینک ته استکانی داری و از بچگی وقتی همه الک دولک یا قلعه بازی می کردن ، داشتی کتاب میخوندی و الانم از جون این در و دیوار، صرفا علم و درس میخوای ، خوب خیالت رو راحت کنم ... بهتره دور ما رو خط بکشی

اگه تو آرزوهات دنبال جایی بودی که همش توش نمره ی بیست بگیری بهتره فکر ما رو هم نکنی

ولی اگه علاوه بر این اهداف، دنبال هدف های دیگه ای هم هستی، خب ما میتونیم یه کارایی برات بکنیم

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی یه جای عجیب و غریبه

اگه اهل فیلمی، اینجا جای خوبیه

اگه اهل عکسی، اینجا جای خوبیه

اگه اهل کار گروهی ای، اینجا جای معرکه ایه

ولی فقط اینا نیست

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی به شکل عجیب و غریب و غیرمنتظره ای میتونه چیزایی بهت یاد بده که حتی دنبال به دست آوردنش هم نبودی

تا پیش از این میگفتن که دو تا جا هستن که زندگی رو یادت میدن: دانشگاه و سربازی

ولی از وقتی که این کانون خلق شد، راهکار ها سه تا شد: سربازی، دانشگاه و کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

با دیدن دسته جمعی فیلم ها شروع کردیم و حالا رسیدیم به ساخت ده فیلم کوتاه در سال

اگه از سهم داشتن تو پیشرفت یه گروه دانشجویی لذت میبری، بهتره که اسم ما رو فراموش نکنی

میتونی اخبار کارای کشوریمون رو تو سایت های خبری سرچ کنی

میتونی از جوایز و مقام های استانی، کشوری (و حالا دیگه بین المللی) مون مطلع بشی

میتونی با ما باشی

فقط اگه بخوای...

...

اگه خواستی بیای، آماده بیا...چون اولش یه سری سوال میپرسیم، از شماره کفش تام هنکس و قد اسکورسزی و این جور مسائل...البت شوخی کردم...اطلاعاتی لازم نیست...و حتی مهارتی...گرچه اگر داشته باشی، جذب گروه های خاصی از کانون خواهی شد ولی الزامی در کار نیست...پاک و پاکیزه، انگار که هم اینک از مادر زاده شدی، بپر تو بغل بابایی...نه...چیزه...یعنی بیا کانون...

 

یه نگاه به جلوی پات بنداز

فرش قرمزی در کار نیست

ولی از دیدنت خوشحال میشیم

هرچند میدونم که ممکنه بودنت تو کانون، استمراری نداشته باشه...ولی خوب...کسایی رو داشته ایم که بدون اینکه حتی فکرش رو هم بکنن، معتاد این کانون شدن...

 

 

در آخر باس بگم که اولین جلسه ی ما ایشالا یکشنبه ، 13-12، در خود کانون یا آلاچیق روبروی کانون، برگزار خواهد شد...

آدرسمون رو داری...اگرم نداشتی میتونی همین جا بپرسی یا با هر کدوم از بچه ها که شمارشون رو داری تماس بگیری

اینم شماره تماس خود کانون که اغلب از ده صب تا 5 بعد از ظهر هستیم:

29902767


عباس شکوری

 

نظرات 13 + ارسال نظر
زهرا شاه توری دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 18:45


من که خیلی دوست داشتم این نوشته رو.یهو خودمو تو چارسال پیش تصور کردم تالار امام علی سربالایی نفس ببر و ناراحتی م از اینکه پوشه مو گم کردم.چی میشد اگه چار سال پیش کانونو پیدا میکردم؟؟؟
امروز فقط فلش بک چارسال پیش بود.روز معارفه

سبا حق طلب دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 21:55

رامین دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 22:39

mii Eftekhariim ...!!!

سارا حنانی دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 23:00

آروین پارسا دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 23:27

بسیار عالی...
جای من چقدر تو این عکس خالیه...

مژده بشیری دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 23:51

آقا من میخواستم بدونم ما اکران بزرگ داریم این ترم یا نه؟ پیشنهادا چیان؟تو جلسه مطرح میکنم ولی لطفأ از الان بهش فکرکنید :‏)‏

ب.رضائی سه‌شنبه 4 مهر 1391 ساعت 11:04

سلام.آقا جلسات کانون چه روزایی شد؟یکشنبه ثابته؟

محمد شفیعی سه‌شنبه 4 مهر 1391 ساعت 18:56

گول حرفای این شکوریو نخورین.از کارو زندگی همتونو میندازه!!!!
مارو که تا حالا چند بار از کارو زندگی انداخته!!!

اما اگه بدونی چه حالی میده دیگه ولش نمی کنی!!!!!
پیشنهاد بنده به ورودی های جدید اینه که: هرچه زودتر کاری کنید که این لذتو به دست بیاریدو از این لذت لذت ببرین!!!.
تنها راهشم عضو شدن در کانونه.!!!!!
یاد باد آن روزگاران یاد باد عباس.....

یاسمین سه‌شنبه 4 مهر 1391 ساعت 20:04

متن بسیار خوبی بود!
سال پیش واسه ما از این متنا ننوشتین ها!؟نوشتین!؟
پارسال ما رو از همون اول درگیر پستی کردید با عنوان "رستگاری از شائوشنگ"!!یادتونه!؟
آقا شما نرفتید هنوز!؟ ...

درود بر مرد خستگی ناپذیر کانون

به شفیعی چهارشنبه 5 مهر 1391 ساعت 14:13

مردک...هر بار میای ما رو میندازی تو یه فیلم رو میری...بعد میگی من تو رو درگیر کردم؟!
قربون دایی..

شکورم

محبوبی چهارشنبه 5 مهر 1391 ساعت 16:21

به به!

فرامرزی شنبه 8 مهر 1391 ساعت 23:59


به یاسمین خانم طلاکوب یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 16:12

عرض شود که گفتم اینبار اگه به زرس قاطع (ضرس، زرص، ذرس، ذرص، نمیدونم دیگه) قاطع هم خواستم برم، پستی چیزی نذارم که دیگه خیلی لوس بازی میشه...
بله همچنان هستیم فعلا
تا ببینیم چی میشه...
البت دیگه به پایان عمر واقعی چیزی نمونده...دیگه عزرائیل زورش به من میرسه دیگه
شکورم

ضرس

اینجانب حنانی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد