ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سلام
الان نقدی به من وارد شد
نقد اینه:
«تو مدیر جلسه بودی امروز ولی قبل از ساعت یک بدون اینکه بگی بچه ها ادامه بدن، پا شدی برای کلاست خداحافظی کردی و رفتی»
.
.
.
خوب دوستان
درمورد جلسه ی دوشنبه همونطور که تو نظرات یکی از بچه ها (همون سوال که وظیفه ی ما تو جلسات چیه) نوشته بودم، حس کردم که دوستان لطف کردن و مدیرت جلسه رو به من محول کردن
ولی امروز(سه شنبه) من این حس رو نداشتم
و حس نمیکردم که من مدیر جلسه باشم
برای همین وقتی که گفتم «من کلاسی دارم که استادش من رو اخراج خواهد کرد» بدون اینکه بگم : «ببخشید دوستان، شما میتونید تا یک ادامه بدید» رفتم ...
تو فکر من این بود که اصلا نیازی نیست این جمله رو بگم و الان هم فکر میکنم اگه این جمله رو میگفتم در حالتی که مدیر جلسه نبودم میخواستم این ادعا رو بکنم...
ولی یکی از دوستان میفرمایند که امروز همگی اتفاق نظر دارن که مدیر جلسه شکوری بوده...به طوری که وقتی شکوری رفت، بقیه هم بلند شدن که برن
من اینجا باید معذرت بخوام...
من اگه مدیر جلسه ای باشم حتما این ها رو رعایت میکنم
و علت اینکه امروز این کارو نکردم این بود که حس نکردم مدیر جلسه ام و وقتی میرفتم گفتم که «من باید برم متاسفانه» و منظورم این بود که «متاسفانه دیگه تو ادامه ی جلسه نیستم» نه اینکه جلسه تموم شده..
توجه داشته باشید که حتی مدیر جلسه هم نمیتونه قبل از ساعت یک اعلام کنه که جلسه تموم شده مگه با توافق اعضا...
ولی اگه مدیر جلسه بخواد وسط جلسه بره، اخلاقی اینه که اعلام کنه که دوستان به جلسه ادامه بدن و او رو برای رفتن زودهنگامش ببخشن... تا امر مشتبه نشه...
من شدیدا از دوستانی که امروز من رو مدیر جلسه میدونستن عذرخواهی میکنم...
شکور از سر تا نوک پا تقصیر...
آفرین که اعتراف کردی خودت
الآن دارم سعی میکنم ببخشمت
آفرین به این حرکت

ترویج روحیه انتقاد پذیریتون بسیار قابل تقدیر بود جناب شکوری
چنتا سوال داشتم؟
- حق رای
- ناظم جلسه
- شورای مرکزی
- دبیر
- اساس نامه
وای
صورت سوال بسیار مختصر
جواب های من هرکدوم یه شاهنامه
دقیقا سوال چیه؟
من درمورد دبیر و اساسنامه دکترین نوشتم
درمورد بقیه شون مجبورم وقت بذارم و بنویسم یکی دو روز دیگه
البت اگه سوال از منه
شکور
همین قضیه دیروز داشت یه کم از علاقه ام بهتو کم می کرد ولی الان متوجه شدم خیلی مردتر از اون حرفایی. البته من دیروز احساس کردم اعصابت سر قضیه فیس بوک خورد شده (که منم با شما موافق بودم) و این باعث شد که حواست به این قضیه نبود و یهو رفتی
قربونت
یکی از دوستان به من گفت که همچین قضیه ایه
وگرنه روحم هم خبر نداشت
شرمنده
از همه معذرت میخوام
شکور
mage shakoori modir nabooooood??????????/
من معذرت میخوام
شکور
منظورم این بود که بهتر نیست یه برنامه ریزی بکنیم برای اینکه وضعیت ناظم جلسه، حق رای، شورای مرکزی، دبیر و اساس نامه در کانون مشخص بشه؟ از این جهت میگم که کانون نظم بیشتری پیدا می کنه.
یادتون نیست؟
عباس شکوری یه سال پیش برای همین موارد درمورد تصویب اساسنامه ی جدید حرف زد...
این مسائل رو با یه اساسنامه ی خوب باید حل کنیم
البت نیازی نیس که همه ی اساسنامه یهو تصویب بشه
شما هر نظر دارید میتونید تو وبلاگ هم بذارید
روش بحث بشه
و بعدا مجموع نظرات مورد تایید رو بکنیم قسمتی از اساسنامه
این پیشنهاد منه
شکور
خیلی خوبه این کار! سوءتفاهمات رو از بین می بره... و برد
معذرت میخوام
شکور
ای ول بابا مرد... روحیه انتقاد پذیریت باعث خوشحالیه...
یه عذر خواهی بدهکارم من به بچه های کانون خصوصا خانوم محمد نژاد که همگی دنبال این بودن که لپ تاپو به من برسونن با وجود اینکه دقیقا همون موقع کلاس اقای رضویانم شروع شده بود... بچه ها من تو این مورد عذاب وجدان گرفتم. چه کنم؟ شکور جان امیدوارم تو که ریش سفید مایی از طرف من عذر خواهیمو به بچه ها برسونی...
شما به کانونت لطف داشتی که آرشیوت رو در اختیار کانون گذاشتی
و من نمیدونم علت به وجود اومدن اون مشکلات چی بود
قربونت
شکور
ممنون از گذاشتن این پست
سوءتفاهم به نحو احسنت بر طرف شد.
ممنون برای پست و ترویج روحیه ی انتقاد پذیری...