ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
پاسخ به امید صفایی :
1.شما نوشتین که دیدین فرامرزی چقده چقده چقد زحمت میکشه!خوب تا جایی که یادم میاد ممد از اول این ترم(بعد از مراسم ورودیها)بیشتر فعال شده و تا قبل از اون که من خودم شخصا خیلی که می دیدمش(شخصی که همیشه تو کانون بودم) و فقط یکم سره کلاس عکاسی شنیدم که ممد هست که توی تابستون بود اگه اشتباه نکنم و قبل از اونکه ممد خودش هم قبول داره درست و حسابی نبوده...حالا شما نوشتین که دیدید چقده چقده چقد زحمت می کشه در صورتی که از اوایل این ترم شما دچار مشکل شدین و اصلا تو کانون نبودین
پاسخ:
خوب مثل اینکه باید بیشتر از چیزی که تو لحن منه روی الفاظم دقت میکردم
ازونجایی که دیدم مثل اینکه الفاظ خیلی مهم هست، با آقای شکوری هم مشورت کردم برای استفاده از الفاظ صحیح تر
دقت کنید من از چه لفظی استفاده کردم:
« من دیدم که چقد چقد چقد زحمت کشه...و این یعنی دبیر در حد فعال ترین اعضای کانون، فعاله و حتی غافل از کارهای یدی هم نیست...» وامید صفایی، شما میگی که : « شما نوشتین که دیدین فرامرزی چقده چقده چقد زحمت میکشه!»
من نگفتم که چقد چقد چقد زحمت میکشه، من گفتم که چقد چقد چقد، زحمت کشه...موضوع اینه که چیزی که من تو سبک کارای فرامرزی می دیدم این بود که مثلا اینطور نیست که فقط بخواد کارای تلفنی یا هماهنگی یا طراحی بکنه
دقت کنید به لفظ «کارهای یدی»
منظور من این بود که میدیدم چقد خاکیه... چقد زحمت کشه...
فکر میکنم بدونم چه فکری کردید آقای صفایی
فکر کردید که من میگم چقدر تو این دوره ای که دیدمش ، برای کانون زحمت کشیده، ولی من منظورم این بود که ، این آقا ، آقای فرامرزی، آقای زحمت کشیه...من دیدم که چقد زحمت کشه...
شما تا حالا شده که یه رفتگر رو ببینید و به خاطر سبک کاری ای که داره بهش بگید زحمت کش؟
من این رو میخواستم بگم و گفتم...ولی فکر میکنم شما دچار سوتفاهم شدی...همین...زحمت کشه...من دیدم که چقد زحمت کشه..دلیلی که باعث شد که این لفظ رو برای رسوندن یه مفهوم و توصیف کارهای فرامرزی به کار ببرم ، این بود که دیدم که چقد مظلومانه و دلسوزانه و آروم و بدون اینکه بخواد شلوغش کنه یا داد بزنه، تک و تنها کلاس عکاسی رو پیشنهاد داد، شروع کرد، تموم کرد و حتی به کانون نفع مادی هم رسوند...من به کسی که اینطور عمل میکنه میگم زحمت کش!!!
تو کانون فیلم بعضی ها بودن که اینطور برای کانون کار کردن ،ولی کم داشتیم که اینقد مظلومانه و دلسوزانه با آرامش و بی غل و غش کار بکنن...من این رفتار رو توصیف می کنم به زحمت کش بودن
کارهای یدی رو هم که در ادامه گفتم، یکی از چیزایی بود که ازش برداشت زحمت کشی داشتم، چون دیدم و شنیدم که سر زدن بنر آفریقا یا کارای یه حبه قند واقعا کار یدی کرده...
سر یه حبه قند هم شنیدم یکی از نامربوط ترین کارا به عکاسی ،که تو یه پروسه بوده رو انجام داده، که آپارات بود...
حالا من هنوز هم نمی دونم چرا فکر کردی که باید در مورد این مسئله دچار سوال بشی؟
من اینجا یه مسئله ای رو هم بگم
ببین آقای صفایی من فکر میکنم که چیزی که احتمالا شما و خیلی از بچه ها دارید بهش فکر میکنید، معیار قرار دادن کمیت ها بدون در نظر گرفتن مفهوم «نسبت» ها ست
میخوام یه مثالی براتون بزنم:
فکر کنید یک نفر 5 سال در کانون باشه و ده تا پروژه رو انجام بده که برای هر کدوم 20 ساعت تلاش کرده باشه پس میشه دویست ساعت برای 5 سال
و یه نفر دیگه یه سال عضو کانون باشه و دوتا پروژه انجام بده که برای هر کدومش 30 ساعت وقت بذاره...این میشه 60 ساعت در یک سال
خوب فکر میکنم در نگاه تو ( و شاید بچه های دیگه) فرد اول زحمت بیشتری کشیده
ولی من میگم اینطور نیست و فرد دوم هست که زحمت بیشتری کشیده
و اینجاست که باید نسبت گرفت!
شخص اول در هر سال به نسبت 40 ساعت کار کرده
ولی شخص دوم تو یه سال 60 ساعت کار کرده
وقتی که من عضویت فرامرزی رو توو کانون فیلم دیدم( به عنوان عضو فعال) دیدم که یه لحظه هم بیکار نیست...من این رو دیده ام...پروژه ی کلاس عکاسی یه پروژه ای نبودکه همگی بخوایم برای کار کردن توش سر و دست بشکونیم...و فرامرزی خودش بود که تنها انجامش داد!
از طرفی چیزی که من درمورد پروژه ی یه حبه قند شنیده ام، این بوده که فرامرزی یکی از کسایی بوده که سر آپارات که اصلا کار دلچسبی نیست تنها کار میکرده...
پس من باز هم تکرار میکنم که بله، من دیدم....
درسته، من از اوایل آبان ماه دیگه به کانون نیومدم، ولی از اتفاقات و فعالیت های کانون باخبرم و نیازی نبوده برای خبردار شدن از فعالیت های کانون حتما حضور فیزیکی داشته باشم همچنان که الان هم باخبرم....
همین جا بگم که به نظر من اصلا کمیت فعالیت ها، برای احراز میزان تناسب یه کاندیدا برای سمت دبیری، ملاک نیست...بلکه شیوه ی برخورد و رفتار و تفکرات اون کاندیداست
اگه من میخواستم کسی که زحمت بیشتری برای کانون کشیده رو انتخاب کنم، قطعا فرامرزی بعد از شکوری بهترین گزینه نیست، حتی خود شما هم از فرامرزی برای کانون بیشتر زحمت کشیدی چون شما زودتر از اون وارد کانون شدی.
ولی تو زمینه ی فعالیت، این صفت، زحمت کش بودن فرامرزی بود که توجه من رو جلب کرد...
شاید اگه به جای زحمت کش، خاکی رو به کار میبردم، اینقد دچار سوتفاهم نمیشدی. ولی نمیدونستم که شما ممکنه تا این حد به الفاظ گیر بدی که دچار سوتفاهم بشی...احتمالا زحمت کش رو با زحمت می کشه اشتباه کردی و...
یعنی اینکه وقتی فعالیتی در حال وقوعه، خیلی خاکی و بی غل و غش و آروم مث یه رفتگر پیر افغانی مهربون زحمت کش عمل میکنه!!! این نوع عملکرد برای من مهمتر بود تا میزان فعالیتش... همونطور که آقای شکوری هم گفتن، میزان فعالیت میتونه نشونه ای باشه برای اینکه ببینیم اون طرف معیار رو داره یا نه، نه اینکه خود کمیت و میزانی که طرف زحمت کشیده، معیار باشه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
2. نوشتید که بعد از عباس که میدونید چقد قلبش برا کانون می تپه فرامرزی رو به عنوان دبیر قبول دارین... خوب نظرتون رو در مورد عباس قبول می کنم چون یک سالی هست که می شناسیدش اما درمورد فرامرزی رو اگه میشه بیشتر توضیح بدین که چی ازش دیدین که این حرف رو می زنین چون من به نظرم نبودین زمانیکه ممد بوده تو این اواخر...
موضوع اینه که من تو این ترم تا قبل از مشکل بیمارستانیم که نتونستم بیام کانون(اوایل آبان ماه) شما رو به شدت کمتر از همیشه توو کانون میدیدم
شاید به خاطر این بوده که نمیدونی فرامرزی توو بحث هایی که داشتیم چی میگفته!
شبنم هم زیاد تو کانون نبود
من فکر می کنم اصلا شما نمیدونی که حتی ما درمورد اینکه فرامرزی بهتره کلی بحث کردیم تا جایی که من خودم یکی از کسایی بودم که بهش پیشنهاد دادم که دبیر بشه
راستش تا وقتی که تو دانشگاه بودم، خیلی کانکس می اومدم (حتی چندین بار پشت در موندم تا یکی از کلید دارها پیدا شه و در رو باز کنه) این باعث میشد که بیشتر با بچه ها حرف بزنم
و یکی از اون بچه ها فرامرزی بود
ازونجایی که خیلی لفظ به لفظ صحبت کردید بذار دقیقا کلامم رو برات بیارم:
« من تو این مدت که بچه های کانون رو دیدم و تو فکرم با بقیه مقایسه کردم، اول از همه شکوری رو کسی میدونم که کاملا میفهمه کانون یعنی چی و براش دل میسوزونه و قلبش برای کانون می تپه... و در ادامه در پله ی دوم، فرامرزی رو کسی دیدم که اگه شکوری دبیر کانون نباشه، برای اینکه این سمت رو داشته باشه، مناسبه و به نظرم کانون با دبیری اون نسبت به دبیری سایرین، قوی تر و سالم تر میمونه...»
من وقتی داشتم این متن رو می نوشتم به الفاظ توجه نداشتم ولی در عین حال حرفی نزدم که شما بتونی بگی که من گفتم که فرامرزی بعد از شکوری کسیه که بیشتر از بقیه داره قلبش برای کانون می زنه
من یه توصیفاتی برای شکوری کردم بعدش گفتم به نظرم فرامرزی بعد از شکوری بهترین گزینه برای دبیریه
خوب چیزایی که دیدم اینه که برآیند ویژگی هایی که در فرامرزی دیدم(چه خوب و چه بد) از برایند ویژگی های دیگر کاندیداها (چه خوب و چه بد) برای سمت دبیری مناسب تره...
من فرامرزی رو کسی دیدم که از بعضی از بچه های کانون منطقی تره (به نظر من اکثر بچه ها منطقی هستن، ولی نوع و شیوه استفاده ازین منطق خیلی مهم تره)
زحمت کشی و خاکی بودنش رو دیدم(قبلا مفصل راجع بهش صحبت کردم)
انتقاد پذیری و آرامشش رو دیدم( توو اولین جلسات امسال این دو ویژگی برای همه ثابت شد)
لحن بسیارخوبش رو دیدم(باز هم در جلسات و در بحث هایی که توو کانون میکردیم به این نتیجه رسیدم)
و اینهمه صحبت درموردکانون و کانونیت رو دیدم (این حرف ها توو بحث هایی که میکردیم زده میشد)
البته کاندیداهای دیگه هم هستن
خودت هم هستی آقای صفایی
من صفات خوب و بد تو هم تو ذهنم هست و میبینم که حتی برآیند ویژگی های فرامرزی از برآیند ویژگی های تو هم به دبیری نزدیک تره( داریم یه بحث منطقی میکنیم و میدونم که میدونی که الان نباید ناراحت بشی J)
3. نوشتید که دیدین چقد منطقیه و خود مختار نیست و به نظرات اهمیت میده اگه میشه اینم بگین که توی چه برخوردهایی به این نتیجه رسیدین.
راجع به منطقی بودنش توو سوال قبلی توضیح کوچیکی دادم، اما اینجا باید اضافه کنم منطق هر شخص با شخص دیگه فرق میکنه، یکی فقط صفر و یک رو قبول داره( منظور اینه که حد وسط نداره)، یکی منطقش اینه که منطق من فقط درسته، یکی هم شاید اصلا منطق نداشته باشه در عمل( همون حزب باد خودمون!) ولی محمد فرامرزی به نظر من بهترین نوع منطق رو داره... همه حرف هارو با دقت گوش میکنه، در خیلی از موارد حداقل یکی دو ساعتی صبر میکنه و فکر میکنه و بعدش نظرش رو میده.....
از طرفی داشتن منطق یه مسئله ست و طرز استفاده از اون یه مسئله دیگه و بسی مهم تر! آرامش در لحن بیان و استفاده از بهترین لغات از ویژگی های بسیار عالی و بارز محمد فرامرزیه که من قبولش دارم....
راجع به خودمختار نبودن هم باید به آخرین نمونه ای که هم من دیدم هم بقیه بچه ها اشاره کنم.... توو آخرین جلسه ای که من حضور داشتم بحث سر ادامه ی کلاس عکاسی دوره ی مقداماتی بود که وقتی محمد فرامرزی متوجه شد خانم سلیمنیان به قول آقای شکوری کوچک، قصد برگزار کردن کلاس عکاسی دیگری دارند کاملا قبول کرد و حتی پیشنهاد همکاری با خانم سلیمیان رو داد.
.4 اگه میشه از طریق وبلاگ حتما برامون استدلال کنید که ممد گزینه ی خوبی هست خوشحال میشیم چون نوشته بودین اگه حضور داشتین اقدام میکردین به نظرم از طریق وبلاگ می تونین و با توجه به شناخت شخص خودتون از ممد استدلال بکنین:
شما میگی که به نظرت میتونم تو وبلاگ دلایلم رو بیارم
ولی من فکر میکنم که شما اشتباه میکنی،چون بهتره که صحبت های مصداقی و استدلالی تو این بحث ها تو وبلاگ رخ نده
همونطور که گفتم در مورد استدلال های بیشترم که میره تو مقایسه ی فردی، به طور مثال بگم که فرامرزی تو جلسه چجوری برخورد میکنه و تو چجوری برخورد میکنی، درست نیست که تو وبلاگ بنویسم.
پاسخ به شبنم باباگلی:
سلام شبنم جان
باید بهت بگم که فکر میکنم داری کمی اغراق میکنی...من شاید از اول آبان ماه دیگه نیومدم به کانون ولی تو همون یک ماه که بودم حداقل روزی 2-3ساعت تو کانکس حضور فیزیکی داشتم...نه تنها خودم بلکه همراه با ورودی های جدید و آقای فرامرزی فکر نمیکنم مدت زمان کمی بوده باشه برای شناخت بیشتر!(که البته این شناخت از زمان های قبل هم بوده اما تو این مدت پخته تر شد.)
ما بحث های زیادی باهم کردیم در حضور خیلی از بچه ها که تو جزوشون نبودی! پس میتونم این ادعا رو داشته باشم که محمد فرامرزی رو از خیلی از بچه ها بیشتر میشناسم. چون از نزدیک دیدمش، رفتارشو، طرز بیانش رو، افکارشو، منطقی بئدنش رو و خیل از صفاتی که قبلا هم گفتم
راستی شبنم جان این یک انتخاباته ... پس هر کس میتونه از کاندیدای مورد نظرش حمایت کنه و اگه کانون برای تو هم مهم باشه تو هم باید همچین کاری رو انجام بدی!
و باز هم میگم که کمیت فعالیت ها برای سمت دبیر ی ملاک نیست بلکه شیوه ی برخورد و رفتار و تفکرات اون کاندیداست.
در آخر باید یه سری جمله بگم
من برای نوشتن تو وبلاگ مشکل دارم
و این سوالاتتون باعث شد که به سختی بیفتم
توجه بکنید که حتی متن اول رو هم من نمیتونستم بدون کمک بنویسم...اصلا امکان تایپ ندارم...
من هر بار که شما از من پاسخی بخواید، قطعا از کسی کمک خواهم خواست
به طور مثال حتی متن قبلی رو ابتدا به ساکن ننوشتم، بلکه مواد خامش رو به کسی دادم وگفتم که برام بنویسه
باز هم تکرار میکنم که شما هر دفعه که بخواید من نظرم رو بدم، نظر من رو خواهید شنید، ولی مکتوب کردنش رو به کس دیگه می سپرم...البته مطمئن باشید که اگر هم امکان نوشتن داشتم اول می نوشتم، بعد از دیگرون سوال می پرسیدم...این یه انتخاباته...یه بازی نیست که هر وقت خواستیم قواعدش رو عوض کنیم...تنها قاعده ای که باید براش رعایت بشه، اخلاقه و قوانین انتخاباتی ای که گذاشتیم.
می خواستم چندتا نکته رو یاد آوری کنم
ما وارد یک انتخابات شدیم شاید انتخابات بزرگی نباشه ( که البته به نظر من هست) ولی نفس عمل یکیست ! قواعد و قانون ها یکیست! رعایت اخلاقیات یکیست!
دوس دارم بگم که تو انتخابات هرکسی حق داره از کاندیدای مورد نظر و تایید خودش دفاع کنه، نه با زیر پا گذاشتن اخلاقیات و تخریب شخصیت های دیگه ای که به نوعی به این انتخابات بر می گردند، بلکه صرفا با گفتن ویژگی های فردی ای که از کاندیداشون دیدن و همین باعث شده که اونو انتخاب کنند. بیاید کلی به این قضیه نگاه کنیم : یک عده طرفدار و موافق با الهام محمدنژاد و عده ی دیگری موافق محمد فرامرزی هستند، خواسته یا نا خواسته افرادی که در هر یک از این دو گروه قرار می گیرند ، دارای نظرات مشترک راجع به کاندیداشون هستند چون کاندیدای مشترکی دارند. در نتیجه من ایرادی نمی بینم اگر حرف و نظر دو یا چندین نفر به هم شباهت زیادی داشته باشد، من قصد ندارم کسی رو متقاعد کنم که حتما به کاندیدای مورد نظر من رای بده، فقط یک سری از واقعیات و ویژگی های خوبی رو که در کاندیدای مورد نظرم دیدم با شما در میون گذاشتم! اون هم در حد وبلاگی مثل یک سری از بچه ها که به من زنگ زدند تا راجع به فرامرزی بپرسند، شما هم می تونید یکی از اونا باشید.
راجع به دبیر شدن هر کدوم از دوستامون هم باید بگم این سمت تو کانون از همه سمت ها سخت تر و حساس تره و اگر بخوام از دید امید به این قضیه نگاه کنم بر عکس امید صفایی فکر می کنم، کسی که دبیر شه تو راس قدرت نیست اتفاقا در موضع راس و همیشه باید پاسخ گوی همه باشه (که این فقط یکی از کاراشه). از دیدگاه خودم هم فکر می کنم قدرت تو کانون ما هیچ معنی ای نداره، همه فقط برای کانون کار می کنند و برای هر دو دوستم آرزوی موفقیت می کنم.
مژده بشیری
انصافا خیلی طولانی بود! ولی سعی میکنم بخونم اما کاش کوتاه تر بود
من قصد توهین به فرامرزی رو ندارم فقط برای توضیح حرفم دارم از مثال خودت استفاده میکنم
یه رفتگر خیلی خوبه خیلی زحمتکشه خاکیه همه ی ما میدونیم که اگه رفتگرا نباشن چقدر به شهر لطمه خواهد خورد ولی وقتی میخوایم برای شهر شهردار انتخاب کنیم مسلما نمیگیم چون رفتگر مهربون ما خیلی خیلی زحمت کشیده پس حق اونه که شهردار شه بلکه کسی رو که توانایی مدیریتی بالاتری رو داره انتخاب میکنیم تا بتونه بهترین برنامه ریزی رو برای شهر داشته باشه و منافع همه شهروندان حفظ شه
این متن در قسمت هایی که کلی صحبت شده بود فوق العاده به دوستان کمک خواهد کرد با تشکر از خانم بشیری(به احترامش بر می خیزیم)
Be nazare man,harfe shoma dar morede mohamad kamelan eshtebahe, ma darim migim kanoone filmO aks e Sbu, hala inja 20 nafar(baraye mesal migam)esme Film ro yadak mikeshan,va 1 nafar Esme Aks ro!!
Mohamad 1 ozve kamelan moaser va modire va nabayad kuchik shemOrde beshe
ramin
با نظر کاظم فاضلی موافقم با این توافت که سعی نمیکنم بخونمش!!!