ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
آقایون و خانومای کانونی. من به عنوان یه عضو به خیلی از بروبچز کانون منتقدم:
اونایی که نمیان تو وبلاگ؛ که خوب الان این پست رو هم نمی بینن؛ و باید حضوری توی جلسه بهشون انتقاد کرد.
اما
بعضی از اعضا همون طور که بارها این استدلال رو اوردن که ما میایم وبلاگ
ولی پست ها پست هایی نیست که نیاز به نظر داشته باشه یا بشه توش نظر
گذاشت؛ می خوام بگم دوستان به دو صفحه اخیر وبلاگ نگاه کنید ، شده مثله
وبلاگ بچه های ورودی 90 دانشگاه که 5 نفر خودشون پست میذارن و خودشون نظر
می دن و این جالب نیست چون وبلاگ قراره در کنار اذهان اعضا یکی از منابع
تاریخی کانون باشه و جدا از اون وبلاگ ما می تونه در جذب اعضا بسیار کمک
کنه و وبلاگ فقط در حالت پویایی می تونه این جذب رو انجام بده.
تو رای
گیری برا مدیر مالی نگاه کنید کلآ 10 نفر رای دادن!!!اصلا وبلاگ هیچی یعنی
ایفقدر برا کانونیت کانون ارزش قائل نیستید که وقتی میاید می بینید رای
گیریه به یه گزینه رای بدید؟؟؟ (البته این شامل اونایی که می گن به اینترنت
دسترسی ندارن هم می شه چون حداقلش تو دانشگاه که دسترسی دارن نمی تونن لا
اقل برا 3 دیقه ازوقتشون بزنن واسه رای دادن به این موضوع مهم؟؟؟)
یا
به رای گیری برای خلق مسئول اساسنامه. خوب اگر مخالفید اعلام کنید با دلیل
ولی اگه موافقید خوب، بیاید بگید. اصلا تو رای گیری ها حتی اگه نظرتون
ممتنعه بیاید بگید. هر چند به نظر خودم منطقی نیست،ممتنع بودن تو این
موارد.ولی باز از نظر ندادن بهتره.
یا در مورد پوسترینگ ها که چرا جز عده ی معدود و مشترکی همکاری نمیشه...
و این که: کجاست آن پنجاه نفر اعضای کانون فیلم در ابتدای سال؟ کجاست آن همه همکاری در اکران یه حبه قند؟ کجاست آن 42 نظر به پست رستگاری شائوشنگ( پست خداحافظی شکوری)؟ این مورد آخر منو به این فکر میندازه که حدس بعضی دوستان درست بود در مورد جوگیر بودن بچه ها تو نظر دادن به اون پست.
جواد شالیکار کوچولو
آقای شالیکار منم شدیدا موافقم
خودم فکر میکنم یکی از علت هاش اینه که وبلاگ روزانه گاهی تا 10 بار و بیش تر هم پست های جدید داره و به روز میشه و طبیعیه که هر پست نتونه بازخورد خودشو داشته باشه و مطالب جدید در یک نیم روز به صفحه ی دوم وبلاگ انتقال پیدا کنه.
بنظرم میشه یه سقفی برای به روز کردن وبلاگ گذاشت.مثلا محدودش کنیم به روزی 5-6 تا.خیلی وقته تو سرمه اینو به آقای شکوری پیشنهاد بدم ولی همش میترسم با بحث دمکراسی مد نظرمون تداخل پیدا کنه!
اگه یه فکری نکنیم وبلاگ دفترچه خاطرات میشه.بنظرم ما دفترچه خاطرات نمی خوایم
بخش خیلی کوچیکی از نوشته های وبلاگ برای اعلام و اعلانه که نیاز به نظر دیگران نداره و بخش بزرگیش کاملا درگیر مباحث تخصصیه
آیا هدف بچه ها از معرفی فیلم این بوده که فقط یه چیزی نوشته باشن؟تعداد کامنتای معرفی فیلم ها(خصوصا فیلم فجر) نشون میده بازخوردها در حد 2-3 تا کامنت بوده که بعضا خود نویسنده هم جزو همین دو سه نفر کامنت گذاشته و خیلی سریع اون پست از جلوی چشم دور شده
رای گیری ها هم همین طور هستن.پستی که از جلوی چشم خیلی سریع دور بشه نمیشه انتظار داشت بچه ها پیگیریش کنند
من از این زاویه به قضیه نگاه میکنم
نه صرفا تنبلی بچه ها تو رای و نظر
با همه ی حرفاتون مخصوصا قسمتای رای گیریش خیلی موافقم...
اما تو پست رستگاری از شائوشنگ جز چند نفر محدود هر کی ک نظر داده و الان عضو کانونه ب وبلاگ هم سر میزنه و اینکه می بینید تعداد نظرا 43 تاست ب خاطر اینه ک فقط من و شما هر کدوممون 3 یا 4 بار تو اون پست نظر دادیم...
ولی در کل راس میگید...این دو تا انتخابات آخرمون تو وبلاگ خیلی خنده دار بود...
هنری بودن کانونم رو هواست.
من که نمیخوام بیرحمی کنم.
ولی به نظر من دچار یک شکلی از خشکسالی تو کانون شدیم.
من که به شخصه این روزا حال کانونیم اصلا" خوب نیست
من خودم دیدم بچه های جدید تازه اومده به کانون که خودمم جزوشونم.
ولی کسی مثل شکوری و عطار یا باشه ... نه فکر کنم نیست.
فقط نمیدونم چی میخواد بشه...
چی اتفاقی میخواد بیفته.
به نظر میرسه فاجعه اونوقت رخ بده که شکوری بره.
زبونم بند اومد نمی دونم چی بگــم.
موسوی داغان
بچه ها بیاید سفت بچسبیم کانونو این ترم چون از ترم بعد ک دیگه شکوری میره حس میکنم کانونی وجود نداره...
بیاید این ترم کاری کنیم ک حداقل بعدا اگه کانونو از دست دادیم بتونیم بگیم یادش بخیر...
چه ترم خوبی داشتیم تو کانون نابود شده ی فیلم و عکس بهشتی...
نوشتن این حرفا برام سخت بود و ممکنه ناراحت بشین همتون مخصوصا آقا شکور..
ولی تلخی حقیقتم باید چشید...
در راستای کامنتم رفتم چک کنم ببینم بقیه روزا چقدر وبلاگ آپ شده
روز 15 بهمن: 17 بار وبلاگ آپ شده
امروز 10 بار آپ شده
!!!!
نه.اینجوری جواب نمیده
salam
az in ke man be keyboard farsi aadat nadaram ve latin type mikonam ozr mikham .
chan ta matlabe mohem umad be zehnam ke jesarat kardam ve khastam begam.
man har ruz hatta shayad 3 ya 4 bar dar ruz be web sar mizanam.
khob ebtedaan chanta enteghad daaram ve chan ta nazar ya hamun pishnahad. inke weblog tashkil shode ve bacheha rahattar mitunan bian az oza ve ahvale kanun mottale beshan kheili kheili khube .
khob khoshbakhtane kanun alan ham ba shur o neshattar shode ve ham azaye bishtari jazbesh shodan ve in jaye khoshhali dare . chon zamane ma in massael nabud o ina...
anyway...
matlabam tulani nashe
ama man ke har ruz daram be in ja sar mizanam dar morede web:
1. tedade postha bazi vaghta sarsam avar mishe dar tule 1 ruz ke miss hannani ham farmudan
2. postha omdatan be shiveie negashte mishan ke niaz be nazar nadaran
3. ezafe kari tu weblog ziade ke ino ye kam tozih midam...
bebinid dustane khobe man tu kanun! man kamelan movafeghe jave dustane ve samimi hastam veaslan moshkeli ba in ghazie nadaram ama inke dar ye webloge mishe goft rasmi noe negashtane jomalat ve adabiatesh kheili moheme . bazi vaghta ke man daram posta ro mikhunam ehsas mikonam ke webloge chan ta bache dabirestanie ta kanune...
chon be har hal kanun khodesh ye shakhsiate mihem ve rasmi tu sathe tehran ve keshvar dare .
shoma farz konin ye adamie sinameie ve mohem be web sar bezane ....
nazare man ine ke shukhi khube ama be jash ve manteghi...
pas nabayad weblog ro jaye bazleguyi, hazleguyi, delneveshteha, khaterat, safarnameha, ya ruzname kard
matlabam tulani shod bebakhshid
dustan lotf konan ve nazareshun ro dar morede arayezam behem began
matalebe digeie ham has ke ishala migam
mamnun.
yeki az pedarbozorgan...
آقای زارعی سلام...
خوشحالم ک معرف حضورتون هستم و شمام ب لحن و شیوه ی حرف زدن من تا حدی آشنایین پس با خیال راحت این حرفارو میزنم...
با نکته ی اولی ک گفتید میتونم کنار بیام چون واقعا گاهی اوقات وبلاگ خیلی شلوغه اما اونم چاره ای نیست مثلا آقای شکوری اگه اشتباه نکنم تو 15 بهمن پشت سر هم برای اطلاع رسانی به بچه ها 5 یا 6 تا پست گذاشتن ک براساس تصویب حق رای و سایر مسائل مرتبطش مدیران اجرایی و مسئولین سمت ها موظف ب این کار هستن ک البته خیلی مهم نیست ک همه به اون پست ها توجه کنن این کار برای اینه ک 1.فعالیت بچه ها به صورت مکتوب برای روز مبادا ثبت بشه 2.ب اطلاع مسئول احراز حق رای برسه (ک از نظر من مخاطب اصلی این نوع پست ها مسئول احراز حق رایه) و البته این روزها تعداد پستا زیاد شده ک اونم ب خاطر جشنواره فیلمه و بعد از این میبینید ک تعداد پستا کمتر میشه...
در مورد مورد دوم و سوم
اگر معیار صحبت شمارو پست های یک ماه اخیر بخوایم قرار بدیم حداقل به چشم من پستی وجود نداشته ک بخواد توسط یه بچه دبیرستانی نوشته بشه و یا توش بزله گویی بیش از اندازه و بالاخص و بالاخص هزله گویی وجود داشته باشه و یا به تبع اون خاطره سفرنامه یا حتی روزنامه...
اگر معیارتون در مورد بزله گویی ها و شوخی هایی ک به نظرتون مخالف رسمیت کانونه به نوعی پست های معرفی فیلم ها تو فجره ک به نظر من هر کسی داره با نوع ادبیات و بیان خودش به فیلم انتقاد میکنه یکی مثل آقای موسوی به شکل به نسبت حرفه ای و یکی مثل من و سارا به شوخی و خنده...(شما ک طنز نویسی چرا؟؟؟؟)
از نظر من این موضوع مشکلی نداره بازم میگم ک ب نظر من این تفاوت توی ادبیات آدما باعث پایین اومدن کلاس کاری کانون و وبلاگ نمیشه..
ارادت
جهان
....................................................................................................من به شدت با حرفهای خانم جهانی موافقم.
اقای زارعی اگه شما هرروز وبلاگ رو دنبال میکنید..باید حتما متوجه شده باشید که این شلوغی ( که به نظر من تازه خیلی هم خوبه.. ونمیدونم چرا از این تعدد پست ها که نشونه فعالیت کانونه داره انتقاد میشه..!!! ) به خاطر جشنواره است و شرایط ترم دوم.. چونکه تمام برنامه های کانون تو ترم گذشته محول میشد به این ترم..!! و همینکه ما خودمون از بچه ها خواستیم که هرکی هر فیلمی دید بیاد پست بذاره و دربارش نظر شخصی اش رو به عنوان یک کانونی بگه..!! که مطمئنا تو روزهای آتی شلوغ تر هم میشه..! و اینکه اگه هرکسی بخواد خیلی خشک و بی روح متنش رو بنویسه مطمئنا مخاطبی نخواهد داشت...
ارادت................... رامین
برام بسیار جالبه که این پست هم مثله بقیه پست های اخیر همون چند نفر محدود و مشترک رو به خودش دید
نظرم رو سعی میکنم در قالب یه دکترین بنویسم تا سعی کنم ببینم در آینده حقیقت در نگاهم تغییر میکنه یا نه...
ولی صرفا الان درمورد یه مصداق بگم که :
«موضوع خاطرات» یکی از بهترین موضوعات وبلاگمونه که به شدت در راستای هدف انسجامه...
شاید منظور از «خاطره» در نگاه طه، خاطرات کانونی نیست...
حالا بذارید من یه پست بلند درمورد نظرم درمورد چند و چون و ماهیت وبلاگ میخوام بنویسم و اولش هم نظر طه رو میذارم و میگم که به نظرم کدوم یکی از صحبت ها درسته و کدوم یکی غلط
البت اونا هم صرفا نظر من خواهد بود...
شکور فرتوت
در پاسخ به جناب زارعی عزیز که البته فکر می کنم باید یکی از عموهای ما کانونی ها باشن نه پدر بزرگ:
اگر فرض رو بر این بگیریم که ورود صمیمیت در وبلاگ شخصیت کانون رو خدشه دار می کنه، عمو طه:
همون طور که احتمالا باید در جریان باشی،هدف اصلی کانون بالا بردن سطح هنری اعضای کانونه ، که بالای 99 در صد اونها در حال حاضر دانشجو هستند. و جالب این که این همه شور و نشاطی که ازش صحبت می کنی عمو طه جون، از اونجا نشات می گیره که امسال کانون کلی عضو جدید گرفته و همین روش که بذله گویی (نه هزله گویی) و جو صمیمی رو در خودش داشت بچه ها رو به کانون جذب کرده. وهمونطور که رامین گفت اگر این جو صمیمی تو وبلاگ نباشه نه تنها باعث جذب نخواهد شد که ممکن است دفع هم داشته باشد.
_شاید بگی که پس چرا این همه از نظرات کم شده؟
_من از اونجایی دلیل مقداریش رو تنبلی می گذارم که مثلا... عزیز خودش به تنبلیش معترفه . والبته دلیل مقدار دیگش اینه که الان بچه ها مشغول جشنواره اند.وهم چنین عده ای مشغول فیلم شکوری وعده ای مشغول فیلم صفایی.
_حالا می پرسی مرد حسابی تو خودت این پست رو گذاشتی با انتقاد به این که چرا نمیاین وبلاگ و از این حرفا؟
_من بیشتر دردم شرکت نکردن تو انتخاباتا بود البته و همکاری نکردن در کارای دمِ دستی؛ هر چند الآن که می بینم، اون موقع اینقدر از نبودن بچه ها تو وبلاگ شاکی بودم که به اینایی که الآن گفتم کمتر فکر کرده بودم...
هر چند چیزی که در بالا گفتم با فرضی بود که اصلا بهش معتقد نیستم. در واقع من اصلا فکر نمی کنم صمیمیت به رسمیت لطمه بزنه و با خانم جهان موافقم که این مربوط به سبک نوشتنه که مثلا خانم محمدنژاد نقد جدی در مورد پذیرایی ساده می نویسه ولی شکوری نقد طنز میکنه.
چیزی که در مورد روزنامه کردن وبلاگ گفتی عمو جان؛عرض شود که فکر می کنم مطلع نیستید که یکی از کار هایی که کانون برای اعضا در وبلاگ تعریف کرده دادن خبر کاراییه که انجام می دن. مثلا وقتی شکوری می گه موضوع خوابگاه بچه ها به فلان جا رسید.
اونجا که گفتی خاطرات و دلنوشته ها اتفاقا یکی دیگه از تعاریفی که برای وبلاگ شده اینه که در کنار حافظه ی بچه ها یه حافظه ی تاریخی مکمل باشه.
و البته دلم گرفت عمو طه جون، وقتی گفتی هزل گفته می شه تو وبلاگ.
فدای عمو طه که هنوز که هنوزه به کانونمون سر میزنی.
منم یکی از بچه هایی ام که خیلی وقته به وبلاگ سر نزدم.... از تذکرتون ممنونم....
به به
به سلامتی
بالاخره اثری از آثارتون رو در وبلاگ دیدیم
ایشالا که حضور فیزیکی و عینیتون رو هم مشاهده کنیم
شکور
گرچه من با صحبت های خانوم حنانی و اقای زارعی موافقم
اما تا حدودی هم اقای شالیکار واقعا حق دارند
واقعا خیلی زحمت میکشه و در مقابل این زحمت ها انتظار دیدن حداقل یه کامنت تو وبلاگ انتظار بزرگی نیست
اگه راستشو بخوای آقا جواد جالب اینجاست که طبق پرس و جوهایی که من از بچه ها کردم اکثر بچه ها پستای مربوط به رای گیری ها رو دیدن و وقتی من ازشون میپرسیدم پس چرا رای ندادین می گفتن یادمون رفتو نمی دونستیم به کی رای بدیمو از این جور بهانه ها که واقعا علتشو نمی فهمم...
اتفاقا منم با یکی از بچه های کانون صحبت کردم...
فک کنم خودتون بودین...
آره بودین...
دیدین ک چی گفتن؟؟؟
گفتن من اینطور انتخاباتی ک همه متوجه نظر و رایم میشنو دوس ندارم به خاطر اینکه ممکنه در آینده مشکلی پیش بیاد و اینا...
به نظرم شاید اگه یه جورایی سکرت میشد این رای گیری افراد بیشتری شرکت میکردن..
به قول آقای شالیکار باید اینو یه بار تو جلسه ی رسمی مطرح کرد وگرنه بعدها میتونه خودش یه معضلی بشه..
جهان