ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
پیرو نظراتی که دلیاری به پست "بالاخره دبیر کیه؟؟؟" داده بود و جواب های که آقای شکوری بهش داده بود.که به نظر من هم تا حدودی حرف دلیــــاری درسته هم تا حـدودی حرف آقای شــکوری. منـم خواستم نظر خودم راجع به این موضوع در قالب یک انتقاد بگم.انتقادی که در قالب یک تقسیم بندیه.
.
.
خوب اگه بخوام تحلیل خودم و از چند وقت اخیر "کانون فیلم و عکس" بدم.باید تحلیل خودم رو به دو قسمت کنم.
1-کانون :باید بگم که چیزی که قسمت عظیم وقت اکثر جلسات کانون و گرفته بحث درباره کانونیت کانون بوده.نه حتی وقت بلکه بیشتر کارهای کانون تا آخرین جلسه در جهت بهبـــود بخشی کانونیت کانون بوده.و این خوبه.چرا خوبه؟چون باعث ســازمان بخشــی کارهایی که در مســیر هنری کردن کانونه میشه.
2-فیلم و عکس:اما این قسمت که به طور کلی به تمام فعالیت های هنری در قالب فیلـم وعکس مربوط میشه.که به نظر من تو کانون ما بهش کم پرداخته میشه.یعنی از نظر من از اول ترم بخــوام تخمین بزنم %70 کارهای کانون در مسیر کانونیت کانون بوده.و فقـط %30 در مســیر هنــری بودن کانون.که آه دلیاری از همینجا بلنـــد میشه.
.
.
یادمه که تو کلیپی که برای کانون ساخته شده بود تو اون روزی که واسه همایش معارفه اومده بودیم.آقای شکوری یک جمله گفت:"دانشجوهای دانشگاه شهید بهشتی دو دسته اند یا عضو کانون فیلم و عکس هستند یا عضو کانون فیلم و عکس نیستن".که کاملا" درسته.حالا از نظر من
کسایی که میان به کانون فیلم و عکس خودشون دو دسته اند:
.
.
1-کسانی که در جهت کانونیت کانون تلاش میکنند.
2-کسانی که در جهت هنری شدن کانون(فیلم و عکس) تلاش میکنند.
(البته عده ای در هردو هستند که دمشان گـــرم)
.
.
پس:ای کسانیکه فقط در جلسه ها شرکت میکنید و نقشی بیشتر از نشستن در کانون و در جلسات شرکت کردن و تماشا کردن یکدیگر انجام نمیدهید.مطمئنا" هر کدام از شما پی هدفی به کانون آمده اید.که اکثر شما مثل من و کسانی دیگر در جستجوی ارتقای سطح هنری خود به کانون آمده اید.پس هرچه زودتر دست به کار شوید کاری برای بالا بردن قسمت دوم کانون یعنی هنری کردن کانون انجام دهید.گر نه.از نظر من شما عضو صوری کانون بیش نیستید.
"علیرضا موسوی"
درود بر تو




من قبلا درمورد این موضوع با خودت و خانم جهانی پور صحبت کردم...
من نمیدونم تا چه حدی حرفای من رو قبول داری و تا چه حدی حرفای دلیاری رو
ولی همونطور که دفعه ی پیش گفتم؛ نباس بگیم چرا اینقد بحث های مربوط به کانونیت کانون زیاد شده؛ بلکه باید بگیم؛ چرا اینقد بحث های مربوط به فیلم و عکس تو کانون کمه....
باید تنبل ها معلوم بشن...
نیگاه کن...من همزمان هم عضوی هستم که بیشترین بحث ها رو درمورد کانونیت کانون دارم و هم همزمان از همه بیشتر دارم مسئولیت های هنری رو پیگیری میکنم
از یه طرف همش بحث از اساسنامه و انتخابات و این حرفا میکنم
از یه طرف همزمان دارم برای کلاس تحلیل روانشناسی فیلم و اکران اینک بهشت تلاش میکنم؛ همزمان کلاس تدوین مهاجر رو میرم و بچه ها رو برای شنبه دعوت میکنم به آموزش ایدیوس
حتی تو دانشکده ام هم دارم کنفرانس هنری میدم
پست های وبلاگم رو هم میتونی ببینی که بعضی کانونیه و بعضی هنری
من خودم رو کسی میدونم که دو طرف کانون رو داره پیش میبره
ولی درمورد بقیه ی بچه های کانون این رو نمیبینم
البت الزامی نیست که همه ی بچه ها بیان و به این سبک عمل کنن
یعنی هم برای کانونیت تلاش کنن و هم برای هنری بودن
ولی در حال حاضر بچه هایی که دارن فعالیت میکنن؛ بیشتر دارن برای کانونیت فعالیت میکنن
من به نظرم اگر هم نقدی وارد باشه؛ نقد به کسایی وارده که دید و سبکشون تو کانون بیشتر هنریه ولی تنبلی میکنن...
من خودم همین توضیحات رو به تو و جهانی پور دادم و شما تو هفته ی بعدش دو تا بحث سینمایی رو در دو روز مجزا طرح کردید...اینطور نیست؟
تو هم تو جلسه ای که من و دلیاری با هم حرف میزنیم باش حاجی...
و اون وقت بگو که به نظرت حرف دلیاری درست تره یا حرف من...
من عاشق بحثم...مخصوصا با بچه های منطقی...
شکور
به نظر (و تجربه ی) من نظرت درمورد کسایی که بهشون میگی «عضو صوری» غلطه
تقسیم بندی من برای مشتاقین کانون سه دسته اس
۱- کسایی که برای فیلم وعکس و هنر اومدن
۲- کسایی که برای کار اجرایی و با هم کار کردن و گروهی کار کردن و یادگرفتن تعامل و این مسائل که به شدت مفید و معرکه اس اومدن
۳- کسایی که برای هرجفتشون اومدن...
به همین علت به نظرم تو دسته ی دوم رو از یاد برده ای
کسانیکه اصلا نیاز نمیبنن وعلاقه ای ندارن که تو جلسات بحث کنن...درمورد مسائل هنری تلاشی بکنن...یا هرچی...بلکه منتظرن که بیان کمک...بیان با هم کار کنیم...با هم بدویم...با هم تلاش کنیم...
این معرکه اس
و به نظرم این اعضا هم عضو واقعین و نمیشه بهشون گفت «عضو صوری»
همیجا بگم که تمامی افرادی که تو این سه گروه وارد کانون شدن باید کم کم ایده ی حضورشون در کانون تغییر کنه
به جای اینکه تو کانون باشن برای فیلم یا عکس یا کار جمعی
تو کانون باشن برای «کانون»
و دیگر هیچ...
این ایده آل یه عضوه...
شکور تئوریسین...
آقای شکوری ...
منظور من از عضو صوری کسانی هستن که هیچ کاری نمی کنند وفقط حضور دارن.
من کی گفتم کسانی که تلاش می کنند عضو صوریند؟
با توجه به این جملاتت: «ای کسانیکه فقط در جلسه ها شرکت میکنید و نقشی بیشتر از نشستن در کانون و در جلسات شرکت کردن و تماشا کردن یکدیگر انجام نمیدهید» درست میگی و تو منظورت فقط کسایی بوده که فقط جلسه ها رو میان
راس میگی...من اشتباه متوجه شدم...معذرت میخوام
و من هم با نظرت موافقم
صفت «عضو صوری» برای کسایی که نه فعالیت هنری میکنن نه فعالیت کانونی بلکه فقط و فقط میان تو جلسات؛ در مفهوم درسته
البت باید دونست که این اعضا داخل در مجمع عمومی هستن...
و فکر کنم علت اصلی همچین رفتاری یا مشغله اس یا صرف علاقه به جلسات...
عضو صوری در مقابل عضو واقعیه...توهینی در کار نیست...و فکر کنم ما در حال حاضر فوقش چهار پنج تا عضو صوری داشته باشیم... چون بقیه هروقت که یه پروژه نیاز به کمک داشته؛ اومدن و کمک کردن...
من خطاب آخرت رو اینطور بهتر میدونم که بگیم: ای کسایی که اهل هنر هستید و البت از این همه بحث از قانون و این مسائل خسته شده اید؛ بیاد هر چه زودتر دست به کار بشید و برای بحث های هنری یه کاری بکنید...
شکورم
تمام شد و رفت.
این جلسه رو که ما قراره داشته باشیم رو فکر میکنم موثر باشه پس از افراد دیگه هم دعوت میکنم بیان قراره حرفای مهم زده بشه/ ولی اقا من فقط سعی میکنم سه اصل مهم رو در اون ایجاد کنم که من ازادی و از این شعارارو قبول ندارم و باس همه چی بر پایه ی اعتدال و عدالت و حقیقت و وحدت باشه من میگم که ما باید بحث کنیم تا به انها نزدیک شیم نه به اونا برسیم (چون این گول زدن ما با شعارای خودمونه) این ملاکهایی که میگین وضع فعلی کانونه نه وضع ایده عال کانون/ نظر من اینه که کانونی بودن مهم ترین نکته ای که ما میتونیم روش زوم کنیم و همه (تاکید میکنم همه) باید روی ان زوم کنیم تا فعالیت های ما دقیق تر پیش بره و کارکرد صحیح رو در فعالیت ها دنبال کنیم/ یعنی اینکه اصل بر فعالیت های هنریه مفید هست / وکانونیت که به معنای موجودیت ماست باید در جهت رفع مشکلات و بهبود بخشیدن به قسمت هنری کانون باشه/ ولی در کانون ما این اعتدال وجود نداره من با دلیل های متعدد این را ثابت میکنم چون یه سری اعضا مثل خوده من به جای تعادل : در جو هنری و شخصی خود فعالیت میکنن و این مضر است(این امر در مورد دیگران هم صادقه) من اولا خودم رو نقد میکنم و به اشتباهات خودم اعتراف میکنم ولی اگر کمی این قانون های کانونی برای فعالیت های من فایده ای داشت و یا من کارکرد لازم این جو کانونی رو در این جو هنریی خودم لازم میدیدم و من از این جو می تونستم در جهت بهبود فضای هنریی کانون بهره ببرم شدیدا از ان حمایت میکردم حرف شخص دلیاری هیچ چیز غیر از این مهمم نیست که هر کس اشتباهات خودش رو ببینه و بیاد از این تجربه ها استفاده کنه که فعالیت ما را/ رو به پیشرفت قرار بده یعنی ما سال دیگه هم همین اش و همین کاسه رو نداشته باشیم و هر کس باید در روابط کانونی و هنربی خودش تعادل داشته باشه این ۲ نکته به نظر من از هم جدا نیست بلکه مکمل هم هست که به نظرم این تعادل در کار اقای شکور ی به دلیل فعالیت زیاد بیشتر از همه است ولی من در موردد بعضی قوانین ایشون که اول فکر میکردم این جریانی است که ایشون به کانون وارد میکننند نقد دارم ولی الان میگم این درست نیست و ربط زیادی به ایشون نداره بلکه این یک جو نادرسته که تعادل را بر هم میزنه و بدتر اینه که این به عنوان یه مسیر در کانون شده وما همش اشتباهات قبل رو تکرار کردیم در همین مدت کمی که من بودم و تمام نقدهایی که من به کانونیت داشتم کارکرد لازم رو داشته و بعد از من هم در جلسات مطرح شده و هم در کارهای عملی من این حرف رو میتونم ثابت کنم الان من به خودم فکر نمیکنم که بگید دارم گنده بازی در مبیارم من به هیچی جز حقیقت فکر نمیکنم حتی اگر حقیقت حرفای من کمتر از دیگران باشه من این میتینگ رو بر این میدونم که اینده ی کانون رو کمی جدی تر ببینیم تا جدا از ادمها فقط چیزی که هدف ماست اون تعادل و حقیقت باشه ینی کانون ما به عنوان یک اجتماع در حال حرکت شناخته شه و این احتیاج به وحدت داره واون دسته بندی که شد ضد وحدت ماست و مارا کم کم خراب میکنه که فعلا در کانون حکمفرمایی میکنه فکر میکنم اینجا تونستم برسونم که منظور من در تمام نقد ها به هیچ شخص خاصی نبود ه و سعی داشته که دید غلط در کانون رو مشکل زا اعلام کنه همین