فرارو- ده سال پیش بود که ابراهیم حاتمیکیا و اصغر فرهادی کنار هم نشستند و فیلمنامهی «ارتفاع پست» را از آب و گل در آوردند، فیلمنامهای که از آن بهترین فیلم جشنواره بیستم فجر در آمد و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران هم شد و حالا ده سال گذشته این دو روبروی هم قرار گرفتهاند، یکی از آنها در ارتفاع بلندکارنامهاش، انتظار نتایج اسکار را میکشد و دیگری...فیلماش همچنان در محاق توقیف.
به گزارش سرویس فرهنگی هنری فرارو، ارتفاع پست هم از آن اصطلاحات متناقضنماست که شاید واکنشی به یک نگاه تقابلی دیرینه باشد، نگاه غلطی که چیزی را به عرش و ارتفاع میرساند تا چیز دیگری را به قعر پستی بکشاند، نگاه غلطی که یکبار مثلا «اخراجیها» را در برابر «جدایی نادر از سیمین» قرار میدهد و بار دیگر ابراهیم حاتمیکیا را در برابر اصغر فرهادی.
شاید همه چیز از وقتی شروع شد که سینمای ایران در مرزهای اغما سرگردان بود و ناگهان اصغر فرهادی و فیلم آخرش همچون پیشامدی شگرف اتفاق افتاد و خلاصه بدل به پدیدهای شاخص و عمومی شد که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را به مقام قیاس و تقابل کشاند.
و چنین شد که یک شبه فیلم فرهادی پدیدهی تاریخ سینما شد و حاتمیکیا یک شب در یک برنامه تلویزیونی شرکت کرد و به شکلی تلویحی فیلم «جدایی نادر از سیمین» را نواخت وگفت: «خفقانی که هنرمند با هنر خود ایجاد میکند صد برابر بدتر از خفقان سیاسی است. نباید در فیلممان بگوییم که هیچ امیدی نیست و نشان دهیم که همه دروغ میگویند. بچه و بزرگ دروغ میگویند. همه جبرا دروغ میگوییم و تقصیر خودمان نیست و در آخر نتیجهگیری کنیم که برویم آن سوی آب.»
حاتمیکیایی که فرهادی را متهم کرده بود که «یخی را به جان جامعه میاندازد و نوید پوچی به جامعه میدهد یا القا میکند که آسمان ابری است و هیچ منفذی برای عبور نور وجود ندارد.» خودش در گفتوگویی با «شهروند امروز» در فروردین 1387 گفته بود «این شهر خفهام میکند.»
شاید همین حرفهای متناقض بود که اصغر فرهادی در واکنش به پیغام کنایهآمیز حاتمیکیا در برنامه تلویزیونی راز به همشهری جوان به جملهای کوتاه بسنده کرد و گفت: «ایشان باشعورتر از آن هستند که این حرف را از سر اعتقاد و صداقت گفته باشند، بگذریم!»
فرهادی که چندان علاقهی به شرکت در این بازیهای تقابلی ندارد در پاسخ به پرسش حسین معززینیا که همکاری او و حاتمیکیا را در «ارتفاع پست» وسط کشیده بود گفت: «خب دلیلش این است که ارتفاع پست در واقع فیلمنامه آقای حاتمیکیا است، من نویسندهی آن فیلمنامهام. اما مولفش نیستم. در زمان نوشتن، سعی کردم با مولفههای ذهنی حاتمیکیا بنویسم.»
اما ماجرا وقتی بیخ پیدا کرد که ابراهیم حاتمیکیای که اعتقادی به جوایز و سلایق سینمای جهان ندارد به بهانهی تحسین و ستایش از «یه حبه قند» میرکریمی، باز هم به فرهادی و «جدایی نادر از سیمین» یادداشتی نوشت که از صراحت بیشتری برخوردار بود.
در ابتدای این یادداشت کنایهآمیز آمده بود: «خیر ببینی آقا سیدرضای میرکریمی. کامت شیرین. اگر این حَبّه قندت نبود، یادمان میرفت کجایی هستیم و با کامِ تلخ در صفِ سفارتِ خرسنشان ایستاده بودیم تا از سرزمین همیشه آفتابمان به جبرِ همکار تلخمزاج، همه مهر دروغ بر پیشانی و متقاضی، به سرزمین همیشه ابری پناه بگیریم. خیر ببینی برادر.»
حسین معززینیا یکی از اولین منتقدانی بود که به یادداشت حاتمیکیا واکنش نشان داد: «این یکی از تاسف آورترین متنهایی است که در زندگی ام خوانده ام. بعد از خواندنش حالم بد شد. دلم گرفت. غمگین شدم. چون دیدم کسی که روزگاری از خالص ترین و صادق ترین آدم های این مملکت بوده، چنان دچار بغض و کینه نسبت به همکار فیلمسازش شده که از نخستین روزهای امسال که در برنامه یی تلویزیونی حاضر شد و به اصغر فرهادی تاخت تا الان که به قول خودش فصل «برگ ریزان» فرا رسیده، هنوز نتوانسته بر احوالش فایق آید و ...»
در فصل برگریزان حاتمیکیا بودن یا نبودن؟ حاتمیکیا ماندن یا نماندن؟ به قول خودش «مسئله حاتمی کیا ماندن خودم است که هزینه دارد، بخشی با توقیف فیلم هایم، بخشی با همین فریادها»، این آخرین حرفی است که حاتمیکیا در گفتوگوی آخرش با «چلچراغ» عنوان کرده است.
خلاصه ابراهیم حاتمیکیا سینماگری است که نمایش فیلم آخرش مسئله دارد، سینماگری که زمانی هنگام دریافت جایزهاش سکوتی نمادین میکند، زمانی دیگر مهمان تلویزیون میشود و رو به دوربین بغضش میترکد، سینماگری که حرفهای گاه و بیگاهش واکنشهای مثبت و منفی به همراه میآورد و شاید همهی اینهاست که سینماگری مثل او را به ارتفاع پستی کشانده که قضاوت دربارهی او را دشوار میکند
یه سوال:
تا حالا اقدامی واسه گرد آوری یه مجموعه از فیلم نامه های کارگردانان و فیلمنامه نویسان بزرگمون از جمله بهرام بیضایی و ... برای کانون صورت گرفته؟
اصلا به نظرتون می تونه عمل مفید و موثری باشه؟
نشده
ولی خانم حنانی پیشنهاد برگزاری نمایشگاه کتاب رو دادن که این متونه به شدت با اون طرح در رابطه باشه
با ایشون هماهنگ باشید لطفا
شکورم
من هم شاید بی طرف قضاوت نمی کنم اما معتقدم ان که این متن را نوشته در قضاوتش عادلانه عمل نکرد
like
پس ما هم قضاوت نمیکنیم
میبینم که جناب بذرپاچ بازگشت نمودند.
متن جالبی بود
تقریبا با نطر جواد موافقم