ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
همونطور که خانم جهانی پور گفتن خیلی خوبه که خاطرات کانونیمون رو بنویسم
البته من از یه سال پیش دارم این کارو میکنم و میتونید تو وبلاگ بعضیشون رو بخونید
ولی امیدوارم که این قضیه برای بچه های دیگه هم رخ بده
عرض کنم یه سری از خاطرات باحال من از سبک صحبت و جملات خاصی که عطار میگه
عطار جملات قصار هم میگه
یکی از جملات قصارش وقتی بود که فهمید امید صفایی ترمیناتور رو ندیده
امید گفت: من تا حالا ترمیناتور رو ندیدم...
عطار در حالتی که خیلی تعجب کرده بود با نگاهی عاقل اندر سفیه گفت:
فلان...(این کلمه رو یادم نیست ولی شما بگیرید مثلا ای کوته فکر...!) ترمیناتور رو که نمیبینن...ترمیناتور رو دوباره میبینن
شکورم
کم کم دارم اسیر عمو میشم
لایک
اما اینو به من گفت مصطفی، همین 2-3 هفته پیش بود
چه خبرا آقا جواد؟زنگی٬ پیامکی٬ چیزی...
بعد اکران و هدیه شما به آقای بیات دیگه خبری ازت نیست!!!
خاطرات اکران سه تا فیلم کوتاه اون روز رو یادت میاد؟!