ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
این روزا دچار اختلالات هویتی-شخصیتی شدم
یه روز نعیمی ام
یه روز شکوری
خدا رو شکر جمعه رو خودمم
دوستانی که در ادامه میخان من جاشون باشم
باید وقت بگیرن چون این هفته ی من پر شده
قراره جای n نفر دیگه باشم
و اما گزارش:
چهارشنبه – ساعت 9 با مصطفی عطار رفتیم بلیط هارو تحویل گرفتیم
تا 11:30 با کمک شالیکار و جهانی پور و ترابی و لؤلؤیی و شکوری
بلیط ها آماده ی فروش شد و همه + محمدزاده (اگه درست گفته باشم فامیلیتو) تا 11:45 در محل های فروش مستقر شدند.
علی محیط بنر آماده کرد اما به چاپ نرسید.
نامه ی فرهنگسرای رسانه هم احتمالا فکس شد.
تا آخر فروش، کار، 3 تا نقصِ جزیی اما بسیار حساس و تاثیرگزار داشت...
1- بلیط هایی رو که هنوز آماده نشده بودن (بلیط های مخصوص شنبه) همونطور به امون خدا رو میز رها کردیم و رفتیم.(البت در رو بستیما)
این باعث شد بعدا 2-3 ساعتی دنبال یه بسته که گم شده بود بگردیم.
2- در اثر مدیریت ضعیف من و کم لطفی بعضی از دوستان، همه ی افرادی که مسئول فروش بودن، یا نیومدن یا دیر اومدن.
این باعث شد با کمبود نیرو مواجه شیم.
3- قبل از شمردنِ پول ها و ته برگ های هر واحدِ فروش، اونارو قاطی کردیم.
این باعث شد وقتی کمبود رخ داد، نتونستیم بفهمیم مربوط به کدوم
واحد بوده تا یقه ی اون واحد رو بچسبیم.
بنابراین امیدوارم روز شنبه این اشتباهات رو مرتکب نشیم.
گزارش رو کوتاه و محتصر نوشتم
واسه اونایی که حوصلشون مثه خودم کمه
و الا تمام روز رو بچه ها مشغول بودن
همین جا یه خسته نباشیدِ اساسی به بچه ها میگم.
فرامرزی
و با عرض شرمندگی مورد ۳وم هم به خاطر بی درایتی و بی تجربگی من بود
بسیار مختصر و مفید بود مطمئنا آقای پشت مشهدی دلش شاد میشه.کلا خسته نباشد.باتشکر