ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بیایید فرض کنیم که میتونم حریفِ ایرادِ یه-جورایی درستی که علی محیط بر اجازه دادنِ پست گذاشتن اَم به خود، میگیره، بشم،
و اجازه بدیم که قسم بخورم به هر اِلاه و الههای که شما بگید، که این آخرین باریست که "نامشروعَن" پست اینجا میذارم،
با وجودِ اینکه امروز خیلی میخواستم به موقع برسونم خودم رو به جلسه و شکست نتیجهی تلاشم بود، و با وجودِ اینکه معترِفم که به هیچوجه "الگویِ کانونیبودنِ" خوبی نیستم (الگوهایِ دیگه رو خواستید البته احتمالن در خدمتتون هستم)، و با وجودِ اینکه شکوریِ کبیره وقتی شکستم در رسیدن به جلسه رو براش تلفنی فاش گفتم از ته دِلِش گفت "تو هم کشتی ما رو"؛ میخوام بگم که:
فربد already بازگشته است.
سرم رو خلوت کردهام، دلم را پر از زنده-گی و انگیزه؛ و اینها یعنی البته میخوام که از آنچه که در سریِ گذشته دیدین، "کانونیتر" باشم...کانونِ فیلمِ دانشگاهِ شهیدبهشتی فقط یک "کانونِ فیلم" نیست، بلکه به عقیدهی شخصِ بنده، تنها "کانونِ زنده"ی این دانشگاه است...
جایِ باارزشیست خلاصه؛ میخوام که قدرِش رو بدونم.
.
پ.ن: کلیشهای شد یه کم آخرش، ولی مگه کلیشهی قشنگ چیزِ بدییه؟؟ مثالَن؛ مگه نه اینکه "امید"، زیباترین کلیشهی دنیاست؟...
فربد!
علت عدم ری اکشن جدی و قوی من به پست گذاشتن تو، سردرگمی من در مورد اینه که آیا تو حق پست گذاری داری یا نه
چون زمانی داشتی
و در حال حاضر نمیدونم که داری یا نه
ولی حاجی...ازین عدم ری اکشن جدی من، سواستفاده نکن و بذار حق پست گذاشتنت قطعی بشه...
اینکه از این حالت معلق خارج نمیشی، دقیقا تقصیر خودته که عضویت فعالت رو شروع نمیکنی
شکور - مسئول خشمگین، خطرناک و رو به انفجار وبلاگ و اساسنامه