کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

امداد سلیمیان

سر فیلمبرداری سردرد عجیبی گرفته بودم

از همه سراغ قرص سردرد یا ضد درد میگرفتم

هیشکی نداشت

خانم سلیمیان یکی از دستیاران تصویر بودن

دلشون سوخت و گفتن که قرص دارم

رفتن و برام آوردن و منم خوردم

.

.

.

من خیلی سرم درد میکرد

اونقد که قرصه هیچ افاقه نکرد

اصلا افاقه نکرد

اصلا وضعیتی

.

.

بعد از فیلمبرداری خانم سلیمیان گفتن که اون قرصا صرفا ویتامین بوده و فقط برای بار روانی ای که میتونست داشته باشه برام آوردن!!!!

من کشته ی انگیزه شونم

.

.

.

شکور

نظرات 8 + ارسال نظر
فرامرزی دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 23:44

کم کم دارم به این باور میرسم که باید از ایشون بر حذر بود

آروین پارسا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 00:19

سارا حنانی سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 01:02


آقای شکوری من میگم بقیه سمت هاتون رو بیخیال بشین فقط بیاین خاطراتتون رو تعریف کنین
باور کنین حتی اگه رای گیری هم کنیم رای میاره
من این قسمت "خاطرات"نویسی شما رو خیلی دوست دارم

جهان سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 21:26

نیلوفر مردیها سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 22:50

چقدر خفن...

حسینی مهر چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 12:13

شانس اوردی مرگ موشی چیزی بهت نداد

همینو بگو
شکور

طلاکوب پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 23:12

از همون اول که اومدم کانون خیلی دوست داشتم سر پروژه های فیلم برداری بچه ها باشم ولی برای خودم متاسفم که انقدر سرم شلوغه! انقدر که فکر کنم همه ی بچه های کانون حداقل یکبار منو یاسمین و دیگر دوستان رو در حال نقشه برداری یا امثالهم دیدن!
واقعا غمگین شدیم ... !

سلامت باشید و موفق
(دلناز با کوله باری از اندوه و بغض...)

شکورم سه‌شنبه 13 آبان 1393 ساعت 18:40

الان کجان این خانم؟
مدت هاست که بسیار کم رنگند
شکورم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد